1147
🌟🌟📚#راز_مثلها🧐🧐
📗داستان ضرب المثل
✍#زد_که_زد_خوب_کرد_که_زد
هر وقت یک ساده دلی بنشیند و «خیال پلو» بپزد و آرزوهای دور و دراز ببافد حاضران این مثل را می زنند.
می گویند یك روز زنی كه شغلش ماست فروشی بود،
ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد.
در راه با خودش فر كرد كه «ماست را می فروشم و از قیمت آن چند تا تخم مرغ میخرم.
تخم مرغ ها را زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوج ...
1136
🌟🌟 اینکه چه کسی هستی باعث عقب افتادنت نمیشه، چیزی که تورو عقب نگه میداره اینه که چطور فکر میکنی.
🌸🌼🌸
1154
🌟🌟📘#حکایتی_زیبا_و_پندآموز
🌟#گوهر_پنهان
روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را میآفرینی و باز همه را خراب میکنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب میآفرینی و بعد همه را نابود میکنی؟
خداوند فرمود : ای موسی! من میدانم که این سوال تو از روی نادانی و انکار نیست و گرنه تو را ادب میکردم و به خاطر این پرسش تو را گوشمالی میدادم. اما میدانم که ...
احمد یاوری
5
سلام
مفعول ترنس خانم
پیر جوان
سیا سفید
چاق لاغر چااااق
سن بالا پایین
بیان پی
1134
🌟🌟 اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ،
ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟؟؟
جواب با شما...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..
"صادقانه زند ...
1241
🌟🌟حكايت پندآموز📗
♦️مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند.
روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت:
«مرا از این قفس آزاد کن.»
حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان د ...
1249
🌟🌟خواندنی👌👇👇
"بهشت و جهنم چگونه مکانی هایی هستند...؟!
یک روزنامه نگار انگلیسی نوشته بود:
بهشت جاییست که در آن
پلیسهایش بریتانیایی باشند؛ آشپزهایش ایرانی ، صنعتگرانش آلمانی ، کارگرانش چینی ، عاشقانش فرانسوی ، حوری هایش مانکن های ایتالیایی!
و همه اینها را سوییسیها اداره کنند...!
و جهنم جاییست که پلیسهایش آلمانی باشند؛ آشپزهایش تایلندی ، صنعتگرانش چینی ، کارگرانش عرب ، عاشقانش سوییسی ، حوریه ...
1092
🌱🕊
🌟🌟⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
روزی ملانصرالدین وارد یک آسیاب گندم شد. دید آسیاب به گردن الاغ بسته شده و الاغ می چرخید و آسیاب کار می کرد و به گردن الاغ هم یک زنگوله آویزان بود.
از آسیابان پرسید: برای چه به گردن الاغ زنگوله بسته اید؟ آسیابان گفت: برای اینکه اگر ایستاد، بدانم کار نمی کند.
ملا دوباره پرسید: خب اگر الاغ ایستاد و سرش را تکان داد چه؟
آسیابان گفت: مل ...
1152
🌟🌟
با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت كنید كه چشمهایشان، چهره سالها را دیده و گوشهایشان، نوای زندگی را شنیده است.
جبران_خلیل_جبران
1180
🌟🌟 پیرمرد هر بار كه میخواست اجرت پسرك واكسیِ كر و لال را بدهد، جمله ای را برای خنداندن او بر روی اسكناس مینوشت. این بار هم همین كار را كرد. پسرك با اشتیاق پول را گرفت و جملهای را كه پیرمرد نوشته بود، خواند. روی اسكناس نوشته شده بود: وقتی خیلی پولدار شدی به پشت این اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نش ...
1188
👱یا زاویه دیدت را تغییر بده
یا کمی جایت را...!
تو اهل تغییر باش
دنیایت تغییر خواهد کرد
یا زاویه دیدت را تغییر بده
یا کمی جایت را...!
تو اهل تغییر باش
دنیایت تغییر خواهد کرد
1149
🌟🌟#ضرب_المثل
#نه_کور_می_کند_نه_شفا_می_دهد_.
مرد قصابی بود که چشمش درد می کرد و سرخ شده بود. او برای معالجه چشمش پیش حکیم باشی رفت حکیم باشی برای قصاب دارویی ساخت و گفت:صبح وشب دو قطره ازین دارو را توی چشمت بچکان تا خوب شوی.
قصاب این کار را کرد او انتظار داشت پس از سه روز دارو چکاندن چشمش کاملا خوب شود اما این طور نشد. داروی حکیم باشی درد چشمش را کم کرد اما نتوانست سرخی و سوزش چشمش را کم کند پس ...
1229
🌟🌟به هيچ دعا و عبادت و بهشت وجهنمى
نياز نيست
همه چيزدرست درهمين لحظه
دراختيارتان است
كافى است كه فقط تمام آن خواسته های
بی معنى رارها كنيد
بگذاريد خدا در شماساكن شده و
از طريق شما زندگى كند.
اشو
1192
🌟🌟حکایت قانون کامیون حمل زباله
یه روز سوار تاکسی شدم که برم فرودگاه
درحین حرکت،ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون..
راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چند سانتیمتری از اون ماشین ایستاد.
راننده مقصر؛
ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی وشروع به داد و فریاد کرد..
اما راننده تاکسی فقط لبخند زد وبرای اون شخص دست تکون دادوبه راهش ادامه داد.
توی راه به راننده تاکسی گفتم ...
1203
🌟🌟 ♦️غلامعلی: حاج آقا خود خدا هم نمیخواد من آدم شم
♦️رضا مارمولک: بزمجه خریت خودتو گردن خدا ننداز...
👈دیالوگ کوتاه فیلم مارمولک
🌼🌸🌼
1239
🌟🌟 داستان خواندنی
✍#ضرب_المثل:
#خر_کمه_میرن_از_قبرس_میارن
ماجرای واردات الاغ از قبرس
یکی از کمکهای برنامه اصل ۴ آمریکا به ایران اعطای ۱۰۵ رأس الاغ قبرسی برای اصلاح نژاد الاغهای ایرانی بود. این کمک در سال ۱۳۳۰ در زمان حکومت مصدق انجام شد که ایران با مشکل مالی زیادی به دلیل قطع صادرات نفت روبرو شده بود.
روزنامههای ایرانی در آن دوران این ماجرا را به باد اعتراض و تمسخر گرفته بودند.از جمله عبدال ...
1173
🌟🌟 نومیدی ترسناک تر از پیری است...
در پیری جسم ما مچاله می شود
در نومیدی روح ما!
جورج_برنارد_شاو
1121
👱روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که ندائی را از عالم غیب شنید: « ای مرد هر چه همین الان آرزو کنی، به تو داده میشود.»
مرد قدری تأمل کرد، به آسمان نگاه کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم قرار گرفته، به طلا تبدیل شود.
در کمتر از لحظه ای کوه به طلا تبدیل شد.
ندا آمد: « آرزوی دیگرت چیست؟ »
مرد گفت: کور شود هرکه
آرزو و دعای کوچک داشته باشد.
بلافاصله مرد کور شد!
آری وقتی منبع برآورده کردن آرزوهایت ...
1168
🌟🌟 با فرزندانت
از ایمان سخن نگو...
بگذار از نوری که در چهره داری آن را احساس کنند...
از عقیده نگو...
بگذار با پایبندی تو؛ آنرا بپذیرند...
از عبادت نگو...
بگذار آن را جلوی چشمانشان ببینند...
از اخلاق نگو...
بگذار آن را از طریق مشاهده تو بپذیرند...
از تعهد نگو...
بگذار با دیدن تو از حقیقت آن لذت ببرند...
بگذار با اعمال تو خوب بودن را بشناسند...
دوره حرف خوب زدن دیگر تمام شده..
1227
🌟🌟 حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
#جالب_و_خواندنی
آورده اند که مردی روستایی با چند الاغش وارد شهر شد . هنگامی که کارش تمام شد و خواست به روستا بازگردد، الاغ ها را سرشماری کرد ...
دست بر قضا سه رأس از الاغ ها را نیافت . سراسیمه به سراغ اهالی رفت و سراغ الاغ های گمشده را گرفت ؛
از قرار معلوم کسی الاغ ها را ندیده بود..
نزدیک ظهر ، در حالی که مرد روستایی خسته و ناامید شده بود ، ...
1248
🌟🌟#ضرب_المثل
#زور_من_وقت_غربیل_کردن_معلوم_می_شود
کاربرد ضرب المثل:
اگر کسی بخواهد زورگویی را نصیحت کند و به او بفهماند که نتیجه کارهای بد هرکس به خودش بر می گردد ، ضرب المثل زور من وقت غربیل کردن معلوم می شود را برایش بکار می برد.
داستان ضرب المثل:
آورده اند که در روزگاران قدیم مرد قلدر و پر قدرتی بود که به همه زور می گفت و هر چه می خواست از راه زورگویی به دست می آورد . یک روز ، همسر او داد و ...
1191
🌟🌟 شیخی بهلول را گفت:
بهشت جای فرزانگان و عاقلان باشد
نه دیوانگانی چون تو ...
بهلول گفت:
من دیوانگی خود را قدر میدانم
که مانعی باشد برای ورود به بهشتی،
که فرزانه ایی چون تو در آن آید!
1172
🌟🌟 📔#داستان_کوتاه
روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگا ...
1116
👱 ای كاش رازِ مدّعيان بر مَلا شود
شايد كه جاى صدق و ريا جابجا شود
می گفت دخترى فقير؛ به مسجد كه ميروى
از حق بخواه نمازِ فقيران "غذا" شود!!
#مهدى_خداپرست
1168
🌟🌟
What you think you
become. What you feel you attract. What you imagine you create.
به هر چه بیندیشی همان میشوی، هر چه احساس کنی جذب می کنی و هر چه تصور کنی خلقش می کنی.
👤بودا
🌼🌸🌼
1303
🌟🌟 ضرب المثل ها و معادل آذری شان :
قسمت اول :
#ضرب_المثل
آنکه خورده، خورده دانش درد می کند: یئین آغیز اؤگره شر (دهان خورنده عادت می کند).
#ضرب_المثل
آنکه خندید بیش، بیش گریست: چوْخ گۆلن، چوْخ آغلار.
#ضرب_المثل
آنکه از گرگ می ترسد، گوسفند نگه نمی دارد: سئرچه دن قوْرخان داری اکمز (آنکه از گنجشک می ترسد ارزن نمی کارد).
#ضرب_المثل
آنکه از جفت مبرّاست خداست: تکلیک آللاها یاراشار (تنهایی خ ...
1265
🌟🌟 ﺷﺎﻣﻠﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯽ ...
ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ ...
ﻭ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺏﺗﺮ ﯾﺎﺩﺵ
ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ .
ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ
ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﺕ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ ...
ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﮎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ
ﭼﺮﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ :
ﺩﻧﯿﺎ ، ﺩﺍر ِﻣﮑﺎﻓﺎﺕ ﺍﺳﺖ !
1182
🌟🌟📚#حکایتی_زیبا_از_مثنوی
شیر و گرگ و روباهی با هم رفیق شدند و برای شکار به دشت و کوه رفتند . گرگ و روباه در رکاب شیر به بیشه کوه رفتند و سه حیوان را که عبارت بودند از گاو کوهی و بز کوهی و خرگوش شکار کردند.
گرگ بدون توجه به اینکه شیر سلطان حیوانات است و اختیار و انتخاب با اوست با روباه زمزمه کرد که لابد شیر مانند شاهان دادگستر سهمیه آنها را خواهد داد.
شیر از خیالات و طمع آنها آگاه شد ولی در ظ ...
1140
🌟🌟 "راضی باش" به هر چی اتفاق افتاد که اگه خوب بود زندگیتو "قشنگ" کرد و اگه بد بود تو رو "ساخت"
"مدیون باش" به همه آدمای زندگیت که خوباش بهترین "حسارو" بهت میدن و بَداش بهترین "درسارو"
"ممنون باش" از اونی که بهت یاد داد همه شبیه "حرفاشون" نیستن و همیشه همونجوری که میخوای "پیش نمیره"
👈زندگی همینقدر ساده ست...
1177
🌟🌟 پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معدهاش او را معذور داشت. حکیم به او عسل تجویز کرد.
جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود لذا نمیخورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معدهاش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: میدانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمیدانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت ا ...
1225
👱به زودی متوجه خواهی شد
که چه کلاه بزرگی سرت گذاشت این زندگی
که هر روزت را به بهانه ی روز بهتر از تو ربودوتوچه ساده لوح بودی که حرفش را باور کردی
زندگی توهمین امروز است
1099
🌟🌟 💎#حکایتی_پندآموز
مردی در یک باغ درخت خرما را با شدت تکان میداد و بر زمین میریخت. صاحب باغ آمد و گفت ای مرد احمق! چرا این کار را میکنی؟ دزد گفت: چه اشکالی دارد؟ بنده خدا از باغ خدا خرمایی را بخورد و ببرد که خدا به او روزی کرده است. چرا بر سفره گسترده نعمتهای خداوند حسادت میکنی؟ صاحب باغ به غلامش گفت: آهای غلام! آن طناب را بیاور تا جواب این مردک را بدهم.
آنگاه دزد را گرفتند و محکم بر در ...
1384
🌟🌟 به گورستان گذر کن تا ببینی
چه خوردند وچه پوشیدند وبردند
🔸دو روزی زندگی کردند وآخر
به هرحالی که بودند جان سپردند
🔸طمع بسیار کردند مال دنیا
ز روزی بیشتر هرگز نخوردند
🔸همانانی که بودند نورچشمی
تنش را در لحد محکم فشردند
🔸اگر شاه وگدا ، نادار و دارا
اجل آمد نفس بگرفت ،مُردند!!
🤔
1178
🌟🌟عشق در ضربالمثلهای جهان :
آن کس که ریاضت عشق را میچشد، هیچ غمی ندارد. (سیسیلی)
* اگر حسادت وجود نداشت، عشق پژمرده میشد. (آمریکایی)
* عشق مانند یک جنگ است: میتوانی هر وقت دوست داری آن را شروع کنی، اما تمام کردنش دست خودت نیست. (اسپانیایی)
* عشق، ثروت و غم چیزهایی هستند که نمیشود پنهانشان کرد. (اسپانیایی)
* هرگاه فقر از یک در بیاید، عشق از در دیگر خارج میشود. (سوئدی)
* در هر عذرخوا ...
انواع میوه و خواص
5
👤 Ватсап.89999159789.оля
1216
🌟🌟 ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻔﻴﺪﭘﻮﺳﺖ ﭘﻨﺠﺎﻩﻭدوساله، ﺗﻮﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﻯ ﺷﻠﻮﻍ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ اﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻴﺶ، ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩ.
ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻢ، ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺁﻗﺎﻯ ﺳﻴﺎهﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺁنجا ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮﺍﺏ میشد!! ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺧﺪمهی ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺟﺪﻳﺪ میکنه.
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩﭘﻮﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ.
ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﮔﻔﺖ: ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚجای ﺩیگر ...
1179
🌟🌟 پنج اصل را در زندگیت به خاطر بسپار
غرور، مانع یادگیری
خودبزرگ بینی، مانع محبوبیت
کم رویی، مانع پیشرفت
خودشیفتگی ، مانع معاشرت
عادت کردن، مانع تغییر است
1169
🌟🌟#ضرب_المثل
#بز_خری_می_کنی
روزی بود و روزگاری بود یک روز ملانصرالدین تصمیم گرفت گاوش را به بازار ببرد و بفروشد پیش از رفتن به بازار آب و علف خوبی به گاوش داد و آن را به بازار برد . یکی از آدم های بد کار وقتی دید ملانصرالدین گاوش را به بازار آورده تا بفروشد فکر شیطانی به ذهنش رسید و نقشه ای کشید که سر بیچاره کلاه بگذارد او با عجله به سراغ دوستانش رفت و نقشه اش را با آن ها در میان گذاشت و طب ...
1323
🌟🌟ما به این دلیل روی کره ی زمین
زندگی میکنیم که از زندگی لذت ببریم،
به حرف های کسانی که به شما چیزی غیر از این می گویند،
گوش ندهید.
کورت ونه گوت
1220
🌟🌟 معرفت پشههای آنوفل بيشتر از ماست
برای دیدن یکی از دوست های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است.
فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد. که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبودش، فرصتی شد به اتاق ها سری بزنم.
اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودن ...
1115
🌟🌟 ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ
ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ؛
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ
دو ﺑﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻔﺖ
ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﻤﺎ ﺷﺪ ...
ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ کشند ...
1125
🌟🌟 #ضرب_المثل
#صفحه_گذاشتن
عبارت بالا از اصطلاحات بسیار معمول و متعارف است که عارف و عامی از آن در مواقع شوخی و جدی استفاده می کنند. صفحه گذاشتن مرادف با منبر رفتن و غیبت کردن و بر شمردن نقاط ضعف و پرده دری است.
کسی که پشت سر دیگری به جد یا هزل مطلبی بگوید و احیانا" راز پنهانیش را فاش کند در عرف اصطلاح عامیانه به صفحه گذاشتن تعبیر می شود و فی المثل می گویند: پشت سر فلانی صفحه گذاشت و یا به ...