🦋🍂🎸💞کلــؓ͢ـبـᬼـه عـْشــ̯͢͡ـق💞🎻🦋🍂

نگو نگفتی...🍁🍂❤️‍🩹🍂🍁

اگه حسی تو قلبم بود همونم تو سکوتت مُرد.....🍂🍁 درست وقتی که خواب بودی تموم خونه رو آب برد..... تو این مرداب تنهایی منو تو درگیریم تقلا میکنیم اما داریم بدتر فرو میریم.... 🍂🍁

سی سالگی به بعد که عاشق شوی دیگر اسمش را نمی نویسی کف دستت ودورش قلب بکشی یا عکسش را بگذاری لای کتاب درسی ات وهی نگاهش کنی سی سالگی به بعد که عاشق شوی یک عصر جمعه ی زمستانی یک لیوان چای می ریزی می نشینی پشت پنجره و تمام شهر را در بارانی که نمی بارد با خیالش قدم می زنی... 🍂🍁

برای داشتنت از تمام جهان گذشته ام ... مراه بخواه مرا بخوان ...!🍂🍁

شهــــــــزاده ی بی ع ش ق 🍂🍁

نمی‌گریم برای عمر از کف رفته‌ام، اما به حال آرزوهای محال خویش می‌ گریم فاضل نظری🍂🍁

در صومعه ی زاهد و در خلوت صوفی جز گوشه ی ابروی تو محراب دعا نیست حافظ🍂🍁

تورا آنگونه میخواهـــم که زندان زلیخــــا را....🍂🍁 چنان ازدیدنت دورم که باور کرده ام کورم.....🍂❤️‍🩹🍁 برف آمد پشت ردت در خیابان گم شدم..... برف آمد برف آمد ... یک زمستان گمشدم..... نه عهدی باکسی بستم.... نه در آغوش توهستم.... تو که ازدور میبینی حل کن این معما را.... فقط پاییـــــــز میفهمد غم یک قلب تنهارا.... 🍂❤️‍🩹🖤🍁 ❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄

دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند امروز عجیب بی تو میمیرم... 🍁🍂

ویران آنجاست که میفهمی"دلتنگی"چه دماری از روزگارت در آورده است... که حتی خود را نیز فراموش کرده ای... بزرگترین عذاب همین"خاطره های بی انصاف"میباشند... که حتی با یک بوی"عطر" تورا چنان میکوبد... در خود میشکند که....خسته ات میکند... دلتنگی تاوان تمام همین دل کاش میشد دل را جا گذاشت و رفت... کاش... میشد که"رفت"..."رفت"... 🍁🍂🍂🍁

‌ جوکر یه دیالوگی داشت که می‌گفت : «من لبخند میزنم که دردامو پنهان کنم و آرزومه یه‌روز، یکی بیاد نگام کنه و بفهمه همه‌چی دروغه» و چه روزایی که از درون ذره‌ذره نابود شدیم و لبخند زدیم، ولی هیچکس نفهمید این لبخندا دروغه ... 🍂🍁

      در شهر شلوغ‌‌ما تماشا دارد تنهایی دسته‌جمعی آدم‌ها...          🍂🍁

‌ گاهی می‌رویم ، نه از سَر میــل به رفتن ، که از سرِ بی‌فایـــده‌گی ماندن...! ‌🍂🍁

🍁🍂

یکی نمــونده از هزار....🍁🍂

اگه یه مرد بخوادت...🍁🍂 اگه بخوادت....

قلب من تو سینم بستریه....🍁❤️‍🩹🍂

رفتی با کی بد سلیقه...🍁🍂

🍁❤️‍🩹🍂

🍁❤️‍🩹🍂

فراموش کن...🍁🍂

قلب نیست لعنتی!چیزیست آویخته به بندی تاب میخورد و بین بغض‌های من و دردهای زندگی🍂نه می‌ایستد که مرا راحت کند…نه می‌تپد تا ماتم تو را کم کند🫀 ازمن به شما نصیحت وفادار نباشید به رفتنی ها....آتیشتون میزنن 🍁🍂 شبتون بی غم...

حاله خنده دارم تو وضعیه که دلقک میفهمه بغض پشت نقابمو🍁🍂

دفعه بعدی کسی خواست از زندگیم بره بیرون خودمم باهاش میرم دیگه خسته شدم از کارای خودم... 🍁🍂

همیشه کنارگذاشتن به معنای دوست نداشتن نیست؛ یه وقتایی بیخیال آدمامیشی چون میبینی دارن به معنای واقعی روحت رو زخمی میکنن...🍁🍂

متاسفـانه یا خوشبخـتانه هرچی بهـم الهام میشه بعدش بهم ثابـــت میشه 🍁🍂

خدایا دست بردار ازاین علاقه ساییدی🤣🤣🤣🤣🍁🍂

#هول_نباشیـــــم🍁🍂

فراموش کن...🍁🍂 s. p

تورفتی ولی فکر تو تو سر من موند...🍁🍂

به خودت میای و میبینی بیشتر از چیزی که انتظارش رو داشتی دووم آوردی....🍁🍂

نمیدونی چقد دلم میخواد یه روز بدون اینکه به کسی بگم برم....🍂🍁

هه😏🍂🍁

گفت پاییز؛ هوا دزده دوهوا ست، مراقب باش سرما نخوری گفتم منم دوستت دارم.....🍁🍂🍁🍂🫂❤

#بی_هویت_نباشید 🍂🍁

من از خــدامه🍂🍁

پای تُ بودم تا قد بکشــــــی.... چیزی یادم نمی آید حتما رفته ای که شعر این گونه بالا آورده افتاده روی دست کلمات ، و حس مرده ای در من است که راه قبرستانش را گم کرده است 🍁🍂

‌‏‌صدایت کردم... «جانم»که گفتی مانده ام با این صد سالی که به عمرم اضافه شد،چه کنم... 🍁🍂 شب پاییــزیت بی فکر رفیق

به من حق بده عاشق شـم🍂🍁

تو راهروی تیمارستان داد میزد: برگرده خوب میشم .... بی رحم🍂🍁

‌تن های هرزه رﺍ سنگسار ميكنند غافل اﺯ آنكه شهر پر اﺯ فاحشه های مغزی ﺍست و كسی نميداند كه مغزهای هرزه ويرانگرترند تا تن های هرﺯه. 👤فروغ فرخزاد🍁🍂

یه روز یه خار باعث میشه از همه گل های سرخ بدت بیاد. همه رو باهم جمع نبند...🍂🍁

اینکه صبحا با ذوق بیدار شی گوشیتو چک کنی تا پیام از طرف کسی که دوسش داری رو ببینی خودش یه انگیزه‌ست. که من ندارم....🤣🤣🤣🍂🍁

وای از تُ و ازشیوه لبخندت زیبای دلبندم ... به تُ دلمیبندم....وای از لحظه دیدارت.... ❤🍁🍂❤