✨یک سبد شاعرانه✨
180 •
@sabadeavaz
خود را میان کاغذها بجای میگذارم
میان خطوط
میان نوشتههای ریز و درشتم؛
روزی اگر نبودم
مرا در این حوالی زنده بدارید،
زنی که از غزلوارههای زندگی
عاشقانه ها میگفت!
_الهه برزگر_
❤به خونه خوش اومدید!
✨یک سبد شاعرانه✨
260
سلام رفقای قشنگم.حالتون چطوره؟ احوالات دلتون چطوره؟😍
مدتی بود صحبت نکرده بودیم باهم.. رفقایی که جدیدا به جمع یک سبد شاعرانهایها پیوستید قدمتون سر چشم. خوش اومدییییین.😁😍
خب،
رفقا یه طرحی از دیروز راهاندازی شده که خیلی به نظرم مفید و جذابه که شروع کنندهی این کار هم خودم بودم. و اون این هست:
#نذر کتاب
آره خلاصه. حالا کدوم کتاب؟
رمان خانه ای که در نداشت.
قیمت پشت جلد۴۹۰۰۰تومن هست اما با تخفیف ...
✨یک سبد شاعرانه✨
267
امروز دلتنگیهایم را به دل خیابان کشاندهام. دلتنگیهایی که رسوب کردهاند وسط یک خروار زندگی نکرده و گهگاه از لالوی چشمانم بیرون میچکند. میدانی؟ هنوز تنهایی این طرف و آن طرف چرخیدن برای آدمها عجیب است. جوری نگاهت میکنند انگار مرضی چیزی گرفتهای. یا دل من زیادی بیکسوکار شده یا این آدمها تا حالا طعم تنهایی را نچشیدهاند. چمیدانم! زندگی همین است دیگر. میدانم میدانم..نیست ! اما تو بگو هست. ...
✨یک سبد شاعرانه✨
317
همهمان میدانیم که خودکشی از گناهان کبیره است اما هرروز با خلقتنگ از خواب بیدار میشویم. هرروز آینه را دور میزنیم مبادا چشممان توی چشم خودمان بیفتد، از ظرف بیسکوییتی که عاشقش هستیم آن تکهی شکستهاش را بر میداریم، آهنگهای غمگین گوش میدهیم، کتاب نمیخوانیم تا یکوقت دلمان رابطهی عاشقانهی فلانکَسَک را نخواهد، ما هرروز خودمان را نادیده میگیریم و گمان میکنیم خودکشی فقط بریدن رگی با کارد آش ...
✨یک سبد شاعرانه✨
268
نه اشتباه نکن
ما را نه از زوال عمر هراسی هست
نه از دیوانگیهای عقل
که نه به عمررفته اعتباری هست
نه به عقل بیاحساس!
ما فرورفتگان اندورنی خویشیم
که هرصبح به طلوع از خود میگریزیم و شباهنگاه در انتهای غروب
به اصل خویش باز میگردیم.
کدام جاده؟ کدام راه؟
نشان کوچهای بنبست به من بده
که از دیوارهایش شمعدانی چکه کند
بیدهایش شره کرده باشند در دل باد
و نگاهبانانش،
سربازهایی باشند که در جیبهایشان چ ...
✨یک سبد شاعرانه✨
297
توی یک سالی که با سختی گذشت فهمیدم تنهایی انقدرا هم که فکرش رو میکردم بد نیست.
هیچ دور از جمع افتادنی زیاد ترسناک نیست.
هیچ حال خوشی تاابد موندگار نیست.
هیچ دوست و آشنایی وقت بیماری کنارت نیست.
ولی درعوض فهمیدم آسمون چقدر قشنگه.
تو خیابون قدمزدن چقدر لذت بخشه.
معاشرت با بقیه چقدر خوبه.
سلامتی چقدر مهمه.
داشتن یکی که به فکرت باشه چقدر واجبه.
ما عادت کردیم اول از دست بدیم بعد بفهمیم دلمون چقدر ...
✨یک سبد شاعرانه✨
327
نه خاک مانده دیگر، نه تکه گور تنگی
این خانه ویرانه شد بی هایوهوی و جنگی
یک اتفاق سادهست این کورک پر از درد
نه آسمان صافی، نه ردپای مرگی
هرروز جاممان پُر، از صد دروغ و نیرنگ
هرروز زخم خنجر از یار چشمتنگی
تغییر پشت تغییر، از اول بهاران
نه سایه ماند از دار نه غنچهای نه برگی
درد از درون سینه بر جان شعر بارید
شرمندهام نگفتم عجب روز قشنگی!
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
306
رفقا برای سفارش تابلو با ارسال رایگان فقط کافیه پیام بدید.
@elahebarzegar
✨یک سبد شاعرانه✨
264
بیتعارف بگویم! تا یک جایی دل آدم را حرفهای جذاب و پرزرقوبرق میبرد. توجهت را قربانصدقههایی جلب میکند که قشنگیهایت را شاعرانهتر میبیند. اما چند سال بعد، وقتی داری همهی زورت را میزنی تا بعضیچیزها را فراموش کنی، یک روز به خودت میآیی و میبینی حالت از تمام کسانی که با تعریفوتمجیدهای اغراقآمیز میخواهند نظرت را جلب کنند بهم میخورد. دلت آدمی میخواهد که یک روز بارانی مثل خودت دیوانگی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
265
از آدمها انتظارات بیجا نداشته باشید.
آنهایی که قوی به نظر میرسند هم ممکن است
یک وقتهایی کم بیاورند؛
گهگاه وسط خیابان میان اندی جمعیت بزنند زیر گریه؛
نیاز دارند درک نکنند، درک شوند؛
یا مثلا نیاز دارند بعضی وقتها به جای سکوت هوار بکشند؛
همهی آدمها سختیهای خودشان را تحمل میکنند
همه، آدمند؛
لطفا حال بدشان را به پای ضعفشان نگذارید.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
281
رفیق واقعا فکر کردی یه روز از راه میرسه که وقتی صبح از خواب بیدار شی همهی مشکلات حل شده، تو جیبت پر از پوله، رو میزت صبحونه آمادهس، اونی که باید، نرفته ؛
که بتونی بگی چقدر حالم خوبه؟!
باید بگم قصه یه چیز دیگهس. خبر بد اینه که هیچکدوم از این اتفاقا قرار نیست بیفته. قرار نیست اون ناامیدی و بیرگیت رو تحمل کنه و بمونه، قرار نیست کسی برات چایی دم کنه، قرار نیست با گوشهنشینی کسی حقاتو بده!
اما ...
✨یک سبد شاعرانه✨
297
جمعه ها همیشه حس و حال عجیبی به ادم میدهد.
جمعه ها، مردیست چهارشانه و ارام ،
می اید مینشیند دَم پَرَت، احوال ماتم زده ات را بغل میگیرد و به تویی که درحال تقلا کردنی و مثل اهنربا مدام غم و غصه جذب میکنی ،
نگاهی می اندازد و سفت تر به بغلش میچسباندت؛
که مبادا دور از چشمش گریه و زاری راه بیاندازی.
جمعه ها، بعد از روزها بدو بدو کردن می اید مینشیند ور دلت ، و تا دلت بخواهد به سکوتت گوش میدهد.و سراخر ...
✨یک سبد شاعرانه✨
273
در من کسی اشک میریزد اما خیالی نیست
فردا از شانهی ابرها بالا خواهم رفت
خورشید را بیدار خواهم کرد
جوانهها را از دل خشکیدهی درختان
بیرون خواهم کشید
فردا لبخند خواهم زد
بزرگ خواهم شد ،
و تار به تار موهایم را
زیر شعلههای آفتاب
خواهم نواخت.
فردا بر زلف زندگی
شکوفهی گیلاس خواهم گذاشت
و گونهی زمین را از غبار دلتنگیها خواهم زدود.
من فردا همراه با دقیقههای بیطاقت
تا قعر عشق خواهم دوید
من ...
✨یک سبد شاعرانه✨
275
میدانم رفیق. جای یک چیزی توی زندگیهامان خالیست. تظاهر میکنیم خوبیم اما شبها از زور فکرهای درهموبرهم بیدار میمانیم. تظاهر میکنیم تنهایی خوشحالتریم اما دوروبرمان که خلوت میشود، بغض از سروکولمان بالا میرود.
میدانم رفیق، یک چیزی سر جایش نیست اما هرسال بهار آمده نیامده گله کردیم و زاروزندگیمان زیر بار خستگیها و اعصابخوردیها مچاله شد. اینبار بیا ساکت بمانیم. فقط کمی آرامتر. گمی دلگرم ...
✨یک سبد شاعرانه✨
296
زندگی آسان نیست
ولی از بخت بلند
دلمان آرام است.
روز پر احساسیست
آسمانها ابری
گاهگاهی نم باران هم هست
و خروسی که هرازگاهی دم ظهر
با تمام دل خود میخواند
مادرم هست پدر هم اینجاست
کوه همسایهی دیوار به دیوار من است؛
زندگی آسان نیست
ولی از بخت بلند
دلمان آرام است.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
286
باور کن دلم نه پرسه در پاریس را میخواهد
نه گشتوگذار توی خیابانهای شانزلیزه ، نه غرق شدن در نقاشیهای لوور؛ گیریم به همهی اینجاها رفته باشم. که چه؟! خوشحال خواهم شد؟
نه جانم؛ دلم یک آدم دیوانهی اهل دل میخواهد که پابهپای هم زندگی کنیم. آن وقت قدم زدن در کوچهپسکوچههای این شهر کوچک، لذتش بیشتر از تمام آن چیزهاییست که بقیه باهاشان فخر میفروشند.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
274
به نظر من فقط آدمهایی که میخواهند از دستتان خلاص شوند میگویند "برایت بمیرم."
درحالی که آدمهای عاشق، میمانند و ازتان محافظت میکنند.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
282
برای سفارش تابلوهای دکوراتیو پیام بگذارید😍👆
@elahebarzegar
✨یک سبد شاعرانه✨
284
غربتِمرا میان انگشتانت جای بده
پا به پای من جهان را بگرد
با چشمانت برایم از هرکناری حرف بزن
و سپس لبخندی مهمانم کن
بگذار آرامترینِ مردمان باشم.
روزهای من پشت ساعتهای کور به خواب رفتهاند
اما تو حرف بزن
حرف بزن
حرف بزن
صدایت آرامم میکند؛
تو که با من حرف میزنی جهان رام میشود.
حالا که فالمان به آمدن و ماندن افتاده
حواست را بردار، دور قلبم بپیچ
من حسودم.
من تمامت را برای خودم برداشتهام
و یک ...
✨یک سبد شاعرانه✨
266
آسمان سیاه شد
رفتم خانهام را به انتهای شهر بدوزم
با قدمهایی آغشته به تنهایی
آرام؛ بیصدا؛ لکنتدار !
نه دلهرهی سکوت بود
نه ترسِ تنهایی لولیده در دلم
همچنان خیابانها پشت ساعتهای عجول تمام میشدند
که کسی را دیدم روشن
لبخندش آرام
از نگاهش ستاره میبارید.
نه آنچنان زیبا اما دلفریب
نه آنچنان باوقار اما دلچسب
یک معمولی مثل اندرونی من.
همانجا بود که ساعتها خاموش شدند
و زمان درست وسط خیابان اصلی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
264
اسم شما بینشون بود؟😍
@elahebarzegar
برای سفارش اسمتون پیام بدید.