✨یک سبد شاعرانه✨
180 •
@sabadeavaz
خود را میان کاغذها بجای میگذارم
میان خطوط
میان نوشتههای ریز و درشتم؛
روزی اگر نبودم
مرا در این حوالی زنده بدارید،
زنی که از غزلوارههای زندگی
عاشقانه ها میگفت!
_الهه برزگر_
❤به خونه خوش اومدید!
✨یک سبد شاعرانه✨
240
همیشه معتقد بودم عروسکها وقتی که خوابم دور از چشم من برای خودشان جشن میگیرند.
یا مثلا شبها گلهای اتاقم خروپف میکنند.
یا کسی که نمیبینمش همیشه دنبالم میآید و مراقبم است زمیننخورم.
میدانی بعضی چیزها هیچوقت تغییر نمیکنند. هرچندسالت هم که بشود هنوز همانطور شکل قدیمشان میمانند.
فقط ما برای اینکه نگویند هنوز بچهایم از همهشان فرار میکنیم.
رفیق،بچگی انقدرها هم بد نیست. بگذار هرچه میخواه ...
✨یک سبد شاعرانه✨
232
I'm on Instagram as @elahebarzegar.official.
Install the app to follow my photos and videos. https://www.instagram.com/invites/contact/?i=lepza02arw7i&utm_content=1gcd7td
✨یک سبد شاعرانه✨
247
@elahebarzegar
سفارش بدید تا ته نکشیده.
بسته بندی شیک خونگی /کاملا ضدعفونی شده .بدون دخالت هیچکس تو اداره پست
امن.
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
283
نایست !
در مسابقهی دو هیچکس صبر نمیکند تا تو برسی. همه به فکر خودشان هستند.
هرکس دیگری را پس میزند تا زودتر به مقصد برسد. زندگی همین است.
همگی با سرعت هرچه تمامتر میدوند،یکدیگر را جامیگذارند و به قیمت تنهاییشان هم که شده به سمت مدال طلا میروند. اگر زمین خوردی ازپا نیفت.بلند شو. مسابقه هنوز ادامهدارد.
روی سکوی دوم و سوم هم میشود از زندگی لذت برد .
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
297
اگه میدونه ناراحتی اما بیخیالت میشه
اگه وقتایی که مشکلی داری اون همش نیست
اگه فقط این تویی که دلتنگی
که ده بار زنگ میزنی و یه زنگم نمیزنه
اگه میدونه بدون اون شبا مهمونیِ بارونه تو چشمات اما بهت سر نمیزنه
یعنی باید قید اون رابطه رو زد.
اینو هم من میدونم هم تو!
ولی وقتی به این نتیجه برسی، درد ماهها یا شایدم سالها عذاب ، گریه و شببیداری رو تحمل کنی و تهش بفهمی هیچکس منتظرت نیست و تنهاتر از قبلت شدی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
299
خانهی کوچک من صورتی و ساده و صاف
از گل پیچکِمن وقتسحر باد بغل میگیرد
خندهی خورشیدک
لبِ هرصبحِ مرا میبوسد
چشم وا میکنم و عشق مرا میبیند
ما در این کاشانه
همگی خوشبوییم
آنطرفتر اما
فرقهای کور و کرند
من و این منزل را
باشما کاری نیست
جوجهها را همه لطفا بفروشید به من!
ما به اندازهی بغض همهشان جا داریم.
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
298
انقدر میخواهمت که زمین زیرپاهایم به لرزه میافتد
به سمت تو که قدم بر میدارم!
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
298
رفقااا بهم بگید حستون به یک سبد شاعرانهمون چیه؟
دوسش دارین؟
پستها راضی کننده هست؟خوبن؟
@elahebarzegar
بگییید بهممم تا بزارم بقیه هم بدونن.
راستی چند وقته به سرم زده گروه بزنم. پایهاین عایا؟
هرکی موافقه بعد نظرش دستشو بالا کنه😋
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
283
اگر ته هیچ جملهای نقطه نمیگذارم یا هیچوقت از تو خداحافظی نمیکنم یااینکه شببخیر نمیفرستم برایت تا بتوانی مثل خیلیهای دیگر پز بدهی را بر بیاحساس بودنم نگذار.
من فقط با تو حرف زیاد دارم.میترسم جملهام را تمام کنم و به ثانیه نکشیده حرفها بیخ گلویم صف بکشند و ذهنم را منفجر کنند آن وقت بلد نباشم چگونه سر صحبت را باز کنم که به قول بعضیها ضایع نباشد.
میدانی؟ میخواهم بگویم هنوز هم بعد از این هم ...
✨یک سبد شاعرانه✨
280
روزی که دیدمش گفتم من دنبال یه عشق موندگار اومدم نه از اینایی که سر خیابونا میفروشن.گفت من دارم.خوبشم دارم.
زنگ میزدم.حرف میزدیم. میخندیدم. میزدیم زیر آواز .دیوونهبازی درمیاوردیم.یه هفته شد یه ماه و یه سال و یه روز دیدم من خیلی عاشقشم. اونم نه از اینایی که سر خیابون میفروشن.راستکی. دیگه اگه میخواستم هم نمیشد یه دقیقه بدون اون زندگی کنم.من جوری میخندیدم که اون دوست داشت. همون شکلی لباس میپوشیدم که ...
✨یک سبد شاعرانه✨
285
خوشحالی یعنی روزی که وسایل خانهی خودم را بچینم! خانهای که در و دیوارش را قابهای گرانقیمت نگرفته اند. فرشهایش خوب است نو می زند. پردهها را هم خودم دوخته ام؛از پارچه ای که توی کشکول مادرم پیدا کرده بودم.
وارد خانه ی من بشوی فرش گل قرمز قدیمی با پشتیهایی که بر شانهی دیوارها تکیه زده اند نوازشت می کنند. پردهها را هم که سفید زده ام تا خورشید هر روز بی دردسر سرش را بیاندازد بیاید داخل.
نه میز ...
✨یک سبد شاعرانه✨
297
خیلی فوری
رفقای واجد شرایط لطفا نمونه کارهاشونو به
@elahebarzegar
ارسال کنید.
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
291
قدیم ها مثل امروز نبود که تلفن و موبایل و ماشین و این دفتر دَستَک ها زیاد باشد،کم بود؛
اگر هم بود عار بود و کم استفاده میشد.
تهِ کلاس انجا بود که میرفتی پیکان میخریدی!
باان شلوار های دمپا گشاد و یقه های مردانه ی تیز یا چادر گلی زنها.
یک روز بابایمان هم پیکان سبزرنگی خرید.
میشد فهمید خجالتش می اید،
حالا بجای درشکه ی اقامیرزا یا ژیان علی اقا پسر اوستاتقی، با پیکان سبزش اینطرف و انطرف برود اما با ...
✨یک سبد شاعرانه✨
282
یک وقت هایی هست چیزی که فکرش را می کردی از آب در نمی آید.
اینجور وقت ها نه یک گوشه مینشینم گریه میکنم نه بغض گلویم را میفشارد تا خفه ام کند. خوب میخورم ؛ خوب هم میخوابم. بیدار بمانم که چه!! دلم یک زمانی عاشق بود که بود. نشد؟ فدای سرم. مگر هر مسیری باید به بهشت منتهی شود؟! بعضی راه ها میرسد به قعر جهنم. زندگی همین است . درد ندارد .
سوت میزنم ؛خودش خوب میشود. آهنگ شاد میگذارم و حسابی بالا و پایین م ...