✨یک سبد شاعرانه✨

180
خود را میان کاغذها بجای می‌گذارم میان خطوط میان نوشته‌های ریز و درشتم؛ روزی اگر نبودم مرا در این حوالی زنده بدارید، زنی که از غزلواره‌های زندگی عاشقانه ها می‌گفت! _الهه برزگر_ ❤به خونه خوش اومدید!
✨یک سبد شاعرانه✨
157
مسئله اینجاست یک روز تمام کسانی که در حق‌تان بدی کردند مجازات می‌شوند. یکی دیوانه می‌شود. یکی آلزایمر می‌گیرد و خود را فراموش می‌کند. یکی رسوای خلق می‌شود. آن روز مطمئنا شما از دیدن این صحنه‌ها خوشحال نخواهید بود. اما، به این نتیجه می‌رسید که یک روز تمام بدی‌ها سرنوشت یکسانی خواهند داشت. الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
170
آسمون عور و زبون افتاده بالا سرمون زمین از طایفه‌ی مردم بی عاطفه شد من و چندتا آدم تشنه به عشق هرکدوم دنبال جایی واسه موندن اومدیم ماها مهربونی رو بیشتر از هرکس بلدیم تو چرا وایسادی روبه‌روی ما؟ مگه خواستمون ضرر به روزگارت میزنه؟ نه عزیز! حق ما یه قطره آب، حق ما یه کوه از عشق، حق ما آروم گرفتن بغل یه همزبون، حق ما زندگیه.. ماها قدردونستن‌و خوب بلدیم. کسی هست بگه اینا زیادیه؟ الهه برزگر ...
✨یک سبد شاعرانه✨
152
این‌ها را می‌نویسم برای شمایی که سال‌ها بعدتر از ما وقتی حتی نام و نشان گورمان هم لابه‌لای خاکریزها گم شده دارید زندگی می‌کنید. حال که در جایگاه قضاوت ما نشسته‌اید بگذارید به عنوان نماینده‌ی تمام کسانی که حال اجدادتان محسوب می‌شوند چیزی بگویم. در سال۱۴۰۰ روزگار ما از قرن‌های پیش هم پست‌تر شده. قرار بود مهربانی به زمین‌مان هدیه کنیم اما کاری کردند خشمگین‌تر از قبلمان شویم. زنان‌مان آزادی را در ...
✨یک سبد شاعرانه✨
161
امروز که از بقالی برمی‌گشتیم مرد شیک‌پوشی از ماشین گران‌قیمتش پیاده شد. حاجی هم با دیدنش مدام لقب مهندس مهندس را به ریشش می‌بست. پسرم که این صحنه‌ها را تماشا کرده بود دستم را کشید و با ذوق گفت میخواهد بعدها درست مثل او آدم مهمی بشود. نگاهی به چشمانش انداختم و گفتم:«آدم‌های مهم همیشه‌ی خدا دکتر و مهندس نمی‌شوند. آدم‌های مهم نجار می‌شوند و صندلی شکسته‌ات را تعمیر می‌کنند. پیک می‌شوند و غذایت را ...
✨یک سبد شاعرانه✨
167
مردن که چیزی نیست. دارید شوخی می‌کنید؟ زندگی در باغی که هر روز توی گوشَت می‌خوانند تا قانعت کنند بیابانی بیش نیست، در میان مردمانی که دم‌های سیاهشان از پوستین بره‌شان بیرون زده دل شیر می‌خواهد. با من از مردن حرف نزن! الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
167
قرار بود به پسرک نوجوان همسایه بالایی‌مان به سفارش مامان‌جان ادبیات یاد بدهم بلکه این یک دفعه را توی امتحان رد نشود. پسرک لاغر اندامی بود که تازه داشت پشت لبش سبز می‌شد. یاد خودم افتادم که آن‌وقت‌ها چقدر شروشیطان بودم. گفتم با کتاب تست شروع کنم. بازش که کردم که ای کاش نمی‌کردم این جمله از سید احمد حسینی به چشمم خورد: «این تنهایی که در من زندگی می‌کند، روزی زنی زیبا بود!» یکهو تمام قصه‌های خو ...
✨یک سبد شاعرانه✨
167
دفتری باز کرده بودم که قصه‌ها را کتاب کنم. کتاب کنم و نشرش دهم که یک روز قصه‌ای آمد با قد بلند. موهایش طعم خرما می‌داد. چشمانش حالت فشرده شده‌ی شب داشت. راستش آن روز دفتر کوچکم حسابی شلوغ و خاکی بود. آمد و گفت کتابی می‌خواهد توی‌ش یک عشق واقعی، از آن‌هایی که جانشان برای همدیگر در می‌رود داشته باشد. قصه‌ی محبوب خودم را به او بخشیدم و از آن روز به بعد، هر روز دفترم را گردگیری کردم. خصوصا دم در ...
✨یک سبد شاعرانه✨
272
از خودتان که مطمئن نیستید، خودتان را اگر آدمی قوی نمی‌بینید پا توی زندگی کسی نگذارید. خودتان را به کسی نزدیک نکنید. ابن روزها آدم‌ها شکننده‌تر از هر وقتی هستند. منتظر یک تقه‌اند تا بشکنند و سیل اشک‌هایشان جاری شود. ما خودمان حالمان از مهربانی‌های مداوممان بهم می‌خورد، شما دیگر کاری نکنید که بشویم یکی بدتر از خودتان. الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
293
بشر موجود سرسختی‌ست. تمام عمر به دنبال خوشبختی می‌گردد، آن‌قدر که وقت نمی‌کند حتی برای یک روز زندگی کند. عاشق می‌شود تا حال دلش را روبه‌راه کند اما غمگین‌تر از همیشه، یک روز برم‌خیزد و می‌بیند به همه چیز عادت کرده است. الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
221
دنیا بی‌ارزش نیست. فانی نیست. پوچ هم نیست. این‌ها را گفته‌اند که زندگی به کام خودشان بچرخد. از اولش هم قرار نبود چیزی راحت بگذرد. این دنیا روی هزارگونه سختی بنا شد تا آدم‌هایی که از تمام مغز توی سرشان بهره می‌برند قسمت‌های به‌دردبخورش را شیرین کنند. توقعاتتان را روی چیزهای الکی سوار نکنید. به جایش بروید زندگی‌تان را سروسامان دهید. الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
223
ما دینِمان فرق می‌کند رفیق! به خدای خودمان معتقدیم. خدای ما مثل همانی که این مردم توی مغزمان فرو کرده بودند نیست‌ . سرمان را زیر آب نمی‌کند. ما را دور نمی‌اندازد. داد نمی‌زند. ترکمان نمی‌کند. تازه انقدر معرفت دارد که اگر یک غلطی کردیم و بعدش دست از پا درازتر آمدیم، بگوید بفرما بنشین سر سفره یک لقمه نان هست کنار هم باشیم. خدای ما از آن مشتی‌هاست جان شما! ما هم که نمک‌پرورده؛ زورمان را زدیم بشویم ی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
211
گل حنا🥰 تابستون مبارک😍
✨یک سبد شاعرانه✨
464
ما حاصل تربیت کسانی هستیم که خود در تربیتشان هیچ نقشی نداشتند و حق اظهار نظر راجع به سرنوشتشان هم ازشان سلب شده بود. سرزنششان نکنید فقط به یاد بسپارید می‌توانید بیست سالگی به بعد، خودتان از نو خودتان را تربیت کنید. بروید چیز یاد بگیرید. در حرفه‌ی دلخواه‌تان تحصیل کنید. آداب معاشرت بیاموزید. آدم‌های دلخواه‌تان را ملاقات کنید. بلد شوید چگونه زندگی کنید. بیست سالگی به بعد را لطفا هدر ندهید. ا ...
✨یک سبد شاعرانه✨
200
از هزاران زن و مردی که ازشون راجع به زندگی سوال کردن جوابهای تقریبا یکسانی دریافت شد. همشون گفتن که اگه حال زندگی عاطفیشون رو به راه باشه باقی مشکلات زندگی رو میتونن به خوبی تحمل کنن و ارام ارام به پیش ببرن. وقتی ازشون خواستن یه جمله بگن نتیجه شگفت انگیز، رمانتیک و بسیار دردناک بود. همه بودن کسی رو میخواستن که دیگه نبود: جات هنوز خالیه، کاش برگردی. هیچ کس مثل تو نمیشه. حتی هیچ کس شبیهت هم ...
✨یک سبد شاعرانه✨
215
بعضی اشکا داغن. سنگینن. قشنگ می‌تونی حس کنی همه درونت توی قطره به قطره‌ش قاطیه. به این اشکا می‌گن آه! همونی که می‌گیره. یه جوری نشه کار به اینجا بکشه و مقصرش تو باشی! اون وقت می‌دونی چی می‌شه؟ خدا، کائنات،تقدیر یا هر چی که اسمشو گذاشتی یه جوری می‌زنتت زمین که نفهمی از کجا خوردی. الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
179
خاطره‌ها همیشه هم به درد بخور نیستند. بعضی خاطرات بوی قضاوت می‌دهند. طعم تلخ تنهایی‌های حس شده در لحظات غیرقابل تصوری که هیچ وقت گمان نمی‌کردیم از راه برسند اما آمدند. شدند بدترین روز از 365روز عمرمان. آدم‌هایی که قرار بود پشتمان بایستند و شهادت بدهند چقدر جان کندیم تا خوب به نظر برسیم اما درعوضش مقابلمان قد علم کردند. دنیا همیشه روی مدار برعکس چرخیده. چه می‌شود کرد. این‌ را گفتیم تا به آن ...
✨یک سبد شاعرانه✨
176
وقتی بریم یه جای دیگه، یه کشور دیگه مجبور می‌شیم به زبون اونا حرف بزنیم. اگه زبونشون یه جوری بود که ما حالیمون نشد چی؟ نمی‌رفت تو مخمون چی؟ دست به دامن حرکات دست و حس توی چشما و چند تا ایما و اشاره می‌شیم. اما خب.. تهش می‌فهمیم بلد نیستیم به زبونِ بی‌زبونی حرف بزنیم. بی‌زبونی هم یه زبونه جون تو رفیق. کسی محلش نمی‌ده فقط. مث من.. مث تو.. کی بلده؟ تو بلدی؟ الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
183
با شکوهه لحظه‌ی دیدن تو وقتی بعد عمری انتظار باشه با وجود این همه قشنگیات نباید توی دلم قرار باشه؟ نمی‌دونم چی بگم حرفام همه پر کشیدن مردمون تنهاییامو تا به امروز ندیدن آخه انتخاب من بودی با این برو بیا. نه که دیوونگیه این همه اطفار و ادا، آدمای مهربون سادگی رو خوب بلدن. می‌دونن درداشونو چه‌جور باید بروز ندن. تو فقط فوری بیا! این غرور لعنتی مایه‌ی آزار توئه یه کمی زیادی هم میون رفتار توئه دل ...
✨یک سبد شاعرانه✨
175
دختر.m4a
اینم از طرف من تقدیم به شما 😍 #الهه_برزگر
✨یک سبد شاعرانه✨
184
به مناسبت روز دختر رمان خانه‌ای که در نداشت برای دخترخانومایی که از امروز تا فردا ساعت 12شب ثبت سفارش کنن همراه با ارسال رایگان خواهد بود. . . @elahebarzegar #روز_دختر_مبارک! ♥😍 @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
167

Hamid-Talebzadeh-Dokhtar-128.mp3

mp3
Hamid Talebzadeh - Dokhtar
✨یک سبد شاعرانه✨
172
دختران ،محکومند به سکوت! به هزاران بغض فرو خورده. هزاران شب، اشک نریخته. به هزاران درد بی درمان. دختران، نباید بلند بخندند. نباید یکی دوتار از موهایشان پیدا باشد. نباید زیر افتاب سوزان لباس خنک بپوشند. نباید هی اینطرف و انطرف بپرند. دختران، نباید فریاد بزنند! مردان این پهنه اما جوری دیگرند. ازادند بلند بلند قهقهه بزنند. متلک بار ناموس دوست و رفیقشان کنند و سراخر به چشمان پر از وحشت دختران بخندند. ...
✨یک سبد شاعرانه✨
197
نمیگم دلم برای دخترونه‌های وجودم تنگ شده چون هنوزم تو خودم حفظشون کردم. میگم دلم برای لبخندام تنگ شده چون لالوهای زندگی گم شدن. وقتی داشتم تلاش می‌کردم ثابت کنم این آدم کم‌حرف هم یه چیزایی واسه گفتن داره. وقتی شب و روز خودمو توی چاردیواریم حبس کردم تا بخونم و بنویسم و یادبگیرم که از بقیه عقب نیفتم. وقتی سعی داشتم آرزوهای خودمو دفن کنم واسه اینکه بقیه بگن 'چه دختر خوبی'، لبخندامو گم کردم. و حالا ...
✨یک سبد شاعرانه✨
266
نه تو اونی که دلم تنگه براش نه من اونم که داره راست میگه! من فقط خستم از هرچی دوریه واسه چی قسمت من صبوریه! نکنه راستکی دوسم نداری؟ آدم عاشق که می‌شه غرورشو جا می‌ذاره چیزای معمولی هم اشکشو زود در می‌آره نمی‌شه بجای غم واسم محبت بیاری؟ پیش هرکسی که من این‌جوری حیرون نمی‌شم واسه‌ی غریبه‌ها که درب و داغون نمی‌شم دل من نازکه مهربونیتو نشون بده آسه آسه دوری کن، یه کم بهم امون بده من که کم حرف ن ...
✨یک سبد شاعرانه✨
182
وقتی که تنم یه جوری به هم می‌پیچه و یه چنگال تیز از ناکجا به سمت دلم خیز برمی‌داره می‌رم سمت تلفن که بهش زنگ بزنم. منتظر بمونم بعد بوق هزارم بلاخره گوشی رو برداره و اون‌وقت همه چیزو فراموش کنم و بگم دلم برات تنگ شده بود! اما دقیقا همون لحظه.. همون موقع غرورم می‌گه بسه! همون ثانیه منم لال می‌شم و می‌شینم سر جام. آخه قبلا این من بودم که به غرورم می‌گفتم بسه و اونم لال می‌شد! همه‌ی ما فکر می‌کردی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
231
سلام رفقای قشنگم.حالتون چطوره؟ احوالات دلتون چطوره؟😍 مدتی بود صحبت نکرده بودیم باهم.. رفقایی که جدیدا به جمع یک سبد شاعرانه‌ای‌ها پیوستید قدمتون سر چشم. خوش اومدییییین.😁😍 خب، رفقا یه طرحی از دیروز راه‌اندازی شده که خیلی به نظرم مفید و جذابه که شروع کننده‌ی این کار هم خودم بودم. و اون این هست: #نذر کتاب آره خلاصه. حالا کدوم کتاب؟ رمان خانه ای که در نداشت. قیمت پشت جلد۴۹۰۰۰تومن هست اما با تخفیف ...
✨یک سبد شاعرانه✨
223
کتاب جنگجوی ظریف اثر روساناسحر طیبی که من الهه برزگر به عنوان تنظیم کننده و ویراستارش بودم. شما هم آثار خود را به ما بسپارید. @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
193
چه می‌گویند این خرده عاقلان! عشق که از من و تو اجازه نمی‌گیرد جانم. یکهو می‌آید و دمار از روزگارت در می‌آورد. مدام شیرین زبانی می‌کند. هی پیش چشمت دلبر می‌شود و دقیقا همان وقتی که درست و حسابی شیفته‌ات کرد، می‌گذارد می‌رود پی کار خودش. بعد تو می‌مانی و سینه‌ای که دیگر هیچ دلی در آن نمی‌تپد؛ آن هم در دنیایی که موجوداتش فقط بلدند نمانند. انکار نکن جان من.. هر انسانی لااقل یک‌بار این تلخ را تجرب ...
✨یک سبد شاعرانه✨
180
تلویزیون سیاه و سفیدمان آن وقت‌ها کلی کلاس داشت. جهاز مادرم بود. می‌گفت وقتی توی عروسی اعلام کردند دایی بزرگه تلویزیون کادو آورده همه شروع کردند به پچ‌پچ! آنه شرلی و حنا و هایدی توی این تلویزیون‌ها بدجور دیدن داشت. مخصوصا تماشای غرغرهای مخمل که دائم روی ایوان مادربزرگه لم داده بود و همیشه دلمان می‌خواست بفهمیم پتوی گل‌گلی‌اش چه رنگی‌ست. حالا اما همه چیز فرق کرده. دوره‌ی سیاه و سفیدهای دو در د ...
✨یک سبد شاعرانه✨
182
پشت دلواپسی شهر کبود اونجا که حرفی از عشق دیگه نبود من لاجون نه که صددل کلی عاشقت شدم خب آخه کار دله تقصیر من نیست به خدا! نه که دیوونه باشم فقط شبا تو کوچه‌هام می‌رم از کنج خودم تا از خدا تورو بخوام دلِ تنگ صبر چه می‌دونه چیه! یهو آواره‌ترین آدم شهرمون می‌شم. واقِعا این خونه‌های اعیونی می‌دونن دوری و تلخی یعنی چی؟ با نگاهِ تَر، صبوری یعنی چی؟ تو که دلبری و عین دلبرا خیالت نیست که پریشونت ...
✨یک سبد شاعرانه✨
195
نمی‌شود از همه انتظار داشت از وضعیتی که در آن قرار گرفته‌اند راضی باشند و حرفی نزنند. بعضی‌ها حجم افکارشان درشت‌تر است. دنیا را مثل بقیه نمی‌بینند. اصلا همه که نباید عین هم باشند. هیچ‌کس نمی‌فهمد زندگی میان کسانی که تو و دنیایت را نمی‌فهمند چه درد بزرگی‌ست. نمی‌شود این‌گونه خوشحال بود. • کتاب آرامش آنجاست که دل آنجا باشد / الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
192
تاکجا قدم‌زنون تنهاییامو گز کنم نمی‌شه یه کم بیای قشنگیاتو حض کنم؟ تو نیازی، مثل ماه برای شب تو دوایی، مثل آب میون تب زندگی اندازه‌ی یه مشته، زودی می‌گذره یه روزی شکل یه خواب از سر آدم می‌پره وقت دور افتادن از همدیگه نیست! تو باید بیای که من نازتو یک‌جا بخرم با دوتا چشمک ریز دلت رو درجا ببرم کی می‌تونه آفتابو خاموش کنه؟ تو اگه قاصدکی، منم نسیمِ جاری‌ام مثل اسپند، همیشه رو دور بی‌قراری‌ام ...
✨یک سبد شاعرانه✨
197
ما به مدرسه رفتیم که یادبگیریم. اما هرانچه که بود را هم برای همیشه از یاد بردیم. و بعد فرزندانمان را هم به مدرسه فرستادیم چون معتقدیم مدرسه آدم‌ها را باسواد می‌کند. الهه برزگر @sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
240
سه تابلوی جذاب با ارسال رایگان. این تابلوها چون قبلا قاب‌بندی شدن به قیمت روز حساب نمی‌شن و قیمت قبلی خودشون رو دارن.
✨یک سبد شاعرانه✨
187
روزها شد هفته‌ها و بعد ماه‌ها رفت و همه چیز به وضع سابق برگشت و از دست دادن همه‌ی گذشته‌ام هم عضوی از زندگی هممون شده بود.گذشت زمان باعث شده بود بتونم نسبت بهش بی تفاوت بشم. زمان هیچ‌چیزو حل نکرد فقط کمرنگش ‌کرد تا بتونم نبینمش.فقط همین!... الهه برزگر از رمان #خانه_ای_که_در_نداشت @sabadeavaz