فرکانس مثبت

38
Публичный чат
Yashar
4
در این عصر دل انگیز آرزو میکنم کلبه دلاتون همیشه آرام باشه و شادی و برکت مثل باران رحمت از آسمان براتون بباره عصرتون بخیر
Yashar
4
☘💌 👈اینو تقدیم خانم های محترم گروه میکنم: ➕ميگن كل دنيا رو هم بگردي عاقل تر از خانم اسفندي پيدا نميكني ➕به فکرت هم نزنه بتونی خانم بهمنی رو بپیچونی ➕اگر دنبال خانم میگردی که همه ی خوبی هارو داشته باشه برویه دی ماهی رو انتخاب کن ➕رسیدن به جایگاهی که خانمای آذری دارن آرزوی خیلیاست ➕اگه یه خانم آبانی بین دوستات هست بدون یکی هست که همیشه پشتته ➕از دست دادن یه خانم مهرماهی یعنی از دست دادن پاک تری ...
Yashar
4
سلام خوش اومدی
242
اقتصاد مردمی یعنی: دولت هرجایی ڪه ڪم آورد دست میڪنه تو جیب مردم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌... #فامیل_دور https://tt.me/HarfHeSSab
Fereshteh
4
گروه جدید مبارک
Fereshteh
4
سلام یاشارجان خوب هستید
4
ممنونم
Yashar
4
سرچ کن هرچی بخوای هست
Yashar
5
ممنون گل
چاکر داداش
4
سلام بله
ممنون گل
Yashar
5
سلام ...چی باید بنویسم ...بنویسم گروه
سلام بله
4
تو برنامه tam tam سرچ کنی گروه زیاد هست
سلام ...چی باید بنویسم ...بنویسم گروه
Yashar
4
تو برنامه tam tam سرچ کنی گروه زیاد هست
Yashar
4
سلام دوستان کسی گروه داره لینک بده ممنون میشم
سلام عصرتون بخیر
5
سلام دوستان کسی گروه داره لینک بده ممنون میشم
133
‎رضا مارمولک: اینقدر گیر نده به این جوونا آخه بهشت که زورکی نمیشه عزیز دل برادر اونقدر فشار میاری که از اونور جهنم میزنه بیرون https://tt.me/HarfHeSSab
318
سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت . وزیر همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست . روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست ! پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد چند رو ...
110
به به چه لبی مــزه ی ناب شــکلات 😍 خوشـمزه تر از پـــولکی و آبِ نبات 😋 یک بوسه اگر خـــــــرجِ نیازم بکنی 💋 نــــذرت بکنم همیشــه بانو صلوات 🙏 #شهرام_حسینی https://tt.me/boosetanz
325
داستان خانه عزاداران روزی ملا در خانه ای رفت و از صاحبخانه قدری نان خواست دخترکی در خانه بود و گفت : نداریم! ملا گفت: لیوانی آب بده! دخترک پاسخ داد: نداریم! ملا پرسید: مادرت کجاست: دخترک پاسخ داد : عزاداری رفته است! ملا گفت: خانه شما با این حال و روزی که دارد باید همه قوم و خویشان به تعزیت به اینجا بیایند نه اینکه شما جایی به عزاداری بروید! https://tt.me/DastanhayAmozandeh
130
💕زمان زود میگذرد بی بی ها هم یک روز نی نی بودند فقط گذر زمان نقطه هایشان را جا به جا کرده است! پس از لحظه لحظه زندگیتون لذت ببرید https://tt.me/HarfHeSSab
331
ملا کوزه اش را دست دخترش داد و سیلی محکمی هم به صورت او زده و گفت: به سر چشمه برو آب بیاور. مبادا آن را بشکنی. دخترک گریه کنان از پیش او رفت. پرسیدند: چرا کودک بیچاره را اینطور بی جهت زدی؟ گفت: او را زدم که کوزه را نشکند، زیرا اگر بعد از شکستن او را تنبیه نمایم فایده ندارد و آن کوزه برای من کوزه نمی شود. https://tt.me/DastanhayAmozandeh
171
"زن" نگرفتم ، که عذابم دهد...! 😒 یکسره در خانه ... جوابم دهد! 😳 همسرِفهمیده،خودش وقتِ شام😋 ماست... به همراه ِ شرابم دهد! 😉 #رضا_خزاعی 😋😋😉 https://tt.me/boosetanz
119
وقت رایگان است اما بسیار قیمتی.... نمیتوانید صاحبش باشید اما می توانید از آن استفاده کنید نمی توانید نگهش دارید اما می توانید صرفش کنید وقتی از دستش دادید هرگز قادر نخواهید بود آنرا برگردانید...! https://tt.me/HarfHeSSab
277
ملا نصرالدين هر روز در بازار گدايي مي‌كرد و مردم با نيرنگي٬ حماقت او را دست مي‌انداختند. دو سكه به او نشان مي‌دادند كه يكي شان طلا بود و يكي از نقره. اما ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي‌كرد. اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهي زن و مرد مي‌آمدند و دو سكه به او نشان مي دادند و ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي‌كرد. تا اينكه مرد مهرباني از راه رسيد و از اينكه ملا نصرالدين را ...
344
🐩سگی را گفتند از چه روی تو را نجس نامیدند؟ 🐶سگ با پوز خندی پاسخ داد : ما از زمانی نجس شدیم که پاچه دزدان شهر را گرفتیم. 🐕🐕🐕 https://tt.me/DastanhayAmozandeh
108
_ آسیابان : هرچه داریم از پادشاه است ! _ زن آسیابان : چه می گوئی مرد ؟ ما که چیزی نداریم ! _ آسیابان : آن هم از پادشاه است ...!
93
ای صفای صبح من، صبحت بخیر...😊 تیتر ناب هر سخن ، صبحت بخیر...😉 حال خوبی ، می روی لای تنم...😍 با تو هستم،آاای زن صبحت بخیر...😜😍🙈 #شهرام_حسینی https://tt.me/boosetanz
111
🔴توی مملکتی که خیلی ها نون شون از سطل های زباله تامین میشه سفره ی رنگین اباالفضل انداختن یا از بی شعوریه یا از شکم سیری اندکی تفکر https://tt.me/HarfHeSSab
544
بوسه💋هایت لا مروت هست خیلی آبدار صرفه جویی نیست جایز، بر منِ قحطی زده🙈 ناشناس عاشق" https://tt.me/boosetanz
726
دنیا پر از آدم های خوبه اما اگر نتونستی حتی یک نفر از اونا رو پیدا کنی، حداقل خودت خوب باش... #چارلی_چاپلین https://tt.me/HarfHeSSab
2000
داستان الاغ دم بریده یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید. اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد. اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!؟ https://tt.me/DastanhayAmozandeh
Yashar
4
تلگرام رفع فیلتر شد
342
ملانصرالدین زن خودش را برای رخت شویی به خانه دیگران می فرستاد و زن رختشویی هم به خانه آنها می آمد و رختهای آنها را می شست. از ملانصرالدین پرسیدند: چرا این کار را می کنی؟ گفت: زنم کار می کند و پول در می آورد و مزد رخت شور را می دهد. این طوری هم احتراممان به جاست و هم در زندگی صرفه جویی می کنیم.
102
طلحک را فرزند آمد، سلطان محمود پرسید: فرزندت پسر است یا دختر؟ گفت از فقیران چه آید جز پسری یا دختری؟ سلطان محمود گفت مردک مگر از بزرگان چه آید؟ گفت ظالمی، خانه براندازی، بدکاری! حرف حساب...
544
بوسه💋هایت لا مروت هست خیلی آبدار صرفه جویی نیست جایز، بر منِ قحطی زده🙈 ناشناس عاشق" https://tt.me/boosetanz
Yashar
4
سلام به همه
سلام بزرگوار عصرتون بخیر خوش آمدی
4
کسی لینک گروه جدید داره بده ممنون میشم
6
https://tt.me/join/cNxST3ua7GGyh2085NkdM5-za0GbuNYsfm_Oj6a_B3A
سلام دوستان کسی می دونه اینطور لینکهارو از کجا میشه گرفت
Yashar
6
شخصی در مجلسی پشت سر هم و بدون وقفه حرف می زد. ملانصرالدین هم که در مجلس حاضر بود، در گوشه ای نشسته بود و خمیازه می کشید. یکی از حاضرین گفت: خوب است که شما هم یک دفعه دهان باز کنید. ملا گفت: برادر آنقدر دهان باز کردم که نزدیک است دهانم پاره شود.
👍👍👍
1215
شخصی در مجلسی پشت سر هم و بدون وقفه حرف می زد. ملانصرالدین هم که در مجلس حاضر بود، در گوشه ای نشسته بود و خمیازه می کشید. یکی از حاضرین گفت: خوب است که شما هم یک دفعه دهان باز کنید. ملا گفت: برادر آنقدر دهان باز کردم که نزدیک است دهانم پاره شود.