✨یک سبد شاعرانه✨

خونه‌ی ما یه قصر کوچیکه. بزرگ نیست اما سرسبزه. آدمای زیادی توش نیستن اما صمیمیه. اونجا کسی به کسی نمیگه شما. تو تویی و منم من.تو از آدمای اونور دیوار بهم نزدیک‌تری و منم از آدمای کل شهر به تو. زیر سقف خونه‌ی ما هوا هست. اکسیژن خالص؛چون هیچ گیاهی نیست که رشد کنه و کسی از ریشه درش بیاره. علف‌هرزای حیاطمونم واسه ما حکم چمنو دارن.کسی اینجا اون‌یکی رو تغییر نمیده فقط بهش کمک می‌کنه خودش باشه. اینجا بح ...

ارتباط با ما: @elahebarzegar منتظر نظرات شما راجع به پست‌ها و فعالیت‌ها هستم دلبرکا 😉😍

پدربزرگم سگ هیکلی زردرنگی داشت.جایش گوشه‌ی حیاط بود.همه را هم میشناخت و هرروز خانواده را تا دم در مشایعت می‌کرد. سگ زرد پدربزرگم مهربان بود اما به غریبه‌ها شک داشت. راستش راست هم می‌گفت.یکی از همان غریبه‌ها یک روز آمد و...بگذریم! در دیار ما سگ‌ها نه نجس حساب میشدند نه کریح!فقط موجودات وفاداری بودند که گاهی بهتر غم توی چشم‌هایت را می‌فهمیدند. در چوبی خانه همیشه باز می‌ماند.هرروز. که خورشید راهش را ...

Wall

😔✌ @sabadeavaz

Spring @sabadeavaz

سال ها بعد شاید من زنی هستم با خانواده ای چندنفره ! هرروز صبح بیدار می شوم و غذا میپزم. به خانه می رسم. به گلها آب می دهم و سر آخر که خودم را در آینه نگاه می کنم آدمی را می بینم که هنوز هم "تو" از سروصورتش می بارد و هرروز با لبخندی، مشغولِ پنهان کردنِ احساسات خود است. لطفا همین حالا بیشتر توجه کن. حسرت ها هیچ وقت دست از سر آدم بر نمی‌دارند.اجازه نده سالها بعد، از من تنها یک بازیگر باقی بماند که ن ...

دقت کردین که امسال: متولدین ۹۰ ، ۰۹ ساله متولدین ۸۱ ، ۱۸ ساله متولدین ۷۲ ، ۲۷ ساله متولدین ۶۳ ، ۳۶ ساله متولدین ۵۴ ، ۴۵ ساله متولدین ۴۵ ، ۵۴ ساله متولدین ۳۶ ، ۶۳ ساله متولدین ۲۷ ، ۷۲ ساله متولدین ۱۸ ، ۸۱ ساله متولدین ۰۹ ، ۹۰ ساله میشن... از عجایب😐 @sabadeavaz

#الهه_برزگر برای سفارش رمان به @elahebarzegar مراجعه کنید😉. @sabadeavaz

زندگی شوخی کوچکی میان من و توست که بخندی تو به آن که غمی "هیچ" نیاید به میان لذتش را تو ببر غصه‌ها را بفروش "عشق" بخر هر چه شد سخت نگیر لحظه‌ای ارامش اندکی هم بخشش! سرنوشت از همه به عشق تو محتاج‌تر است اتفاقات ولی میدانم همه علت دارند. #الهه_برزگر @sabadeavaz

خواستم فقط پیش هم باشیم. خواستم زل بزنم به چشم‌هایت و انوقت تو با تمام وجود بخندی برایم. امده بودم سراغت بگویم ببین ،این ادمی که اینجا روبه‌رویت ایستاده و مدام می‌پرسد حالت خوب است یا نه فقط خواسته بگوید دوستت دارد! که تو نماندی! من فقط خواستم اینها را به تو بفهمانم؛ اما زورم نرسید،عادت کردم! الهه برزگر @sabadeavaz

یعنی من عاشق اهنگ یورونا از انیمیشنcocoام.یعنی بچه ها اب دستتونه بزارین زمین این انیمیشنو ببینییییییین😭😭😭😭😍😍😍😍 لعنتییی جذااااااب

دوباره انیمیشن شاهزاده و گدارو گذاشتم ببینیم باهم. بااون اهنگای بامزه اش😍😍

یاد باد آن روزگارِ کودکی تلویزیون همیشه برفکی خانه‌ی مادربزرگ هر جمعه‌شب یادباد آن شور، آن غوغا و تب یاد بِل،نِل، هاچ با ای کیو سان خاله ریزه،هایدی و باخانمان جودی و ان شرلی و پینوکیو یاد اوشین و غمش در توکیو نیلز و لک لک ها،بنر،مهاجران یاد چای آتشی در جانمان یاد زاغی که پنیر از دست داد ریزعلی در کوه دل داده به باد خاله کوکب با غذاهای لذیذ یادِ" آب بابا" و کبریِ عزیز تیله بازی،دست در دستا ...

همیشه یه ترسی توی وجودم بود که شدیدا باعث آزارم می شد و اون این بود که " نکنه اشتباه کنم! " .این جمله درست لحظاتی که داشتم کارهای مهم یا حتی کم اهمیتی رو انجام می دادم مدام تکرار می شد و باعث می شد به خودم حق خطا ندم و همیشه خوب بودن رو یه وظیفه بدونم که نباید ازش غافل شم اما اصلا اینطور نبود و نیست. من مثل هر موجود زنده ای توی این دنیای دیوانه حق این رو داشتم که اشتباه کنم و گاهی کارهام درست انجا ...

Wall @sabadeavaz

Wall @sabadeavaz

Wall @sabadeavaz

Wall @sabadeavaz

اینم هفت سین من #الهه_برزگر 😋 شمام هفت سین هاتونو بفرستین به اسمتون بزارم همه ببینن چقد هنرمندین😍 @elahebarzegar @sabadeavaz

عیدتووون مبارک رفقا. سال خوب و ارومی پیش رو داشته باشین 😍😋❤ @sabadeavaz

سال ۱۴۰۵هجری شمسی/ایران: آخرین روزهای زمستان آن‌ سال به سختی گذشت.هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد دلش برای پرسه در پاساژهای تکراری شهر یا حرف‌های صدمن یک غاز دروهمسایه‌ها تنگ شده باشد. خیابان‌ها یک‌جوری خلوت شده‌بود انگار هیچ‌وقت هیچ آدمی آنجا نبوده.اگر هم چندنفری گوشه‌و‌کناری پیدا می‌شدند ساکت و سوت‌و‌کور وقت می‌گذراندند. آن‌وقت‌ها همه‌ی ما داشتیم درست وسط آرزوهایمان سِیر می‌کردیم.همانی که مابین ترافیک ...

این روزا هممون این شکلی هستیم.فقط خواااب👆😍😂

میترسم زنبورها راه باغ را گم کرده باشند کلاغ‌ها ساکت بمانند و موش‌ها مالک تمام شهر شوند گوش کن زمزمه‌‌ها را نمی‌شنوی؟ باغبان‌های خسته را نمی‌بینی؟ سکوت پرندگان آزاد تلالوء سرد افتاب ابرهای آبستن از بغض و من که هنوز در پی خانه‌ی آرام می‌گردم کدام کوچه مسیر اشتباه نشانمان داد ما اهالی دیار آباد بودیم . الهه برزگر @sabadeavaz

هیچ وقت فکر نمی‌کردم این را بگویم دنیا هنوز تو را به من بدهکار است.. الهه برزگر @sabadeavaz

در من کسی اشک میریزد اما خیالی نیست فردا از شانه‌ی ابرها بالا خواهم رفت خورشید را بیدار خواهم کرد و جوانه‌ها را از دل خشکیده‌ی درختها بیرون خواهم کشید فردا لبخند خواهم زد بزرگ خواهم شد و تار به تار موهایم را زیر شعله‌های آفتاب خواهم نواخت فردا بر زلف زندگی شکوفه‌ی گیلاس خواهم گذاشت و گونه‌ی زمین را از غبار دلتنگیها خواهم زدود. زمان طاقت ایستادن ندارد من فردا همراه با دقیقه‌‌ها تا قعر عشق خو ...

مردها پیچیده های ساده ای هستند! خوب که نگاهشان کنی همان کودک چند سال پیش را میبینی که میان کوچه وسط گل و لای نشسته و بخاطر توپ پلاستیکی پاره اش اشک میریزد، انگار دنیایش تمام شده! مردها از خیس شدن بیزارند اما پایش که بیفتد میان طوفان هم میروند تا نجاتت دهند! هیچ کس فکرش را هم نمیکند این پسر بچه های بزرگسال گاهی، به همان اغوش ،شدید نیازمندند! شاید اغوش گرم یک همراه ابدی.. عصبانی که بشوند هوایشان ...

اینبار از کداممان بگویم که گمان نکنی شعری دیگر است ما مردمانِ غرق در آوار خویشیم می‌خندیم در قعر مجهولات با تَرَکِ دیوار‌هایمان لِی‌لِی می‌کنیم از پرندگان مرده قاب میسازیم مثل رود از کنار هرچیز، بی‌درنگ عبور می‌کنیم نپرس از من سادگی‌هایمان چه شد! نرگس‌ موهای دختران کجاست! چرا دیگر کسی آوازباران را زمزمه نمی‌کند! زمان خیلی‌وقت است گریخته و در حوض هیچ خانه‌ای دیگر کسی عشق نریخته از کدام لحظه سخن ...

من در تو ارام خواهم گرفت من با نبض هرثانیه ی نفس های تو خواهم خفت . یک روز چشم در چشم تو خواهم کرد به ستارگان درخشان چشمان تو که اسمان منند ! و تکرار خواهم کرد: دوستت دارم. الهه برزگر @sabadeavaz