4208
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ
ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ👈🏻ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ
ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ👈🏻ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ
ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ👈🏻ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ
ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ👈🏻ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
ﺗﻨﻬﺎ قلب ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ خواهد ﻣﺎﻧﺪ❤️
https://tt.me/DastanhayAmozandeh
۰
751
اینم عکس ننه ی جواد(جاوید)قبل از کردنش مادر جنده گفتم التماس هم بکنی عکس واقعی ننت رو پخش میکنم کوس سفیده منه طاهره اینم سند گاییدن ننه ی جاوید👌🖕
۰
344
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆کونی مفعول اهل حال نپسندیدی کونشو کوسکشی هم میکنه همه جوره را دسته فقط پول میشناسه مراقب باشی شارژ نگیره ازتون
۰
656
کوسکش پدر عین روباهدکه تو تله میفته التماس میکرد مادر جنده که صد در صد تخم باباش نیست
۰
344
گفتم همه اینارو ببخیال شو
پای مرامت وایستا این دفعه رو
ببینم چیکار میکنی ؟
۰
290
اسمش رو گذاشته محمود جدیدا همون دنیا خانومه هر کی اهلشه خودشه رمزشم هم بهش بگید یالان دنیا جواب میده
۰
751
اینم عکس ننه ی جواد(جاوید)قبل از کردنش مادر جنده گفتم التماس هم بکنی عکس واقعی ننت رو پخش میکنم کوس سفیده منه طاهره اینم سند گاییدن ننه ی جاوید👌🖕
۰
514
جاوید مادر جنده ی کثیف هم خودش کون میده هم برا مشتریا کبابی کوسکشی میکنه مادر جنده رو بشناسید دنیا کوس ثابت کبابی جاوید هستش خودشم شاگرد کبابیه اسمش جواد هست ازاون مادر جنده هاست که آبجیشم برا پول میده آدم ازاین خارکسه تر ندیدم مال پول دو دفعه تاحالا سوراخ کونش رو عمل کرده
۰
422
گفتم همه اینارو ببخیال شو
پای مرامت وایستا این دفعه رو
ببینم چیکار میکنی ؟
3981
🍃🍃🍃 🍃🍃🍃
💕 معنی ضرب المثل مغز خر خوردن چیست؟
زنی به قصد آن که شوهرش را احمق کند، به یاری پیرزنی، کله خری به دست آورد و در حیاط خانه مشغول بیرون آوردن مغز خر بود تا به خورد شوهرش بدهد که شوهر از در وارد شد و از زن در مورد کله خر پرسید.
زن گفت: «چیزی نیست. این کله خر در منقار کلاغی بود که از بالای حیاط می گذشت، اما کلاغ نتوانست وزن آن را تحمل کند و رهایش کرد و کله خر افتاد در این لگن.» مرد س ...
IMan.. .killer
701
بشتابید 🤗🤗 هرکی این ویدئو نبینه عمرش بر فنا هست
کون راستین بیبینید 😘😘
راستین برای مخارج و هزینه ها در حال آماده سازی کونش برای دادن 😘😘
😍😍
IMan.. .killer
762
دوستان و سروان گرامی راستین مفعول برای تهیه مخارج و گذران زندگی نیاز مند کمک گرم و کلفت شماست پس کمک گرم و کلفت و خود دریغ نکنید هم اکنون نیازمند همراهی گرم شماست 😘😘🖕🖕👇👇
3814
💜 #یعقوب_لیث_صفاری
شبی هر چه کرد؛ خوابش نبرد، غلامان را گفت: حتما به کسی ظلم شده؛ او را بیابید. پس از کمی جست و جو؛ غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد، دادخواهی نیافتیم. اما سلطان را دوباره خواب نیامد؛ پس خود برخواست و با جامه مبدل، از قصر بیرون شد؛ در پشت قصر خود؛ ناله ای شنید که می گفت خدایا: یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم می شود؛ سلطان گفت: چه ...