✨یک سبد شاعرانه✨
180 •
@sabadeavaz
خود را میان کاغذها بجای میگذارم
میان خطوط
میان نوشتههای ریز و درشتم؛
روزی اگر نبودم
مرا در این حوالی زنده بدارید،
زنی که از غزلوارههای زندگی
عاشقانه ها میگفت!
_الهه برزگر_
❤به خونه خوش اومدید!
✨یک سبد شاعرانه✨
253
دنیا میتوانست جور بهتری باشد
خیلی جورتر از حالا
انقدر جور که احوال من
نه بسته به بودنت باشد نه آرامشِ جهان؛
میتوانست به خودم ربط داشته باشد
که ندارد.
درد اینجاست مدتهاست که دیگر هیچچیز زندگی من با خودم
جور نیست..!
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
250
اینجا همه سرشان مشغول است
یکی ریرا
یکی آیدا
و دیگری ارغوانش.
من اما برای تو مینویسم که هنوز ندیدهامَت
برای تو که هنوز نمیشناسمت اما
دوستت خواهم داشت
بسیار هم دوستت خواهم داشت.
راستی بگذار عزیزِجان بخوانمت!
عزیزجان،
شورهزارهای اندرونی من
نه به هزارکاخ شبیه است
نه کلبههای چوبی سودازدهی میان جنگل؛
عزیزجان برای ما آن پشتها
یکجا انتهای حیاطخلوت جهان
کنجی هست، آرام
قراری هست،چندان
و رگی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
192
همیشه از کسی میگویند که قول ماندن داده بود ولی رفت. نمیدانند سختتر از آن، دلت برای کسی پر بزند که از همان اول قول نماندن داده باشد.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
186
اگر چرخ وارونه بچرخد و گذشته بازگردد
نه اتفاقات را عوض میکنم نه آدمهایش را!
من به انتخابهایم معتقدم. یاد نگرفتهام به انتخابهایم پشت کنم. تنها یک چیز را راستو ریست میکنم و آن حرفهایم است.
حرفهایی که باید میزدم و نزدم.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
193
"بودنمان باید معنایی داشته باشد."
اگر قبلترها این جمله را میشنیدم خیلی راحت از کنارش میگذشتم اما از یک جایی به بعد سرنوشت یا هرچه که اسمش را میگذارید کاری کرد باور کنم باید برای خودِ خودم زندگی کنم. وقتی جوری فکر کردم که دیگران دوستم داشته باشند و برچسب دخترخوب را به من بچسبانند، وقتی بخاطر تمایلات دیگران از احساساتم گذشتم،باورم شد خیلی از سالهایی که میشد خوب بگذرند را از دست دادهام.حالا برا ...
✨یک سبد شاعرانه✨
176
شبچراغها خاموشند
غوکها گریختهاند
مردم این آبادی سالیانیست
چشم به روی خفتن بستهاند
بوتهها خار میدهند
رودها تشنهات میکنند
من هم در پسِ این دنیای وارونهام.
مثلا بهجای رفتن
ماندهام بعد از تو؛
هنوز هم ماندهام!
الهه برزگر
#شعر_سپید
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
176
دوست عزیز دنیا دیگر جایی برای اشتباه کردن ندارد. لب مرز ایستادهایم. بیا ما خودمان دست به کار شویم و به پسرانمان یاد بدهیم زن و مرد هردو انسانند. بی هیچ تفاوتی. هردو دل دارند و نیازمند محبتی بیمنتند. بیا کاری کنیم عشق را از ما یادبگیرند. ببینند مادرشان بیهوا لاک قرمز میزند و خودش را برای پدرشان لوس میکند. یا پدرشان ناگاه مادرشان را در آغوش میفشارد. باور کن عشق پنهان کردن ندارد. بحثوجدلها ...
✨یک سبد شاعرانه✨
163
نگو نه رفیق! همه از یک قماشیم! سر سیاه زمستان دست در جیبهایمان کردیم و یادمان رفت شلوارهای وصلهپینهای جیب ندارند. در پاساژهای شهر گشتیم و یادمان رفت در خیابانها چیزهای بیشتری برای خرید پیدا میشود. رفتیم خانه، یک پرس غذای گرم خوردیم و یادمان رفت در حسرت یک استکان آبجوش منت اینوآن را میکشند. ما یادمان رفت دختر و پسر همسایه که صورتش هزارویک عیب و ایراد دارد احتمالا از خیلیها قشنگتر است. یا ...
✨یک سبد شاعرانه✨
193
یک روز میرسد خودت را در نقطهای پیدا میکنی که دیگر دلت برای هیچ کس در این دنیا تنگ نیست. صدای کسی روحت را نمیلرزاند. ضربانت برای آمدن کسی تند نمیشود. یک روز ، آرامتر از هر وقتی ،جوری که خودت هم فکرش را نمیکردی، یک گوشه مینشینی و دیروزت را مرور میکنی. و آن وقت، فکر میکنی کاش به جای دیگران، کمی هم برای خودت زندگی میکردی. کمی هم به خودت میرسیدی.
طول میکشد تا آدم بفهمد، بعدها قرار است نه و ...
✨یک سبد شاعرانه✨
171
نه ترس از دست دادن کسی دارد جان به جانم میکند نه حساب خالی و هزاران دردومرض دیگر! بیشتر از هر وقت دیگری دلم خودم را میخواهد. دلم سالهای از دست رفتهای را میخواهد که فراموش کرده بودم تنها میبایست به خودم اهمیت میدادم.دلم نه هوای بارانی میخواهد نه دلبر پشت پنجره را. یک بهار میخواهم با مخلوطی از آواز گنجشکها؛ آن وقت منی باشم که پای درختی لمیده و از حرکت ابرهای بالای سرش قصهها میسراید.دلم عطر ...
✨یک سبد شاعرانه✨
178
انتظارمان را نخواهند کشید
خواه شیرین،خواه تلخ
قرار است که تنها
به ملاقات شبهای لاابالی قرن برویم
صدایمان را نخواهند شنید
اول طلوع باشد یا انتهای غروب
کرور کرور حرف
درونمان میریزند و نیست میشوند؛
ما را به نام دیگرانِ ناهمسان میخوانند،
ما را میدزدند از خودمان!
های! رفیق کوچکم
به چه کار آید جهانِ بیهَمان!
در انتهای زوال، فصل روشنیست.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
172
مرد هستم. راستش را بخواهید از جنسیتم مطمئنم! اما خوب یادم نمیآید رنگ پوستم چه بوده. تااینجا که یادم هست همیشه چهرهای سیاه داشتهام.امروز هم خورشید حسابی از خودش مایه گذاشته. آفتابیِ آفتابیست. مثل همیشه وقتی هنوز همه خواب هستند میروم تا در دل زمین جا شوم. به نور عادت ندارم. بعد از اَندی سال سر کردن توی تاریکی تحمل نور و زرق و برق فراوان کمی غیرعادی جلوه میکند. یک جورهایی انگار میخواهد مثل علی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
184
نترس!
این زمستان برایت آغوش آوردهام؛
چه فرق میکند دور باشی یا نزدیک
ما از پس این کورهراه دراز
شما را میبینیم
عطرتان را میشنویم
هرصبح منتظر خندههایتان هستیم
و در کشاکش دلآشفتگیهای گاهو بیگاه
تنها شنیدن صدایتان
دور میریزد مردگان سیاهپوش وجودمان را.
اینجا، در این حوالی
ما را نه از طوفان هراسی هست
نه وزش بادهای کور
ما به شما دل خوش کردهایم
همین یک شما ما را بس!
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
213
👆story
✨یک سبد شاعرانه✨
186
نظر، پیشنهاد، درخواست و حرفای دلتون رو با ما در میون بگذارید.
@elahebarzegar
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
181
دوتا از موزیکای بیکلام مورد علاقهی من که از بهترینا هستن😍😍😍👆
✨یک سبد شاعرانه✨
182
A Waltz For Missing Love Mehrzad Khajeh Amiri
Mehrzad Khajeh Amiri - A Waltz For Missing Love Mehrzad Khajeh Amiri
✨یک سبد شاعرانه✨
172
Athanasia [Nex1Music.IR]
IR]
Mehrzad Khajeh Amiri - Athanasia [Nex1Music.IR]
✨یک سبد شاعرانه✨
176
ای ابر آلوده، ای خاک افسرده
اینجا کسی آشفتهسر خشکیده از دوری!
نه چون گذشته پای در راه غباراندود میسایند
نه از درشکه وام میگیرند،
اما هنوز این مردمان در راه میمانند!
ای ابر آلوده، ای خاک افسرده
دیگر صدا در نامهها ساکت نمیماند
در انتظار، این روزها چشمی نمیپوسد
فوری صدای تو طنینانداز خواهد شد،
اما نمیدانم چرا ناقوسدل مردهست!
ای ابر آلوده، ای خاک افسرده
رنگینکمان بسیار
دنیا پر از طعم است
د ...
✨یک سبد شاعرانه✨
174
در رحلت سایهام شبانگاه
تا وقتِسحر، نهخواب دارم
بیپرده بگویمت که جز این
یک سایه دریچهای ندارم
کو هَمرَهِ اعتمادسازی؟
کو یکدلهای که دل نبازی؟
دلشوره مثال قند تلخی
لم داده درون جرعهی چای،
بخت از سر شوریدگیِ خود
اصرار کند به بلع آن زهر؛
این شد نفسی که میکشد دهر!
پاییزِ من از فراق لبریز
تنهایی و سرمای زمستان
دندان طمع دگر کند تیز.
ای دل ، دل زخمی و پر آواز
ساکت شو؛ زمان صحبتت نیست!
یک گوش ...
✨یک سبد شاعرانه✨
203
آن سیزدهم بود که بیدوست به در شد
بغض دل ما بود ، گلوگیر سحر شد
گفتی که خداحافظیات را بپذیرم
شرمنده ولی گوشم همین ثانیه کر شد
ما دغدغهی پیریمان سن جوانیست
وقتی که عَذَب مانده دل و یار پدر شد
انقدر که ما یک طرفه شیفته بودیم
اخر دلمان یک تنه در عشق سپر شد
دیوانه که ماییم وفادار نشستیم
تا اینکه این ویژگی از ریشه تبر شد
یک روز که خوش بود دل از سادگی خود
دیدیم دورویی به ناگاه هنر شد
الهه بر ...
✨یک سبد شاعرانه✨
194
یک روز دیگر از عمرمان هم گذشت و نفهمیدیم چه ارتباطی بین خوشبخت شدن ما و تاریخها و ساعتهای رند وجود دارد. همچنان در انتظار نشستیم و همچنان هیچ اتفاقی نیفتاد. و بعد، آخر شب، یک گوشه لابهلای تنهاییهایمان بی آنکه بدانیم به خودمان قبولاندیم که لابد یا لیاقت حال خوب را نداشتهایم یا خون بقیه رنگینتر از مال ما بوده . اما نفهمیدیم هیچ زمان رندی در سرنوشتمان دخیل نیست. هیچ دستبه سینه انتظار کشیدنی را ...
✨یک سبد شاعرانه✨
217
عادت کردن به چیزی یعنی دیگر نه درد داشته باشد نه حال بد. عادی میشود برایت هرچه بود و نبود.
اما من و تو رفیق بیا خودمان را گول نزنیم. ما هیچکداممان هنوز عادت نکردهایم فراموشش کنیم؛ اسمش که میآید خندهیمان محو نشود یا او را که از دور میبینیم سر جایمان خشکمان نزند و بغضمان حالمان را بهم نریزد.
ما هنوز عادت نکردهایم با کودکیهای به فنا رفتهیمان کنار بیاییم و وقتی دوچرخهی قرمز سر دکان یا عروسک ج ...
✨یک سبد شاعرانه✨
200
ظاهرمان را نبین. ما ضعیف نیستیم جانم.
پشتمان را خالی کردند.جیکّمان هم در نیامد.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
217
این روزها بخواهند از کسی تعریف کنند میگویند مثل مرد پای حرفهایش ایستاد.
قول مردانه داد.
مردانه جنگید.
اما میدانی من به قول زنانه بیشتر اعتماد دارم. زنان میتوانند سنوسالشان کم باشد اما در عین حال هم مادر باشند هم خواهر هم دختر، و کسی نفهمد چطور کودکیشان زیر بار مسئولیتهایشان به یغما میرود.
زنان میتوانند غمشان را در دلشان پنهان کنند اما به رویتان لبخند بپاشند و غذای مورد علاقهیتان را بپزن ...
✨یک سبد شاعرانه✨
195
آمدهام بنشینم دوکلام حرف حساب بزنیم. آمدهام پی گلهگذاری. همهاش که نباید آرام و ساکت بنشینم و منتظر تقدیر بمانم. اینی که داری میبینی تمام زورش را زده ، تمام صبوریهایش را خرج کرده، تمام مهربانیهایش را هدر داده اما سرآخر چیزی که به دست آورده یک تکه قلب دربوداغان بوده و هزاران سال تنهایی.
آمدهام بگویم دیگر فکری به حال مخلوقاتت بکنی. حال امروز من نتیجهی اعتماد به یکی از همان اشرف مخلوقات خودت ...
✨یک سبد شاعرانه✨
216
مردها پیچیده های ساده ای هستند!
خوب که نگاهشان کنی
همان کودک چند سال پیش را میبینی که میان کوچه وسط گل و لای نشسته و بخاطر توپ پلاستیکی پاره اش اشک میریزد،
انگار دنیایش تمام شده!
مردها از خیس شدن بیزارند اما
پایش که بیفتد میان طوفان هم میروند تا نجاتت دهند!
هیچ کس فکرش را هم نمیکند این پسر بچه های بزرگسال گاهی،
به همان اغوش ،شدید نیازمندند!
شاید اغوش گرم یک همراه ابدی..
عصبانی که بشوند هوایشان ...
✨یک سبد شاعرانه✨
215
ما اناری بودیم
بر لب شاخهای از نور تهی
گونههامان بیرنگ
سرخی سیلیِ خورشید به روی دلمان پیدا بود!
همه جا غرق سکوت
باد هم میلرزاند
همهجا را به تکانی مرموز؛
روزگاری که پر از خلوت و تنهایی بود
کسی از دور آمد
سایهی دار برایش خوش بود
به نگاهی دل ما را دزدید
جفتِ آن چشمانش
شیطنت داشت عجیب
گونههایش مهتاب
زلفش از شب بسیار؛
روزی آمد که نیامد دیگر
دلمان تاب نداشت
ناگه افتاد و شکست.
وقتی از راه رسید ...
✨یک سبد شاعرانه✨
217
هدفم باید هدف من میموند..
.
.
از رمان خانه ای که در نداشت اثر الهه برزگر
خوانش: عبدالرضا رشیدی
.
.
.
@sabadeavaz