ガ━━Σچت آزادガ━━Σ

215
ѴEĿC♡ME
1237
‍ 🌟🌟📕#راز_مثلها🤔🤔🤔🤔 🔻#داستان_ضرب_المثل « برای خوردن، سپهسالار است برای دعوا بُنه پا.» این مثل در مورد كسی گفته می شود كه همیشه شانه از زیر هر نوع كار و مسئولیتی خالی كند و در عوض پر توقع و ناراضی باشد و منافعش را بیش از دیگران در نظر بگیرد. می گویند دو برادر بودند كه همیشه و همه اوقات حتی در سفر هم با هم بودند. چون در قدیم دزد سر گردنه زیاد بود، در سفرها عده ای جلو می رفتند و جاده و گ ...
1460
🌟🌟 از یک جامعه بیمار ... فرهیختگان "خردمند " بیرون نخواهند آمد شما میراث ‌دار نسلی نادان‌تر از خودتان هستید خودتان قفل مغزهایتان را باز کنید، تا درهای «دانش» به رویتان باز شود!
1404
‍ 🌟🌟📔#راز_مثلها🤔🤔🤔 📕داستان ضرب‌المثل 🔻آبشان از یک جوی نمی گذرد آبشان از یک جوی نمی رود ،هرگاه میان دو یا چند تن در انجام کاری توافق و سازگاری وجود نداشته باشداز این عبارت برای نشان دادن رابطه ی آنان استفاده می شود. در گذشته آب گیری و آب یاری مزارع و باغات جنبه حیاتی داشت این وضعیت بسیار شدیدتر بود و هنگامی که نوبت آب می شد و آب در جوی ها راه می افتاد هر کس کوشش می کردپیش از آن که جریان ...
1382
👱نه با سیاهی ها ناامید شو و نه با سپیدی ها دلخوش... ترکیب هر دوی این هاست که زندگی را میسازد...
1422
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 🌟🌟 #داستان_شب ✨ خاطره بسیار جالب توسط یک دانشجوی پزشکی زماني كه ما دانشجوي پزشكي بوديم در بخش قلب استادي داشتيم كه از بهترين استادان ما بود.او در هر فرصتي كه بدست مي آورد سعي مي كرد نكته جديدي به ما بياموزد و دانسته هاي خود را در بهترين شكل ممكن به ما منتقل مي كرد.او در فرصتهاي مناسب،ما را در بوته تجربه و عمل قرار مي داد. در اولين روزهاي بخش ما را به ب ...
1430
🌟🌟 شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم . عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است، ✅از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند. 👌
1374
‍ 🌟🌟📚 #حکایت_ملانصرالدین ‍ روزی ملانصرالدین زنش را برداشت تا برای خرید به شهر بروند. ملا سوار خرش شد و زنش در کنار آنها به راه افتاد. وقتی به روستای اول رسیدند مردمی که نشسته بودند به همدیگر گفتند: ببینید آن مرد خجالت نمی کشد خودش سوار خر شده زنش پیاده می رود. ملا خجالت زده شده از خر پیاده شد و زنش را سوار خر کرد و به راه افتادند. پس از مدتی به روستای دوم رسیدند. مردم با دیدن آنها گفتند: پیرم ...
1302
👱کینه‌ها را کنار بگذاریم... روزی دلمان برای روزهای کنار هم بودن تنگ میشود... زندگی ناجوانمردانه کوتاه است ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌
1340
📕#🌟🌟داستان_زیبای_موش_و_شتر 🐀 موش کوچک مهار شتری را در دست گرفته به جلو می کشید و به خود می بالید که این منم که شتر را می کشم. شتر با چالاکی در پی او می رفت. در این اثنا شتر به اندیشه ی غرور آمیز موش پی برد. پیش خود گفت : «فعلا سرخوشی کن تا به موقعش تو را به خودت بشناسم و رسوا گردی.» ✨ همین طور که می رفتند به جوی بزرگی رسیدند. موش که توان گذر از آن رودخانه را نداشت بر جای ایستاد و تکان نخورد ...
1433
🌟🌟 لقمان حكيم فرزندش را گفت: دوست حسود را سه نشانه است: پشت سرت غیبت میکند، رو به رو تملق میکند و از گرفتاری دیگران شاد میشود...
1125
🌟🌟 یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها سه تا پسر بچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت می کردند و سروصداى عجیبی راه انداختند. این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده ...
1102
🌟🌟 اﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﺸﻮ... ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ، ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ! ﭼﻮﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ... ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ... ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ،ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ! ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ، ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ! ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ...!
1137
‍ 🌟🌟 #راز_مثلها🤔🤔🤔 📕داستان ضرب المثل 🐧کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد کبکی بود که خیلی زیبا راه می‌رفت. همه پرندگان، مجذوب خرامان راه رفتن او بودند. وقتی کبک از دور دیده می‌شد، پرنده های دیگر دست از پرواز و جست و خیز بر می‌داشتند، روی شاخه‌ای می‌نشستند تا راه رفتن او را ببینند. در میان همه پرندگانی که از راه رفتن کبک خوشش می‌آمد، پرنده‌ای هم بود ک ...
1040
🌟🌟 خواندنی 👌👇👇 از تيمورلنگ سوال می‌کنند كه : چگونه امنيتی در كشور پهناور خود ايجاد نمودی كه وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول كشور را طی می‌كند ، كسی به او تعرضی نکرده و جسارتی نمی‌كند ...؟ در جواب ، جمله كوتاه ولی با تاملی می‌گويد : " در هر شهری که دزدی ديدم ، گردن داروغه را زدم ...!!! "
1196
"ضرب‌المثل دزد باش و مرد باش" 👱 در دوران قدیم اقامت مسافران در کاروانسراها بود، نوع ساخت کاروانسراها در هر شهر متفاوت بودند... در یکی از شهرهای بزرگ ایران کاروانسرایی معروف وجود داشت که دلیل شهرتش دیوارهای بلند و در بزرگ آهنی‌اش بود که از ورود هرگونه دزد و راهزن جلوگیری می‌کرد. سه دزد که آوازه این کاروانسرا را شنیده بودند تصمیم گرفتند هر طور شده وارد آن شوند و به اموال بازرگانان دستبرد بزنند. ...
1217
🌟🌟 کلفتی صداتو به رخ مادری که صحبت کردنو یادت داده نکش! دلش بشکنه کل زندگت زمین میخوره... #نوکرتم‌ ننه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌼🌸🌼
ガ━━Σچت آزادガ━━Σ
1344
همهٔ رفتن‌ها که قرار نیست غروب یک روز بارانی پاییز باشد... گاهی بعضی رفتن‌ها می‌تواند وسط ظهر یک روز گرم تابستانی باشد... همیشه قرار نیست از غم دوری‌اش زیر باران سیگار بکشی و قدم بزنی و باران اشک‌هایت را پنهان کند... گاهی وقتی از غم دوری‌اش به بیرون می‌زنی آفتاب مغزت را آب‌پز می‌کند و عاشقی را از یادت می‌برد... دنبال سایه می‌گردی که زیرش بنشینی... می‌خواهی گریه کنی ولی اشکت درنمی‌آید. دست خودت نیس ...
1124
🌟🌟 آواز قو یعنی چی؟! قو تنها پرنده ايه كه يک بار عاشق ميشه، و براي هميشه پاي عشقش ميشينه، و تو تمام زندگي هر كاري براي راحتي عشقش انجام ميده... قو تنها پرنده ايه كه زمان مرگشو ميدونه كي هست! قو يک هفته مانده به مرگش ميره جايي كه براي اولين بار عشقش يعني جفتشو ديده و عاشقش شده؛ اونجا ميمونه تا زمان مرگش فرا برسه و يک روز مانده به مرگش يه آوازي براي عشقش از خودش سر ميده و ميخونه كه بهتري ...
1067
🌟🌟 راه موفقيت، هميشه در حال ساخت است؛ موفقيت پيش رفتن است، نه به نقطه پايان رسيدن.
1074
‍ 🌟🌟 ضرب المثل گاوِ ۹ مٙن شیر! گاوهایی بودند که نُه من (معادل ۲۷ کیلو) شیر می‌دادند و باعث  تعجب و افتخار صاحبشان می‌شدند ولی یک عیب داشتند، آن هم این بود که بعد از اینکه سطل شیر پر می‌شد لگدی می‌زدند و همه‌ی شیر را چپ می‌کردند! بر همین اساس ، به فردی که به دیگران خوبی می‌کند اما با یک عملِ بد یا با منت گذاشتن سرِ دیگران ، تمامِ خوبی‌های خود را ضایع می‌کند می‌گویند : «گاوِ نه من ش ...
1091
🌟🌟 به هیچکس در این دنیا وابسته نباش حتی سایه ات هنگام تاریکی تورا ترک میکند...
1108
🌟🌟 ✅دلال بازار حضرت سلیمان علیه السلام عرض کرد: خدایا تو مرا بر جن و انس و وحوش و طیور وملائکه و دیوها مسلّط کردی، ولی یک خواهشی از تو دارم و آن اینکه اجازه دهی بر شیطان هم مسلّط شوم و او را زندانی و حبس کنم و به غل و زنجیرش بکشم که این قدر مردم را به گناه و معصیت نیندازد. خطاب رسید: ای سلیمان مصلحت نیست. عرض کرد: خدایا وجود این معلون برای چه خوبست؟! ندا آمد: اگر شیطان نباشد کارهای مردم معوق ...
1150
👱هر کار نیکی صدقه است 🌷حضرت رسول (ص)فرمودند: بر هرمسلمانی است که هر روز صدقه بدهد 🌷عرض شد :کسیکه مال ندارد چکارکند ؟ فرمودند : 🌷برداشتن چیزهای آسیب رسان ازسر راه مردم صدقه است. 🌷نشان دادن راه به کسی صدقه است 🌷عیادت مریض صدقه است دعوت به کار خیر صدقه است 🌷جواب سلام مردم را دادن صدقه است 🌷آموختن چیزی که بلدی به دیگران صدقه است 🌺🌿🌺🌿
1017
🌟🌟 #داستان_شب ✨ ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود: زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم… اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!» گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافهایی حق به جانب… باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معا ...
1176
🌟🌟 ﻋﺎﺭفی ﺭا گفتند زندگی به جبر است یا اختیار؟ ﮔﻔﺖ : امروز اختیار، تا چه بکارم! اما فردا ﺟﺒﺮ ، ﺯﻳﺮا ﺑﻪ اجبار باید درو کنم هر آنچه دیروز ﺑﻪ اختیار کاشتم ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌
1033
🌟🌟 📚#حکایت_پندآموز نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا اعدام کنید نجار آن شب نتوانست بخوابد ... همسر نجار گفت : مانند هر شب بخواب ... پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار " کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید ... صبح صدای پای سربازان را شنید... چهره اش دگرگون شد و با ...
1000
🌟🌟 before you judge me make suree you're perfect قبل از اينکه منو قضاوت کنی از بی نقص بودنِ خودت مطمئن شو
1063
🌟🌟#ضرب_‌المثل‌ #مگر_سر_را_آوردی_؟ در زمان جنگهای روس و ایران در دوره فتحعلی شاه قاجار که شکست لشکر ایران نزدیک شد یکی از دراویش بنام "حاج میرزا محمد اخباری" نزد شاه رفت و متعهد شد که تا چهل روز سر سردار روسی بنام "اشپختر"را تحویل دهد و همزمان پیشگوئی کرد که ممکن است بر سر این کار سر خود را نیز از دست بدهد. به همین منظور در زاویه حرم شاه عبدالعظیم به چله نشست و در روز موعود خبر کشته شدن سردار ر ...
965
🌟🌟 مهربان باش و به هرکس میرسے لبخند بزن ... تو نمیدانی به آدمهــا چه میگذرد شاید لبخندت برایشان مانند گنجی ارزشمند باشد و آنها بسیار به آن محتاج باشند...💞 🕴چارلی چاپلین
1275
👱در نیویورک تظاهرات ضد اسراییلی صورت گرفت که در آن تعداد زیادی جوانان فلسطینی در یکی از خیابان‌های بلند آن جمع شدند. در آن خیابان تنها یک سوپرمارکت وجود داشت که مالک آن یهودی بود تعدادی از جوانان وارد سوپر مارکت شدند و در خواست پرچم‌های فلسطینی کردند مالک آن با احترام و ادب گفت: *من یهودی هستم و فقط پرچم اسراییل دارم* یکی از جوانان فلسطینی عصبانی شد و خواست به‌آن یهودی حمله کند. مالک گفت *چرا عصب ...
986
🌟🌟🔹یادت باشد مشکلات هم مثل همه چیز تاریخ انقضا دارند پس هر زمان عرصه برايت تنگ شد این جمله را با خودت تکرار کن این نیز بگذرد ...👌🏻
1015
🌟🌟 📕#حکایت_طنز شخصی نزد شیخی رفت تا از زبان‌ درازی و سرکوفت های زنش شکایت کند و مشورتی بگیرد شیخ گفت بابت هر کاری که زنت برایت انجام می‌دهد از او تعریف و تمجید کن هنگام شام زن سفره را پهن کرد. مرد با اولین لقمه‌ای که خورد شروع کرد از دستپخت زنش تعریف ‌کردن و گفت تا حالا چنین غذای لذیذی نخورده ام. زن گفت: زهرمار بخوری، چندین سال برایت غذا پختم اما یکبار هم تعریف نکردی حال که خواهرت ب ...
1011
👱نوشابه پپسی اولین بار در سال ۱۸۹۳ توسط داروساز کیلب برادهم اهل نیوبرن در ایالت کارولینای شمالی در کشور آمریکا معرفی شد. هدف برادهم از تولید این نوشیدنی درمان درد معده بود. نام نوشابه پپسی بر گرفته شده از پپسین (Pepsin)، آنزیمی است پروتئینی که از سلولهای اصلی معده ترشح می‌شود و به هضم پروتئینها کمک می‌کند. شرکت پپسی، در سال ۱۹۶۵ با شرکت "فریتو‌لی" ادغام شد و شرکت "پپسی‌کو" بوجود آمد.
982
🌟🌟 📚#راز_مثلها🤔🤔 📔#ضرب_المثل 📘 حکایت روباه و مرغ های قاضی گرگی و روباهی با همدیگر دوست بودند . روباه از هوش و زیرکی اش و گرگ از زور بسیار و چنگال تیزش بهره می برد. روباه شکار را پیدا و گرگ آن را شکار می کرد . سپس می نشستند و شکاری را که به چنگ آورده بودند ، می خوردند . از بخت بد چند روز شکاری نیافتند .با خودشان گفتند هر یک به راهی برویم شاید چیزی بیابیم و دیگری را آگاه کنیم. گرگ لانه مر ...
1020
🌟🌟 آدمیزاد موجود عجیبی است برای هدایتش ۱۲۴۰۰۰ پیامبر کفایت نکرد اما برای گمراه کردنش یک شیطان کافی بود!!!
1068
🌟🌟 #داستان_کوتاه روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد … یک پدر روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام داده ای! یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت! یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!! یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت! یک پرستار کنار چاله ایستاد و با ا ...
1091
🌟🌟 فقط یک دقیقه مطالعه... ای كاش دعای مرگ برای دیگر ملتها از دهان ايرانيان بيفتد... ای کاش جمعه به جمعه برای نیمی از جهان آرزوی مرگ و نیستی نکنیم تا اينقدر مملكتمان دچار مرگ و غم و عزا نشود... همان انرژی منفی كه بعد هر نماز از حلقوم ایرانیان هیجان زده در می آید، عاقبت به سر ايرانيان برمی گردد كاش بعد هر نماز در مساجد آرزوی بركت و ایمان و يكتا پرستی برای تمام دنيا می كرديم تا شاید قطره ای از ا ...
1134
🌟🌟 ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﭘﯿﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﺮ ﭘﯿﺮﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻫﻮﺱ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﺧﺮﺵ ﮐﺮﺩ. ﺟﺎﯾﺰﮤ 10 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﮑﻠﻢ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺵ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﺪ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺒﻠﻎ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﻃﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﻟﯽ ﺧﺮ ﺳﺨﻦ ﺑﺰﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺷﺎﻩ ﻣﺒﻠﻎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺟﺎﻥ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ...
1008
🌟🌟 ♦️به ظاهر زیبای آدما دل نبند در زیر خیابان های قشنگ هم فاضلاب جاریست! 👌
939
🌟🌟 یدبیضا می کند قبول و انجام كارهای مهم و خطیر را كه از عهده و ید قدرت دیگران خارج باشد به ید بیضا تعبیر و تمثیل می كنند. اجمالاً ید بیضاً به این ترتیب بود كه هرگاه حضرت موسی دست در جیب یا بغل خویش می برد و بیرون می آورد نور خیره كننده ای از كف دستش ساطع و لامع می شد كه همه عالم را روشن می كرد و چون به بغل می برد برطرف می شد. به قولی دیگر در كف دست او نوری بود كه چون آینه می درخشید ...
988
🌟🌟 💠 پيامبر خدا صلے الله‌ عليه ‌و ‌آله: 🌹 مؤمن، گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بيند كه مى ترسد به روى او بيفتد 🍁 و كافر، گناه خويش را مانند مگسى مى بيند كه از جلوى بينى اش رد مى شود. 📙 بحارالأنوار ج۷۷ ص۷۷ .
1055
🌱🕊 🌟🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 «خاطره ای زیبا از یک پزشک متخصص اطفال» لطفا بخونید من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم. سال‌ها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم. کنار بانک دستفروشی بساط باطری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است. آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند. جلو رفتم یک تومان به او دادم و ...
966
👱درختی می افتد همه متوجه صدای افتادنش می شوند، امایک جنگل رشد میکند کسی متوجه نمی شود مردم اینگونه اند، به رشدت توجه نکرده بلکه به افتادنت توجه میکنند پس مواظب جای پایت باش.🍃🍂‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
994
🌟🌟 تا نخورم نخسبم اين قصه در يزد ضرب‌المثل است و اگر بچه‌اي كركر كند، مادرش به او مي‌گويد: «هان، تو هم كارونه دختره كردي كه مي‌گفت: تا نخورم نخسبم». يه روزي بود و يه روزگاري، يه زني بود و يه دختر داشت. دختر از كودكي عادت كرده بود كه هروقت مي‌خواست بخسبد بايد يه مشت بخورد، و هر موقع كه كتك يا مشت نمي‌خورد نمي‌خسبيد و مي‌گفت: «تا نخورم نخسبم!» زد و اين دختر بزرگ شد و به سن عروسي رسيد. عروس كه شد ...
1059
🌟🌟 هر پرهیزکاری گذشته ای دارد و هرگناهکاری آینده ای ،پس قضاوت نکن در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم محتاط باشیم در سرزنش و قضاوت کردن دیگران وقتی نه از دیروز او خبر داریم، نه از فردای خودمان 🌼🌸🌼
1000
🌟🌟 ريشه "نوش جان" گفتن از كجاست؟ يكي از تعارفاتي كه خيلي استفاده مي‌شود «نوش جان!‌» است كه كمتر كسي معني آن را مي‌داند. و اكثرا همان معناى "گواراى وجود" را در ذهن دارند. «نوش» از ريشه « اَ اُو شَه » اوستايي به معني «ميرا، ناپايدار، ناجاودان و غيرزنده» بوده و از صفات اهريمن است. در زبان اوستايي چند سنت منفي ساز وجود دارد كه با كمك آنها فعل يا صفتي معكوس مي‌شود. يعني صفتي اهورايي تبديل به صفتي ...
966
🌟🌟 خیلی قشنگه 🦋 پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!! پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟ پسر ميگه : من..!! پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!! پسر ميگه : بازم من شيرم... پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟ پسر ميگه : بابا تو شيري...!! پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟ پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه ک ...
930
‌ 🌟🌟 مردی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ می‌کرد، ﯾﮏﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ تنهايی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭِ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ شد ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ، بعد ﺍﺯ ۵ ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ نگهبان ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭِ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ. پس از بهبود حالش، ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯد؟ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻣﻦ ۳۵ ﺳﺎﻝ ...
942
🌟🌟 همیشه خودت باش … دیگران به اندازه کافی هستند …
981
👱قیصر امین پور چه زیبا گفت : مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کﻠﻤﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ : "ببخشید" ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﮔﻔﺖ: " ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ " مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟ مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " با ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿ ...