✨یک سبد شاعرانه✨
180 •
@sabadeavaz
خود را میان کاغذها بجای میگذارم
میان خطوط
میان نوشتههای ریز و درشتم؛
روزی اگر نبودم
مرا در این حوالی زنده بدارید،
زنی که از غزلوارههای زندگی
عاشقانه ها میگفت!
_الهه برزگر_
❤به خونه خوش اومدید!
✨یک سبد شاعرانه✨
300
عزیزای دلم سلام. چطورییین؟
دوستانتون رو به کانال ادد کنید . تعداد به ۲۰۰نفر برسه یه هدیه براتون دارم.
کتاب فارسیمون یادتونه😍 نه عکسش نه pdf ،کتاب الکترونیکیش رو براتون میزارم که میتونید ورقش بزنید. صدای صفحات رو بشنوید و خاطرات قشنگتونو زنده کنید😋 پس دست بجنبونید عزیزای من😊👋
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
265
اقا اصلا شلخته بودن بیشتر کیف میدهد..
چه معنی میدهد ادم هی مواظب باشد که فلان قانون بهم نریزد.
مثلا وقت غذا خوردن،
دم غروبی باشد و برنج کته ای و گوجه و سیر ،تازه آن هم با دست، مشت مشت بگذاری در دهان و انگشتهایت را هم لیس بزنی؛ آخ کیف میدهد بجان شما..
یا بستنی قیفی را انقدر بی دغدغه بخوری که تمام لب و لوچه ات سفید و چسبناک بشود!
پیراهنت را اینور و انور بپوشی یا روسری ات را کج و معوج سر کنی..
بیخیال ...
✨یک سبد شاعرانه✨
273
معمولی ام!
چیز خاصی ندارم که به چشم ادمها بیاید تا به سبب آن بخواهند دورم را بگیرند.
نه از موی صافوصوف و بلند خبری هست،نه چشمان آبی و زلفِ فلانواینجور چیزها.
دور و بر خودم بساط کرده ام.حولوحوش تنهایی.اخر این روزها معمولی بودن ادم را میکشاند تا قعر دنیایی که بجز خودت، دیگر کسی آن حوالی نیست.این روزها ادم تنهاتر از هروقت دیگری میشود.
در میان هرزندگی،
یک نفر باید باشد که شلخته ات را هم بخواهد. ...
✨یک سبد شاعرانه✨
259
هیچ وقت اون کسایی رو که بخاطر شما
به عزیزانشون دروغ گفتن ترک نکنید.
اونها بخاطر شما به همهی اون آدمایی که بزرگشون کردن پشت کردن.
هیچ دزدی هم همزمان قاتل و جانی و بیشرف و بی ناموس و نامرد نمیشه!
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
245
به تو ایمان دارم
مثل شبنم به درخت
مثل باران به حیات
به تو ایمان دارم
مثل کفتر به خدا
مثل آهو به رضا
به تو از جان و دل ایمان دارم
گفته بودی ته این راه کجا خواهد بود؟
گفته بودم باز هم میگویم
تاکنون در دنیا
ته هر بیداری،شب نخوابیدنها،
ته هر سوزش اشک از پس هر خاطرهی چشم سیاه،
ته هر یک تپش تند دل هر آدم
چه به جز عشق نشست؟؟؟
تو سراغ از من دلداده نگیر
رسم معشقویت از رسم وفا
چند فرسنگ جداست
من زِ خو ...
✨یک سبد شاعرانه✨
233
شهریور آمد و داغ زد بر پیشانیمان!
از عرق ریختن های مداوممان،
تا بگیروببندهای بیهوده ی کلافگی های بی سروتهی که سرآخر به یک شب و تنهایی و سکوت میرسند،رسیدیم به قصه ای تکراری!
یک فصل از عمرمان گذشت و نفهمیدیم اهل کجاییم و اصلا پیشانی نوشتمان چیست!؟!
انگار همین دیروز بود که اول تیر اینور و آنور میپریدیم که بقول خودمان قرار است از خوشی بترکیم اما نشد!
باز هم رسیدیم به اخر قصه و کلاغسیاهِ داستانمان بی ...
✨یک سبد شاعرانه✨
232
صحرا به خون اغشته شد ای کاروان اهسته تر
کفتار هردم در کمین اهو به میدانش نبر
قرصقمر امد ولی لب تشنهتر،بی بال و پر
خورشید هم بر نیزه شد،در یک شب تاریکتر
خون علیاصغر ولی هفت اسمان را سرخ کرد
جنگاورِ شش ماهه ای پیروزِ میدانِ نبرد
داغ برادر بر دل و داغ پسر هم یک طرف
این صبروطاقت از کجا؟!صدهادرود بر این شرف
ای داد خون بر پیشانی فرزند پیغمبر دوید
از شک و تردیدو طمع "حق" صبح فردا را ندید
#الهه ...
✨یک سبد شاعرانه✨
220
حضرت اقا سلام،
فصل که سیاه به تن کرد ،تازه فهمیدم چرا باران روی باریدن نداشت .
حالا این روزها از بغض سنگینش مدام میبارد!
پابرهنه بر پیشانی خیابان قدم می گذارم و آنقدر می روم تا به منی برسم که تو شفاعتش کنی.گم شدهام .
در بهبه ی هرسالی که می آید و می رود و چیزی جز عادت بر پیشانیام داغ نمی زند گم شدهام. نمیدانم از که بپرسم کجایی وقتی هنوز هیچکس تورا نمیشناسد.
می دانم؛ درد دارد گوششان را گرفته ...
✨یک سبد شاعرانه✨
231
تصویر بازسازی شده از قلعهی الموت قزوین توسط دانشگاه کلمبیا
⬅️دیزنی بودیم وقتی دیزنی مد نبود😌
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
249
بچه که بودم عاشق دختر همسایهیمان شدم.باهم بازی میکردیم.او میخندید.من هم خندهام می گرفت. زمان گذشت و یک روز خبر امد با پسر فلانی ازدواج کرده.عهد کردم دیگر عاشق نشوم تااینکه یک روز تورا دیدم.قولم یادم رفت..!
الهه برزگر
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
262
قدیمها، آن خیلی خیلی قدیمها پادشاهان به نفع خودشان دینوایمان را تحریف کردند وگرنه من میدانم فرشتهای بنام عشقائیل وجود دارد که کارش سروسامان دادن دل آدمها بوده.
منتها انقدر نادیدهاش گرفتهاند، در لاک خودش فرورفته. گوشهای تنها نشسته ،زانوهایش را بغل کرده و بالهایش را تراشیده و با چشمانی نگران به حواسپرتی بقیه نگاه میکند.
وگرنه من میدانم سورهی عشق را خدا اول از همه سروده بود.
الهه بر ...
✨یک سبد شاعرانه✨
725
بار کتاب رسید!
همراهان عزیز من که صبوری کردید؛
کتاب "ارامش انجاست که دل آنجا باشد."
به قلم:
#الهه_برزگر
قیمت:۱۵۰۰۰تومان.
برای دریافت کتاب به پی وی باادرس :
@elahebarzegar
مراجعه و یا باشماره ی
۰۹۱۱ ۹۰۳۲۸۶۲
تماس حاصل فرمایید.
از حمایت و مهربونیتون ممنونم.
✨یک سبد شاعرانه✨
279
https://www.instagram.com/p/B1Y5yUvgn91/?igshid=7g5tdt8qga2f
به پیج اینستاگرام هم ملحق بشین😍کنار شما بهترینا اجرا میشه😋
✨یک سبد شاعرانه✨
284
Roozbeh Bemani - Etefagh [128].mp3
mp3
Roozbeh Bemani - Etefagh [Nex1Music.IR]
✨یک سبد شاعرانه✨
313
من ناشیانه عکس میگیرم ازت
تو ماهرانه باز لبخندی بزن
این قاب با چشمای تو رنگی تره
برگردو روی غصه تلخندی بزن
عکاس میشم تاتو هستی پیش من
باید که خندت ثبت شه دیوونه وار
این خونه رو پر میکنم از عکس تو
یک عکس،صد عکس،شاید هم هزار!
از من یه عکس صاف،از تو خنده هات
از من شکار لحظه ها، از تو چشات
عکسات دنیامونو زیبا میکنه
باور کن عشقو باز هویدا میکنه
#الهه_برزگر
روز عکاس مبارک همه باشه😉❤️
@sabad ...
✨یک سبد شاعرانه✨
313
Shazdeh Ehtejab.pdf
✅به وقت کتاب✅
✅رمان شازده احتجاب
pdf✅
✅کتاب کاغذی بخرید و بخونید.برای اینکه تا کاغذارو ورق نزنین متوجه نمیشین کتاب یعنی چی!!و هم برای حمایت از ما نویسندهها 😅😉.این کتاب هم چون به چاپهای متعدد رسیده و بع علت گرونی کاغذ دربازار گرون شده شاید توان خریدش نباشه؛برای همین دست به دامن فایل شدیم.
فقط در این موارد خاصها. 😉وگرنه کتاب باید کاغذی باشه❤
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
289
Shazdeh Ehtejab.pdf
pdf
2,56 Мб
✨یک سبد شاعرانه✨
344
میدونین این چیه؟ توتفرنگی وحشی. اسم گیلکیش هست"سوکوردُنه".😄
تو جنگلای شمال پیدا میشه.
طعم خوشمزه ای داره.البته بزرگ نمیشه.همینقدین اصولا.اون کوچیکاش مث اون پشتیه که قد نخوده گس و ترشه.😄😋
خیلیم خشگلن آخه😍
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
331
شعر ارسالی از هنرمند خوبمون اقای علیرضا سیستانی
#ارسالیهای_شما
سپاسگزارم 😉👋
این هم لینک گروه شعر نو ایشون:👇
https://tt.me/join/TqZSqKyhtO0odGZyMAPz-dH7UooXgm3NkM85LE_GEx4
@sabadeavaz
✨یک سبد شاعرانه✨
324
بابابزرگم همیشه ی خدا کت قهوه ای راه راهی میپوشید که یک سایز برایش بزرگتر بود.پیراهن سفیدی به تن میکرد که ژاکت سبز یشمی اش باعث میشد فقط یقه هایش پیدا باشد.
بابابزرگم صورتش قرص ماه بود. دستانش پیر و چروکیده بود اما دلگرم میکرد. نگاهش.. نگاهش را نگو. مخملی و مهربان بود. نگاهی که حالا بعد از این همه سال، هنوز هیچ جا ندیده ام.
بابابزرگم بعد از مامان بزرگ جان، دیگر دل به مهر کسی نبست. مامان بزرگم که ...
✨یک سبد شاعرانه✨
327
۹۸.۵.۱۵
من یک نویسندهام.صاحب پرخطرترین شغل دنیا.
من میتونم فرهنگ یک مملکت رو با قلمم ویران کنم.میتونم آبادش کنم.من میتونم خورشیدو ماه رو مایهی ننگ نشون بدم و باورپذیرش کنم و میتونم کاری کنم بپرستنش.من یک نویسندهام.صاحب تاثیرگذارترین شغل دنیا.قلم من دنیارو کنترل میکنه.
من مادر کتابهام هستم.کتابهایی که مرزدار میون خوشبختی و بدبختی انسانها هستن.
یهویی چشمم به این تصویر افتاد که دوستمون از ت ...
✨یک سبد شاعرانه✨
348
مادر که شدم چند چیز را به فرزندم خواهم اموخت.
به او خواهم گفت که نگاه کردن با دیدن تفاوت دارد. که ممکن است هزار چیز را هزار بار ببیند اما در اصل نگاهشان نکند.به او خواهم اموخت که همه ی اطرافش را، با تمام ریز و درشتش خوب نگاه کند.
به او خواهم اموخت هیچ ادمی از ابتدا بد متولد نشده،فقط شرایط زندگی اش انطوری که باید نبوده، پس ادمها را قضاوت و یا سرزنش نکند.
به فرزندم یاد خواهم داد ادمها دل دارند. ح ...