✨یک سبد شاعرانه✨

179
خود را میان کاغذها بجای می‌گذارم میان خطوط میان نوشته‌های ریز و درشتم؛ روزی اگر نبودم مرا در این حوالی زنده بدارید، زنی که از غزلواره‌های زندگی عاشقانه ها می‌گفت! _الهه برزگر_ ❤به خونه خوش اومدید!
✨یک سبد شاعرانه✨
143
کاش شبیه رویاهایم بودید. پاک، مهربان، آدم ! الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
140
سایز : ۵ در ۲۱ تک نسخه ✨ قیمت: ۳۰/۰۰۰ تومان سفارش ⬇️ @elahebarzegar ارسال: ۵ فروردین @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
125
سایز : ۵ در ۲۱ تک نسخه ✨ قیمت: ۳۰/۰۰۰ تومان سفارش ⬇️ @elahebarzegar ارسال: ۵ فروردین @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
129
دکانی بود زهوار دررفته نبش خیابان هشتم. «همه‌چیزفروشی بود.» ارثیه‌ی پسرکی جوان از پدری پیر که سابق بر این یک خواروبار فروشی را در آنجا اداره می‌کرد. بعد از پیرمرد پسر جوان هیچ دلش نیامد همان‌کار را ادامه دهد. این شد که تمامی اجناس را فروخت. دستی به سروریخت مغازه کشید و درش را بست. پرده‌ای در مقابل آن آویزان کرد و مدت‌ها هیچ‌کس نمی‌دانست آن داخل چه خبر است. هرکسی چیزی می‌گفت. یکی می‌گفت لابد می‌خوا ...
✨یک سبد شاعرانه✨
130
آهای فلک که زلفمون گیر سرانگشت توئه مشتت‌و وا کن که باهار اومده و پشت توئه آهای فلک برو بذار شاپره‌ بشکن بزنه پروانه نوروز بخونه، عشق بیاد در بزنه آهای فلک باهار اومد شکوفه و هَزار اومد درخت آبستنمون جوونه‌هاش به بار اومد باهار اومد کِل بزنیم یه سری به دل بزنیم غنچه بدیم شکوفه شیم حرفای خوشگل بزنیم آهای فلک یه کم بخند باهار دلش نازکه‌ها ! الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
129
امسال هم گذشت. تو این سال خیلی اتفاقا برام افتاد. خیلی چیزا رو از دست دادم. خیلی چیزا به دست آوردم. خیلی از آدما باعث ناراحتیم شدن. خیلی دوستای خوبی به دست آوردم. خیلی شکست خوردم. خیلی به سمت هدفم قدم برداشتم. امسال برای من سخت گذشت. اما گذشت. و آدمی که حالا اینجا وایساده ان‌قدر قدرتمنده که می‌تونه جلوی طوفان بایسته، به راحتی نه بگه، ادمای سمی رو دور بندازه و هرکاری برای پیشرفتش بکنه. یه تنه ! ...
✨یک سبد شاعرانه✨
116
امروز می‌خواهم برای تویی که نیستی عزاداری کنم. شاید هیچ‌وقت هم نبودی. فقط من خیال می‌کردم همین‌جا کنارمی. امروز می‌خواهم به چشمانم اجازه بدهم شلوغش کنند و بگذارم افکارم بروند آن دورها. همان دوری که تو هستی. می‌خواهم فقط همین یک بار را کاسه‌ی چه می‌شد چه می‌شد دست بگیرم و بپرسم چه می‌شد اگر می‌ماندی و مال خود خودم می‌شدی؟ چه می‌شد اگر یادم نمی‌دادی حسرت کشیدن چه مدلی‌ست؟ چه می‌شد اگر ما هم امسال ه ...
✨یک سبد شاعرانه✨
161
این ظاهر جذاب بی کینه این خنده‌های توی آیینه آرامشی که داری می‌بینی اینا نقابن، چهره‌ی من نیست! من پشت صحنه، پوست می‌ندازم رویام‌و با دستام می‌سازم یک روی سکه پیش چشماته وقتی می‌گی این سنگه، یه زن نیست! کارای آسون، واسه من سخته روی زمین واسم مث تخته عادت ندارم منتظر باشم شاید بدیمه، شایدم بد نیست پشت سرم حرف‌وحدیثم هست بی‌مایه، صخره،مردنی یا پست می‌فهمی زن بودن چقد سخته؟ هیچ دردی داروش دردِ‌ ب ...
✨یک سبد شاعرانه✨
146
آقاجان همیشه چهره‌ی عبوسی داشت. چه سر حجره ، چه توی خانه وقت تلویزیون تماشا کردن، چه توی صف نان. وقتی سر ظهر بقچه‌ی گل‌منگلی‌اش را می‌بردم حجره و می‌گفتم خانوم‌جان ناهار فرستاده، یک چشمی به من و بقچه‌ی توی دستم نگاهی می‌انداخت، لبخندش را می‌دزدید و بعد دست می‌کرد توی جیبش و پولی کف دستم می‌گذاشت. می‌گفتم دارم آقاجان. اخم‌هایش را در هم گره می‌زد که فوضولی مقوف، کرایه است. آقاجان هیچ وقت لبخند نمی‌ ...
✨یک سبد شاعرانه✨
106
سلام. عزیزان توجه کنید تخفیف‌هایی که برای کتاب آنومی و سرزمین بزرگ‌اندازه‌ها و دوره‌ی آموزش نویسندگی از رنج تا گنج اعمال شده هفته‌ی آینده به اتمام می‌رسه. برای بهرمندی از تخفیفات همین حالا اقدام کنید: @elahebarzegar @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
124
صورتش حسابی چروک برداشته بود. روی تخت کنار دیوار دراز کشیده و به روزهایش فکر می‌کرد. به تمام آن ساعاتی که حال مانند چروکی عمیق بر روی صورتش نشسته بودند. روزی که دخترکی کنجکاو در ویلای پدرش بود. روزی که برای تحصیل در کالجی دور از محل زندگی‌اش با مادرش بحث کرده بود. روزی که عاشق پسرکی گاوچران از خانواده‌ای معمولی شده بود و پدرش فکر می‌کرد او برازنده‌اش نیست و هیچ‌وقت اجازه‌ی وصلت به آن‌ها را نداده ب ...
✨یک سبد شاعرانه✨
137
دوره‌ی آموزش نویسندگی با پشتیبانی یک سال و نیمه • ظرفیت : فقط ۲۰ نفر ❌ مدرس: نویسنده‌ی کتاب آنومی و سرزمین بزرگ‌اندازه‌ها و مدیرمسئول انتشارات بته‌جقه . مزیت‌های با ما بودن: 🥰 • کلاس‌های آنلاین • بی نیازی از هر گونه کتاب آموزش نویسندگی ...
ظرفیت کلاس تنها ۱۷ نفر
✨یک سبد شاعرانه✨
140
گاهی برای اتفاقِ دیدنِ کسی یک روستا هم زیادی بزرگ می‌شود و برای ندیدن کسی یک شهر زیادی کوچک ! به‌راستی، چه چیز در حجم این فاصله‌ها نهفته است که این چنین عمر آدمی را به اسارت خود درآورده است؟! الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
151
تا یک جایی به چهره‌ی زیبا، فضای زیبا، نامه‌ی زیبا، قرارداد زیبا، ظاهر زیبا و هر چه قشنگ است اعتماد می‌کنی به این امید که شاید واقعاً زیباست و بقیه خیلی بدبین بوده‌اند ، اما چند سال بعد نگاهی به تمام چیزهای زیبا می‌اندازی و با یک لبخند از کنارشان عبور می‌کنی. این خاصیت ٰ بزرگ شدن است ! الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
139
دوره‌ی آموزش نویسندگی با پشتیبانی یک سال و نیمه • ظرفیت : فقط ۲۰ نفر ❌ مدرس: نویسنده‌ی کتاب آنومی و سرزمین بزرگ‌اندازه‌ها و مدیرمسئول انتشارات بته‌جقه . مزیت‌های با ما بودن: 🥰 • کلاس‌های آنلاین • بی نیازی از هر گونه کتاب آموزش نویسندگی دیگر •رفع اشکال هر روزه بعد از اتمام دوره و این یعنی یک بار هزینه کن و بارها آموزش ببین. • پشتیبانی یک سال و نیمه • ارسال جزوات به صورت تایپ شده در قالب pdf در پ ...
✨یک سبد شاعرانه✨
135
نظر شما راجع‌به کتاب آنومی و سرزمین بزرگ‌اندازه‌ها 🥰💖
✨یک سبد شاعرانه✨
132
مردها پیچیده‌های ساده‌ای هستند! خوب که نگاه‌شان کنی همان کودک چند سال پیش را می‌بینی که میان کوچه، وسط گل و لای نشسته و بخاطر توپ پلاستیکی پاره‌اش اشک می‌ریزد، انگار دنیایش تمام شده! مردها از خیس شدن بیزارند اما پایش که بیفتد میان طوفان هم می‌روند تا نجاتت دهند! هیچ کس فکرش را هم نمی‌کند این پسربچه‌های بزرگسال گاهی به همان آغوش ، بدجوری نیازمندند! مثل آغوش گرم یک همراه ابدی. عصبانی که بشوند هوا ...
✨یک سبد شاعرانه✨
151
وقتی تصمیم می‌گیرید تمامش کنید و راه خودتان را بروید همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا شما را پابند نگه دارد. آهنگ‌ها راجع‌به قصه‌ای که داشتید ترانه می‌خوانند، همه‌جا به رنگی که او دوست داشت در می‌آید، ناگهان همه عشقشان گل می‌کند و تصمیم می‌گیرند جلوی چشم شما همدیگر را بغل کنند. باید بگویم قرار است اوضاع سخت‌تر از این بشود. قرار است خاطره‌ها دمار از روزگارتان در بیاورند و شما تبدیل به بی دفاع‌تری ...
✨یک سبد شاعرانه✨
189
کتاب آنومی و سرزمین بزرگ‌اندازه‌ها اثر الهه برزگر انتشارات بته‌جقه به چاپ دوم رسید.😍🙌 . ۳۹۲صفحه رقعی/کاغذ بالک قیمت ۱۴۰/۰۰۰ تومان با تخفیف : ۱۲۰/۰۰۰ تومان 😋 . 🌼بخشی از کتاب: یک روز در سرزمین خوشبخت و آرام لولیتّا، که هیچ‌چیز باعث برهم خوردن آرامشش نمی‌شد اتفاقی افتاد که باعث شد خیلی چیزها تغییر کند. البته همه‌ی آن حس‌وحال خوبش را مدیون اورنوهایی بود که خیلی مراقب بودند دل همسایه، دوست و آشنا ...
✨یک سبد شاعرانه✨
149
فکر نکنم بتوانم حرف روانشناسان را قبول کنم . همان که می‌گویند شانزده تا بیست سالگی بهترین دوران عمر آدم است. از آن‌هایی که قرار است هرگز فراموش نکنی و بعدا هروقت به یادت آمد آب از لب‌و‌لوچه‌ات بچکد. ما نه از نوجوانی‌مان خاطرات خوب و مفرهی داریم نه از بیست و چند سالگی‌مان. حرص خوردن که دیگر یادآوری ندارد جانم. دنبال کردن رشته‌ی تحصیلی زورکی‌مان، تنهایی‌های همیشگی‌مان که هرچه سن‌مان بالاتر می‌رفت بی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
179
همه‌ی ما یک عمر کسانی بودیم که از خودمان گذشتیم بلکه احوال آن‌دیگری‌مان خراب نشود. خودمان را ناراحت کردیم تا بقیه آرام باشند، خودمان آرام نبودیم، نبودیم. همه‌ی ما در تک تک روزهای زندگی‌مان خودمان را نادیده گرفتیم که فقط دیگران را راضی نگه داریم، خودمان از فلان‌چیز خوشمان می‌آمد را هم گذاشتیم لای نمد. اصلاً به کجای این‌ اداواصول‌ها می‌گویند زندگی؟! خوششان نمی‌آید؟ چشمشان را ببندند. احوالت با خو ...
✨یک سبد شاعرانه✨
171
نه اشتباه نکن ما را نه از زوال عمر هراسی هست نه از دیوانگی‌های عقل که نه به عمررفته اعتباری هست نه به عقل بی‌احساس! ما فرورفتگان اندورنی خویشیم که هرصبح به طلوع از خود می‌گریزیم و شبانگاه در انتهای غروب به اصل خویش باز می‌گردیم. کدام جاده؟ کدام راه؟ نشان کوچه‌ای بن‌بست به من بده که از دیوارهایش شمعدانی چکه کند بیدهایش شره کرده‌ باشند در دل باد و نگاه‌بانانش، سربازهایی باشند که در جیب‌هاشان چند ...
✨یک سبد شاعرانه✨
191
تو اشتباه تمام عمرم بودی. وقتی آمدی، شکستی و رفتی. تمام آن روزهایی که حرف دلم روی زبانم وول می‌خورد، تمام ساعت‌هایی که احساساتم را بر سرورویت می‌ریختم، تمام اوقاتی که دوستت داشتم و فکر می‌کردم تو هم کنار من غرورت را کنار زده‌ای اشتباه بود. حالا هر کس که بعد تو بیاید اعتماد مرا نخواهد داشت. این منم که دیگر نمی‌توانم آن آدم سابق باشم. تو باعثش شده‌ای. که همه را با بی‌وفایی تو مقایسه کنم و بترسم ...
✨یک سبد شاعرانه✨
180
مسئله این است این تصویر که با خوشحالی به عکس کسی خیره می‌شوند، لبخندی می‌زنند و سپس کنارش می‌گذارند یا به اتفاق از سرگذشته فکر می‌کنند ، چشمانشان را می‌بندند و آرام می‌شوند همه متعلق به فیلم‌هاست. حقیقت این است ما هنوز غمگینیم. غمی عمیق که هر طرفی می‌رویم هست، وجود دارد و حالا حالاها هم قرار نیست بیخیالمان شود. نمی‌دانم این مسئله چقدر می‌تواند شجاعت بطلبد، اما لطفاً غم را انکار نکن. اگر غمگینی ب ...
✨یک سبد شاعرانه✨
170
غمگینم ، نه بخاطر خودم، بخاطر پدرم که ان‌قدر درد در وجودم پنهان شده که دیگر توان محبت به او را ندارم . الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
170
اب چشمه که درخت از قِبَلِش جون می‌گرفت ماهی پشتک می‌زد و توی رگاش خون می‌گرفت سر ظهر قناریا تشنگیشون دریا می‌شد تو ده بالایی رقص و کل‌زنی بر پا می‌شد حالا امروز بلای جون شده ، آسیب می‌زنه دلش از زهر پره ، عینهو این بخت منه تو که صاف و ساده بودی، چی شدی؟ واسه زندگی بهم قول داده بودی، چی شدی؟ تو که آتیش من‌و خاموش می‌کردی چی شدی؟ چی شدی که توی قصه حالا تو نقش بدی؟ نکنه تلخی تو تقصیر بیتابی باشه! ...
✨یک سبد شاعرانه✨
192
فکر می‌کنید وقتی به سن پیری برسید شبیه این خانم ۶۳ ساله می‌شوید؟ مطمئن به تمام انتخاب‌ها.. ⬇️ @elahebarzegar @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
158

Music B kalam.mp3

mp3
سکوت . - دیوانگی .
✨یک سبد شاعرانه✨
169
موزیک ویدیوی عاشقانه ترانه: الهه برزگر صدا: وحید موسوی ویدئوی کامل✨
✨یک سبد شاعرانه✨
167
بعضی‌وقتا آخر شبی پا می‌شم یه شمع روشن می‌کنم...
✨یک سبد شاعرانه✨
183
خانوم‌جان همیشه‌ی خدا به جان حاجی‌بابا غر می‌زد. از صبح خروس‌خوان که چشم باز می‌کردند بگیر تا آخر شب که بالآخره خوابشان می‌برد . مرد جوراب بوگندویت را از پا بکن. مرد کله‌ات را شانه بزن شبیه لانه‌ی مرغ شده. مرد ترابه‌خدا بادگلویت را سر سفره وِل نده. مرد یک کم به سر و ریختت برس. آن‌وقت حاجی‌بابا «اوهومی» می‌گفت و لبخند می‌زد، طوری که با دندان‌های مصنوعی‌اش لج خانوم‌جان را در بیاورد. خانوم‌جان هم ص ...
✨یک سبد شاعرانه✨
186
همه گویند ای یاغی تفنگت را زمین بگذار اما من چنین می‌گویم : ای همسایه‌ی دیرین، دمی بنشین کنارم در خیابان‌ها قدم در راه دل‌داران بنه لطفاً دمی را با من از پرچین آزادی بپر آن‌وقت می‌بینی چه می‌خواهم من از دنیا فقط یه جرعه لبخند و دو سه تا نان تازه از برای بچه‌‌ی زیبا تفنگت را زمین بگذار ای همسایه‌ی خسته که می‌دانم دلت یک عمر خوشبختی طلب دارد منم از نسلت هستم، آدمیزادی که تنها آرزویش صبح آرام است ...
✨یک سبد شاعرانه✨
187
خدایا خواهشی دارم اگر شد لحظه‌ای از عرش خود پایین بیا لطفا کنارم ساعتی بنشین ببین از غم پریشانم نمی‌دانم چه دردی در دلم دارم فقط درمان می‌خواهم خداوندا اگر جای بشر بودی در این خاک پر از رنج و غم و غصه چه می‌کردی؟ اگر آوار تنهایی به روی شانه‌هایت می‌نشست آن‌وقت تو می‌فهمیدی آن لحظه گرفتار کدام دردی؟ خداوندا من از خاکم ولی دل‌پاک دل‌پاکم به جرم آدمی بودن سزاوار مجازاتم؟ خداوندا تو خود نوری ...
✨یک سبد شاعرانه✨
214
من سفیدم تو سیاه من زبونم تو نگاه من و تو کنار هم دنیا رو زیبا می‌کنیم روزای خوبی‌ رو می‌سازیم و بر پا می‌کنیم حتی وقتی خسته‌ایم و قلبمون کویریه با همین مهربونی کویرو دریا می‌کنیم من کوتاهم تو دراز من عجیبم تو بساز من و تو هیچ‌رقمه کنار هم جور نمی‌شیم اما پیش همدیگه به کاری مجبور نمی‌شیم وقتی غصه‌ای همش باعث دیوونگیه نمی‌ریم، یک‌دفه‌ای دور نمی‌شیم کور نمی‌شیم من سوالم تو جواب من یه شعرم تو حس ...
✨یک سبد شاعرانه✨
183
تنها ۹ جلد باقی مانده.. جهت سفارش و دریافت هدیه چاپ اولی، به @elahebarzegar پیام بفرستید.😋 @sabadeavaz