✨یک سبد شاعرانه✨

جدیدا آدم ترسویی شده ام. از هرچیز ریز و درشتی میترسم؛ هر اتفاق ساده ای مرا به وحشت می اندازد؛خیلی وقت است شب ها به جای تو،کابوس می بینم. تو نباشی باید هم کابوس ها مدام رژه بروند. دیگر حتی فکر کردن به آینده ای که معلوم نیست چه ها بشود حالم را بهم می زند. جدیدا خیلی عوض شده ام. زود به زود دلتنگ می شوم.عکس هایت دیگر مثل قبل حرف نمیزنند ،تنها سکوت می کنند و مرا در دنیایی که فقط یک ردپا از تو در آن ا ...

بخشی از داستان زندانبان/آرامش آنجاست که دل آنجا باشد #ارسالی_شما متشکرم از اینکه کتاب رو دوست داشتید.🙏🙏 @sabadeavaz

در دنیایی که بی تفاوتی ها تمام کوچه و بازار را قُرُق کرده اند و آدم ها برای یک نفس راحت 'همفروشی' می کنند؛ دقیقا وقتی که عشق غریب افتاده و همه نقابی بر صورتشان زده اند تا مبادا بخواهند چیزی را برای کسی توضیح دهند؛ همان لحظه ای که دوست داشتن از خاطره ها هم محو شد و همه در جمعیت های چندصد هزار نفری تنهای تنهایند؛ دقیقا اینجور وقت ها دلم میخواهد یک کتاب قصه بگیرم.درست مثل بچگی ها بگذارم جلویم.بازش ک ...

من ادم کله شقی ام. هیچ چیز به این راحتی ها چشمم را نمی گیرد اما خدا نکند که پایبند چیزی شوم، اسمان به زمین بیاید، زمین به آسمان؛ هرهشت میلیارد نفر ادم بگویند نه ممکن نیست، حتی اگر دیگر هیچکس هم کنارم قرار نگیرد از چیزی که در دلم از آن محافظت کرده ام دست برنخواهم داشت. آی آدم ها ، یادتان باشد؛ زندگی چیزی نیست که بشود به این و آن تحمیلش کرد. زندگی تمام بود و نبود یک نفر از اندی سال راه رفتن میان ...

نیمه شب ها جایی لابلای سکوت طبیعت، آدم ها تازه نفر به نفر برمی گردند به جلدِ اولشان!! آن وقت است که اگر چشم هایت را خوب باز کنی میبینی چیزی که از او در گمانت پرورانده ای صرفا چیزی بوده که خودت دلت میخواسته که باشد نه آنچه که هست. آدم ها تعلق خاطر که پیدا می کنند دنیا را فقط با دریچه ی چشم های خودشان می بینند و حتی ذره ای نمی خواهند بفهمند جلوی چشمانشان دارد چه می گذرد. گاهی لازم است رویاهای زیبا ...

بدون دلیل مهربان باش؛ دنیا این روزها شدیدا به آدم هایی که خودِ واقعیشان، رویِ قشنگ زندگی را نشانش دهد نیازمند است. مهربان باش و حواس پرتی کن. حواس پرتی همیشه هم بد نیست. جنگل درختان گردو، حاصل فراموشکاری چند تا سنجاب حواس پرت است! #الهه_برزگر @sabadeavaz

من کی ام؟! من ، قاصدکی از دشت های سبزم از آوازِ آبشار هایِ آمیخته در صدایِ چکاوک ها من پیچکی تنیده بر درختی تنومندم می دوم، بر 'زبریِ نشدن ها' تن میسایم و بر اوجِ جوانه ها گل می دهم؛ من شبنمم،تر و تازه! آیینه وار بر همه می تابم؛ من از جنس لطافت گلبرگم شهر من آنجاست که پچ پچ های عاشقانه اش آجرهای خانه ها را قرُق کرده باشد؛ من سپیداری، ورایِ گمان هایم، ستاره ی کوچکی که دل به ماه بسته و سیاهیِ ش ...

امشب تمام قدرتم را جمع کرده ام که بیایم بگویم بی طاقتم در نبودت.که دروغ گفته ام اگر نباشی به زندگی ام میرسم.دروغ گفته ام که نفس میکشم.. هر طور که مایلی مجازاتم کن ولی فقط بگذار برای چند لحظه حس کنم تو مال منی! مال منی و هیچکس نمیتواند تورا از من دور کند؛ که خیالم راحت شود و برای یک شب هم که شده کمی زندگی کنم.. مدتهاست که خودم را زندگی نکرده ام!منی که تمامش را تو پر کرده ای!! دلتنگی که شاخ و دم ن ...

آشفتگی ام را چه کنم وقتی تو اطراف رهِ من قَدَمَت نیست که نیست تو ، خود سبب هر تپش از قلب منی بی مهریَت ای یار قشنگم از چیست؟ مجنون صفتم،سوی رَهَت میگردم لیلا صفتی،ناز نکن،جام تهیست! حق،عاشقِ 'عاشق صفتانِ' قَدَر است دل نشکنی ای یار که رفتار بدیست هی حرف به حرفم ندهم جز اینکه جانم زِ تو و عشق تو بسیار غنیست. #الهه_برزگر @sabadeavaz

دوستان با خرید ۳کتاب یا بیشتر ،میتونید یک کتاب از ما هدیه بگیرید. کسانی که کتاب رو خوندن تاحالا راضی بودن. انتخاب باشماست.

هیچکس جز خودِ من،در خودِ من با من نیست هرسکوت از دل پر حسرت من هم دردیست. #الهه_برزگر @sabadeavaz

بار کتاب رسید! همراهان عزیز من که صبوری کردید؛ کتاب "ارامش انجاست که دل آنجا باشد." به قلم: #الهه_برزگر قیمت:۱۵۰۰۰تومان. برای دریافت کتاب به پی وی باادرس : @elahebarzegar مراجعه و یا باشماره ی ۰۹۱۱ ۹۰۳۲۸۶۲ تماس حاصل فرمایید. از حمایت و مهربونیتون ممنونم.

بعد از مرگم جایم را گَل و گشادتر کنید و همراهم دو فنجان چای گرم هم بگذارید. من با خدا کار زیاد دارم. باید بگویم شب های زیادی را بخاطر اینکه بی گناه بودم و فقط حوصله ی اثباتش را نداشتم گریسته ام. بگویم محبت زیاد کرده ام و در مقابل توهین شنیده ام. از حرف های نزده ای بگویم که ادم ها لایقش بوده اند اما در دلم ماند. باید از تنهایی هایم بگویم. از تلاش کردن های بی نتیجه .از پایین هایی که بالا نداشته ...

در سکوتم یاد تو ورد زبانم می شود ناز چشمت چلچراغی در جهانم می شود من که رسوایم از این اشفته حالی،بازگرد تا ببینی دوری ات با قلب رنجورم چه کرد ای امیدم در شب تاریک و سنگینم ببین این منم،لطفا کمی پای وفادارت بشین مردمان را باور عشق گاه گاهی مشکل است پیش هرشاعر عذابی مثل کوه از این دل است من که دلتنگ توام،با من مدارا کن بمان حرف هایم را بیا از جفت چشمانم بخوان عاشقی دلخسته از راه درازی امده بی ...

دریای شمال😍

من یک زنم. انحصار طلبِ انحصار طلب. چیزی که برای من است یعنی فقط همین. بدون هیچ قانون و تبصره ای! بخشنده ام اما پای تو که در میان باشد خسیسم. در دنیای من ادم ها دو جورند. یا مرا به خاطر خودم می خواهند و فارغ از هر بگو مگویی میمانند، یا بدلند و به هر بهانه ای پا میگذارند به فرار. حد وسط ندارد. نبودن، بی تفاوتی،خشونت،بی مهری و مشورت نکردن برای من معنایی ندارد؛ اینها خط قرمز من هستند. به وقتش مهر ...

لابد به اندازه ی کافی زن نبودم ؛ راست می گفتی، هیچ وقت کفش های پاشنه دار نپوشیدم ، بلد نبودم حرف های قشنگ بزنم، لباس های رنگاوارنگ نداشتم، دلبری نکردم؛ و حالا، با یک کفش کتانی کهنه کوله ام را برداشته ام و بی صدا از زندگی پرسروصدایت می روم. نگران نباش، کسی سرزنشت نمی کند؛ مشکل از من بود. من به اندازه ی کافی زن نبودم. #الهه_برزگر @sabadeavaz

جانِ دلم کمی صبوری کن. چشمهایت را باز کن و ببین چندنفر در این دنیا هستند که تو را بخاطر خودت دوست دارند و برای ریز و درشت زندگی ات نگرانند. ادمها متفاوتند. بعضی ها با صدایی آرام و جذاب کارت را توجیح می کنند و تشویقت هم می کنند؛ این ادمها تو را دوست ندارند فقط برای لحظاتی دارند از تو برای خوشگذرانی هایشان بهره میبرند و در شرایط بد رهایت میکنند. به اسانی هم رهایت می کنند. بعضی اما در مقابلت ناارام ...

یتیمی که شاخ و دم ندارد؛ همینکه در میان جمع باشی و دلت کنار یکی از انها هم ارام نباشد، یتیمی! #الهه_برزگر @sabadeavaz

خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت... @sabadeavaz

🔸️کوتاه اما خواندنی! امروز روز عجیبی بود. تنهایی رفتم بیرون . اما قبلش بهش زنگ زدم ؛ گفت حوصله نداره و اهمیت چندانی نداد. در نتیجه خودم پاشدم رفتم و قبل از اینکه نمونه ی یک آدم آلاخون والاخون بشم ،نزدیک ترین کافه ای که دیدم رو انتخاب کردم و رفتم داخل و یه گوشه جا خوش کردم. کسی اونجا نبود و من از تنها مشتری های اون کافه محسوب می شدم. نگاهی به سرتاسرش انداختم.یه جای مستطیلی بزرگ که پر از گل و گیا ...

دست خودم را گرفته ام امده ام جایی دور از تکرار هرروز! آمده ام با خودم خلوت کنم، پای حرف دلم بنشینم، چشم در چشمم بیاندازم و بگویم ماییم و دلی که رسواست از این تنهایی..! الهه برزگر @sabadeavaz

خدا می داند امشب چند نفر توی اتاقشان باران می گیرد سیل راه می افتد طوفان می شود و فردا صبح باید تظاهر کنند که همه چیز در امن و امان است. #الهه_برزگر @sabadeavaz

وحشت انگیز تر از مرگ همان حادثه ایست که بفهمی دلت ان گونه که می خواست نشد! #الهه_برزگر @sabadeavaz

دوستت دارم ای همیشه زلال دوستت دارم ای از من به من نزدیک تر دوستت دارم از گذشته های دور تا ابدیتِ سرنوشت از عطر باران از زمزمه ی دریاها از غرش آسمان از هرانچه که زیباست دوستت دارم. دوستت دارم قسم به ما قسم به ماه قسم به عشق قسم به دلتنگی و آه؛ دوستت دارم ای امیدِ محال دوستت دارم ای از من به من نزدیک تر دوستت دارم ای همیشه زلال. #الهه_برزگر @sabadeavaz

کاش میشد به وقت دلتنگی لحظه ای در سکوت شب گم شد از حماسه ی حضور تو گفت عاشقانه حرف مردم شد کاش میشد که پر کشید و رفت از جهانی که غصه اش پیداست بر لب بام منزل تو نشست خانه ای که قایقش دریاست می روم در شبی دراز و سیاه پای زخمِ قلبِ پنجره ها می روم تا که بغض گریه شود شاید ارام بگیرد هنجره ها کاش در کتاب قصه ها می شد تاابد رفت و رفت تا گم شد کاش می شد عاشقانه رسوا شد شاعرانه ماند و حرف مردم شد ...

صدای قشنگ بارون😍

لعنتی تر از جمعه ها همان روزیست که هرلحظه اش به یادمان می آورد قرار بود برقرار باشیم و بی قرار شدیم. #الهه_برزگر @sabadeavaz

والدین،خواهر،برادر،دوست و اشنا ، هیچ کدامشان جای تو نیستند تا بفهمند دردی که متحمل شده ای چه طعمی دارد. انها تنها تورا از بیرون نگاه می کنند و انتظار دارند حرف ها و قضاوت هایشان را قبول کنی. چیزی که تو بخاطرش این همه به بالا و پایین کشیده شده ای ،زندگی توست. چند سال بعد، همگی انها رفته اند و تو میمانی و زندگی که از هیچ کجایش خوشت نمی ایدو تنها با نظرهای دیگران بنا شده. یادت باشد، هیچکس بجای تو ن ...

از خانه های کاهگلی و اجری قدیمی با شمعدانی های رنگارنگی که تمام پله ها را قُرُق کرده بودند و حیاط پر از دار و درختمان را که یک ماشین فولوکس پر کرده بود، به خانه های چندین و چند طبقه ای پریدیم که در و دیوارش پر از زرق و برق های گرانقیمتیست که تماممان را برای داشتنشان داده ایم و حیاط شده یک خاطره در کتاب قصه هایمان و حالا پس از این همه مدت فریاد 'های مردم ' سر داده ایم که "کو ان خانه ی قدیمی"! خا ...

به هوای خنک لحظه ی صبح به همان باغ پر از خاطره ها سرکی چند زدم شمعدانی با یاس نسترن با گل رز همگی سر به سر خاک سیاهی داشتند؛ شمعدانی اما با غمی از دیروز در دلش خاطره ی حوض حیاط خانه ی کاهگلی با ایوان شمعدانی آنجا غم چندانی داشت راست می گفت، دلم تنگ دیروزی بود که نمیدانم چه! همه از من بربود؛ دل من دلتنگِ خانه ای با یک باغ پر شمعدانی و حوضِ آبیِ کنج حیاط دل من دلتنگ خنده ی از ته دل که به لب های م ...

جای همه ی انهایی که همین امروز،همین لحظه ،همین وقت دیگر در کنارمان نیستند،به اندازه ی ابد خالی خواهد ماند. باید چند صدسال بگذرد تا چرخ زمان بچرخد و کسی همچون انها پیدا شود. کسی که نیست ،یعنی دیگر به هیچ طریقی نمی شود داشتش. یعنی تمام شد! یعنی مرگ تمام آرزوها،لبخندها، زندگی کردن ها و عشق هایی که قرار گذاشته بودیم در کنار او انجامش دهیم. اویی که شب و روز عادت داشتیم ور دلمان باشد،صدایش را بشنویم،ن ...

ولی و اخه و اما و اگر نداریم. دلت یک چیزی را می خواهد رهایش نکن. دست و پایت شل نشود. الکی بهانه نیاور و با کوچکترین حرف آدمها عقب نکش. این آدمها همیشه باید حرفی برای گفتن داشته باشند. بعضی چیزها فقط یکبار اتفاق می افتند و تا دنیا دنیاست مثل و مانندشان بوجود نمی اید. اگر از دست بروند ان وقت تو میمانی و یک حسرت همیشگی و زمانی که دیگر به عقب باز نمی گردد . مثلا اگر کسی را میخواهی، بنشین و با خودت دو ...

بعضی آدم ها سمی اند! حرف هایشان بوی تعفن می دهد. اینجور آدم ها پر سروصدا می آیند کنارت، لبخند ریاکارانه ای به رویت می پاشند و سپس با لحن آرامی دم گوشَت از نشدن ها و نتوانستنها می گویند ؛ و تمامت را پر می کنند از حسی که پس از چندی یقین میابی که کسی که از خودت شناخته ای با شخصیت یک آدمیزاد مغایر بوده و آنوقت تو میمانی و یک زندگی جهنمی که ناامیدی از در و دیوارش چکه می کند. بعضی ها خیلی سمی اند. ...

لطفا گه گداری مشغله هایتان را کنار بگذارید و به او سری بزنید. هرچند که خودش را قوی و پوست کلفت نشان دهد،اما دلش برای شنیدن یک لحظه از صدایتان پر می زند؛ و اگر مدام او را به حال خودش رها کنید زیر خروار خروار اشک به دار زدن فکر می کند. وقتی از زندگی اش ناامید می شود و در پستوی خانه چیزی به اسم آرامش پیدا نمی کند، وقتی از در و دیوار تنهایی می ریزد و باالاجبار لبخند خشکی بر لب هایش دوخت زده، یک ز ...

کمی فکر کنید. روزهایی که گذشت ،تحملشان اسان نبوده. ما سالها بی پناه و در غاری از تاریکی های مفرط زندگی نکردیم که حال بخاطر غار غار کلاغ های مزاحم این سقف آبی را بشکنیم. کمی آرام تر.. این خانه با تمام سردی و رخوتش هنوز خانه ای امن و مهربان است. #الهه_برزگر @sabadeavaz

و ' عشق ' کوتاه ترین آیه یِ مشترکِ کتاب هایِ مقدسِ دنیاست. #الهه_برزگر @sabadeavaz

مادرم می گفت هر آدمی که میمیرد به جایش یک درخت ،یک گوشه از دنیا در می آید. رشد می کند، ریشه می کند،شاخ و بالش بلند می شود و سایه می دهد! می گفت باید با درخت ها درد ودل کرد. می گفت می شنوند و پیغام را به صاحابش می رسانند. امان از بخت بد؛ و یک روز تبری پیدا می شود که ریشه اش را از ته بزند و ادم دوباره بمیرد. اینجور می شود که سالهاست هوا آلوده است. مادرم می گفت درخت ها، آدم هاییند که سالها پیش بر ...

#پروفایل @sabadeavaz

#پروفایل @sabadeavaz

تنهایی ات را جشن بگیر بانو! بعضی ها تنهاترت میکنند. یک روز کسی میتواند برای یک لحظه تمام عشق و امیدت به یک زندگی را زیر پاهای بی تفاوتی هایش له کند و برای همیشه تمام شوی و انوقت تو بمانی منی که دیگر من نمیشود. بانو؛ حواست به اطرافت هم باشد. دزد زیاد شده.. از مردان که هراسی نیست. مراقب همجنسهایت باش. رفیقان بهتر میتوانند جوری نابودت کنند که دیگر نای سرپا شدن هم نداشته باشی‌ . #الهه_برزگر @sa ...