گنجینهی کتاب
37 •
@ganjine_ketab_g
از همهی دوستان تقاضا دارم که عکس و آی دی صحیح داشته باشند
R.F
95
گویند چون خزانه ی انوشیروان عادل را
گشودند، لوحی دیدند که پنج سطر
بر آن نوشته شده بود :
هر که مال ندارد، آبروی ندارد
هر که برادر ندارد، پشت ندارد
هر که زن ندارد، عیش ندارد
هر که فرزند ندارد، روشنی چشم ندارد
هر که این چهار ندارد، هیچ غم ندارد....!
#عبید_زاکانی
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ ...
R.F
96
ورتر: برایم شعری بخوان که حالم را خوب کند.
شارلوت: در آغوشت میگیرم، این شعری است که دوست دارم برایت بخوانم...
رنجهای ورتر جوان
#یوهان_ولفگالگ_فون_گوته
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
88
باید یاد بگیرم مادامی که از عشقِ کسی مطمئن نشدهام، با او خاطرهای نسازم. چرا که تاوان خاطرات جنون است و بس ...!
#گابریل_گارسیا_مارکز
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
92
*"زری رقاص"*
" عطاء الله مهاجرانی" که وزیر ارشاد دولت خاتمی بود. زادهٔ روستای "مهاجران" از توابع اراک است و کتابی دارد به نام
*" زری رقاص"*
که گوشه ای از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی زری رقاص قبل انقلاب هست
و اینک خاطره ای از کتاب "زری رقاص " با عنوان
"خدایِ مملی":
"زری رقاص " از لحاظ سواد وفهم چیز دیگری بود!
خوش سخن و با سواد ،
ادیب و نکته دان
بانویی شاد که خانقاهی نداشت.
دست هایش بسیار ...
Mohammad
97
خدایش بیامرزاد
R.F
94
این جهان دیگر هوشنگ ابتهاج ندارد!
اما ادبیات تا زبان پارسی برجاست، مملو از خاطرات اوست.
بدرود ای ابر مرد ادبیات ایرانزمین .....
R.F
95
در حال رفتن هستم ،
اما من بی خداحافظی نمیروم
بدون سپاس گذاری از تمامی موهبت هایت هرگز نخواهم رفت ...
دلم میخواست در آغوشت بگیرم و به تو بگویم که خیلی دوستت دارم
دوستت دارم
برای روزهایی، که من را به جرم دوست داشتن درخت هلوی طلایی ، در انتظار آمدنت گذاشتی وهرگز نیامدی...
برای روزهایی، که برای وزش باد های موسمی و رقصیدن با کفشدوزکها ، حتی برای خداحافظی ، نامه ایی ننوشتی
رازهای پنهان بینمان را ...
R.F
93
و زیر سایه آن بانیان سبز تنومند
چه خوب یادم هست
عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:
وسیع باش
و تنها
و سر به زیر
و سخت!
#سهراب_سپهری
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
93
زمان گذشت،
زمانِ زیادی گذشت
تا متوجه شد «محافظت کردن» از خودش یعنی چه؟
تا فهمید، گاهی معنای محافظت خیلی ظریفتر و حتی دقیقتر از آن چیزیست که فکر میکرده.
گاهی محافظت یعنی در معرضِ هیچ ردی از گذشته قرار نگرفتن!
درست همانطور که از قلبش محافظت کرده بود و او را از آسیبی عمیق نجات داده بود اکنون وقت آن رسیده بود که حتی از تصادفی برخورد کردن چشمانش با هر تصویری که میتواند آزارش دهد هم محافظت کند.
او ...
R.F
92
«خودستایان» تکیه بر اریکهها زدهاند؛ کتاب «خدا» را چنان میخوانند که سود ایشان است. آنان که طیلسان «زُهد» پوشیدهاند؛ تکپیرهنان را پیرهن بر تن میدرند؛ آنان که «دستار» بر سر نهادهاند سر از گردن «خداترسان» میاندازند؛ و آنان که «آب» بر مردمان میبندند. مردمان را آب از لبهی «تیغ» میدهند. این نیست آنچه ما میگفتیم. اینان سپاه «آز» میآرایند و دیوار «غرور» میافرازند و کوشکهای «خودپرستی» میسازن ...
R.F
98
انسانی که اوقاتش را بیش از حد به فکر کردن بگذراند، بتدریج کاملاً فراموش میکند که قلبی هم دارد.
#عشق_رقص_زندگی
#اوشو
#فرشید_قهرمانی
📚
__________________
#گنجینه_ی_کتاب
📘 @Ganjine_Ketab 📕
📘 @My_eBooks 📕
__________________
R.F
93
گاهی اوقات، یا به تندی یا با نوعی رضایت خاطر، گفته میشود که فلسفه هیچ پیشرفتی حاصل نمیکند. مطمئناً این درست است، و به گمان من این یک ویژگی ثابت و نه قابل تأسف این رشته است که فلسفه به یک معنا باید مدام در تلاش برای بازگشت به آغاز باشد؛ کاری که انجام دادنش به هیچ وجه ساده نیست.
#سیطره_ی_خیر
#آیریس_مرداک
#شیرین_طالقانی
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
--------------------------------------------- ...
R.F
97
تمدن بشر هرگز به حد تکامل نخواهد رسید مگر آن که آخرین سنگ از آخرین کلیسا روی آخرین کشیش فرو افتد!
🙍♂امیل_زولا
📚چه_شیرین_است_زندگی
#گنجینه_ی_کتاب
.
📘 @Ganjine_Ketab 📕
📘 @My_eBooks 📕
R.F
96
📗 چند ثانیه مطالعه
"وارد شدن به مریخ، سادهتر از وارد شدن به درون خود است."
"فكر كردن كار مشكلی است. برای همین بیشتر مردم قضاوت میكنند."
"من دچار این حماقت رایج نمی شوم که هر چیزی را که نتوانم توضیح دهم کاذب بدانم"
"تمام چیزهایی كه در دیگران مشاهده میكنیم و از آنها بدمان میآید، میتواند موجب شناخت بهتر از خودمان شود
چرا که آنچه را که در دیگری میبینیم همانی است که در خود داریم. "
" کا ...
R.F
97
اگر مرگ همان تنهایی باشد منتها برای ابد چه؟
تنهایییی بیرحم، ابدی و بی امکان ارتباط.
ما نمیدانیم مرگ چیست.
شاید همین باشد.
#جزء_از_کل
#استیو_تولتز
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
92
ما موجوداتی یکروزهایم،چه به یادآورنده چه به یاد سپرده،به یکسان. همه زودگذرند-خواه یاد و خواه آنچه به یاد سپرده میشود .زمان جاری است آنگه که همه چیز را به دست فراموشی سپردهای ؛و زندگی در جریان است آنگه که همگان تو را به فراموشی میسپرند.
به خاطر داشته باش ،دیری نمیپاید که هیچکس خواهی بود ،و هیچکجا.
(مارکوس اورلیوس-از کتاب تأملات)
#اروین_یالوم
#انسان_موجودی_یکروزه
📚
______________________ ...
R.F
93
باید اشخاص را به سه گروه کودن، باهوش و بسیار باهوش تقسیم کرد. هر چه بخواهیم میتوانیم با کودن بکنیم. میتوانیم باهوش را هم به خدمت خود درآوریم؛ اما اگر آدمهای بسیار باهوش در کنارمان باشند، خطرناک است؛ زیرا نمیتوانند کنجکاوی به خرج ندهند و باید همیشه مواظبشان باشیم.
📚 بینایی
✍ ژوزه ساراماگو 🇵🇹
📄 صفحه ۳۴۰
📘
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ...
R.F
95
وقتى زمان كوتاه باشد، استفادهى بيشترى از آن خواهيد كرد، چه اين استفاده مربوط به كار باشد چه مربوط به لذت.
تمركز؛ نتيجهى مثبت تسخير ذهن توسط كميابى است.
نه فقط كميابىِ زمان، كه هر نوع كميابى به پاداش تمركز مىانجامد.
#فقر_احمق_مى_كند
#سندهيل_مولاينيتن
#الدار_شفير
#اميرحسين_ميرابوطالبى
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ ا ...
R.F
91
یکی از غمانگیزترین درسهای تاریخ این است که اگر ما بهقدر کافی فریب خورده باشیم، تمایل به رد هرگونه شواهد مربوط به این فریبخوردگی را خواهیم داشت… و دیگر علاقهای به یافتن حقیقت از خود نشان نمیدهیم.
«فریب خوردگی اسیرمان کرده است»
خیلی ساده؛ برایمان دردناک است که حتی پیش خودمان اعتراف کنیم که فریب خوردهایم.
#کارل_ساگان
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
------------------------------------------ ...
R.F
93
يكى از دوستانم در زاگرب تصميم گرفته ديگر راديو گوش نكند، تلويزيون نبيند و روزنامه نخوانَد. خودش را از همه اطلاعات و اخبار دور كرده است. اول فكر كردم اين كارش يك جور فرار كردن است، تصميم گرفته جنگ را ناديده بگيرد، انگار اصلاً ربطى به زندگى او ندارد. اما حالا مىفهمم كه اين آخرين تلاشِ نوميدانهى اوست براى اينكه بتواند آدمى عادى بماند، چون جنگ تا همين حالا هم زندگىاش را تباه كرده، و هيچ كارى هم از ...
R.F
94
زخم را که مظهر خشونت است
با زخم نمیبندند...
با نوار نرم و پنبهی پاک میبندند
با محبت، با عشق.
#آتش_بدون_دود
#نادر_ابراهیمی
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
97
آدم های مبتلا به رنجی عمیق،
وقتی که شاد هستند
رنج شان فاش می شود؛
طوری به شادی می چسبند که
انگار از سرِ حسد می خواهند بغلش کنند
و خفه اش کنند...
#آلبر_کامو
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
93
چیزی که میماند همان خوشی است؛
وقت را باید غنیمت شمرد،
باقیش پوچ است و بعد افسوس دارد!
#صادق_هدایت
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
Mohammad
99
دوران خدمت تمام شد ، اما اگر شما هم امروز به آن نواحی بروید و سراغ مرا بگیرید شاید از مردم بشنوید : "خدا پدرشو بیامرزه ، یه سپاهی از محله سركوره هاى مسجدسليمان داشتیم به نام بهرام حسنوند که یک شربت بهشتی داشت و مرده هارو هم باهاش زنده می کرد...حیف خدمتش تموم شد و برگشت مسجدسليمان و اسم اون شربتو به ما نگفت...
كاش كسى از او خبرى مى داشت .....
از تویتر فواید شراب شاهانی (خلّار شيراز )
خاطره ...
Mohammad
97
😅 *خاطره ای از یک معلم سپاه دانشی سال 1348*
شب برفی روستا سنگین و ملال آور بود . در مدرسه اتاق کوچکی داشتم، توری چراغ زنبوری ریخته بود و ناگزیر زیر نور گرد سوز سرگرم مطالعه آخرین صفحات رمان "دن آرام" بودم. هر از گاه سكوت شب با اواى زوزهی گرگی گرسنه و پاسخ عوعوی ترسخوردهی سگان روستا شكسته مى گرديد .
اگرچه دم غروب شیشهی چراغ زنبوری را تميز نموده بودم اما باز دوده گرفته بود و در كورسوى گردسوز ...
R.F
104
تنهایم نگذار عزیزم،
آدم همیشه نیرومند نیست،
هر چقدر هم فکر کند تواناست،
ممکن است نتواند بر رنجهایش چیره شود.
وقتهایی که آدم خود را
بیچارهترین حس میکند..
فقط نیروی عشق است
که میتواند او را نجات دهد.
#خطاب_به_عشق
#آلبر_کامو
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------- ...
R.F
107
بیهوده است مجادله بر سر اثبات دیانت یا بی دینی آدمها
کسی که دروغ نمیگوید
کسی که مهربان است
کسی که از رنج دیگران اندوهگین میشود
به مقصد رسیده است
از هر راهی که رفته باشد.
#زرتشت
📚
R.F
111
لغت زیبایی در زبان انگلیسی است که معادل فارسی ندارد: Petrichor
لغت عجیبی است. همان بوی عطری که بعد از باریدن باران روی خاک ِ خشک و گرم بلند میشود و حال آدم را خوب می کند. حال دنیا را خوب می کند. معلوم نیست که عطر باران است یا بوی خاک. آمیزشِ این دو است که چنین حالت مطبوعی را ایجاد می کند.
رابطه ی آدم ها هم شبیه همین است. آن اوایل که تازه باران و زمین با هم تلاقی میکنند حالِ دنیا خوب میشود. ...
R.F
105
از کشیش بگویم؟ او کاسب است. دکانی باز کرده و اسم آنرا کلیسا گذاشته است و در آنجا مسیح را خرده خرده می فروشد. این دزد طرار مدعی است که همه ی بیماریها را شفا می دهد. از یکی می پرسد: تو چه مرضی داری؟ می گوید دروغ گفته ام. به او می گوید علاج تو یک گرم مسیح است و پولش اینقدر «پیاستر» می شود. از دیگری می پرسد : تو چطور؟ جواب می دهد:دزدی کرده ام. به او می گوید ده گرم مسیح می خواهی و پولش اینقدر می شود. ...
R.F
108
حرفش را قطع کن
اگر میبینی خصمت استدلالی را پیش گرفته که به شکست تو خواهد انجامید.نباید اجازه دهی که آنرا به انجام برساند بلکه باید به موقع حرفش را قطع کنی,یا توی حرفش بدوی یا اورا از موضوع منحرف کنی ومسایل دیگر را پیش بکشی.خلاصه اینکه باید بحث را عوض کنی
هنر همیشه بر حق بودن
آرتور شوپنهاور
...
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را ب ...
R.F
109
باب هشتم در آداب صحبت
سه چیز پایدار نماند:
مالِ بی تجارت و عِلمِ بی بحث و مُلک بی سیاست.
کلیات سعدی ص۱۷۶
به کوشش سید حسین ابو ترابی
نشر الهام ۱۳۸۸
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
110
موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان،
و بال به تفکر
و جهش به تصور،
و ربایش به غم
و شادی و حیات به همه چیز می بخشد.
#افلاطون
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
110
📘📘📘📘📘📘
R.F
107
.
نامٺ بلندو....
اوج نڪَاهٺ....
همیشه سبز....
آبیٺرین بهانهٔ دنیای من سلام....!!
#حسین_منزوی
R.F
108
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﻭ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺑﺮﻭﯾﻢ
ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﺮﮒ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ
ﯾﺎ ﮐﻪ ﮐﺎﻓﺮ ﺑﺸﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺷﻬﺮ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
#نیماشکرکردی
R.F
108
همه شب حيراناش بودم،
حيرانِ شهرِ بيدار
كه پيسوزِ چشماناش مىسوخت و انديشهى خوابش به سر نبود
و نجواى اُورادش
لَخت لَخت
آسمانِ سياه را مىانباشت
چون لَتِرمَه باتلاقى دمه بوناك
كه فضا را.
حيران بودم همه شب
شهرِ بيدار را
كه آوازِ دهاناش
تنها
همهمهى عَفِنِ اذكارش بود:
شهرِ بىخواب
با پيسوزِ پُر دودِ بيدارىاش
در شب قدرى چنان.-
در شبِ قدرى.
گفتم: « بنخفتى، شهر!
همه شب به نجوا
نگرانِ چه بودى ...
R.F
107
چون احتیاج داشتم که دوست بدارم و دوستم بدارند، تصور کردم که عاشق شدهام. به عبارت دیگر خودم را به حماقت زدم.
اغلب با تعجب میدیدم که سوالی را مطرح میکردم، که مرد کارآزمودهای چون من همیشه از آن اجتناب کرده بود. میشنیدم که میپرسم: «دوستم داری؟» میدانید که در چنین مواردی رسم است که در جواب بگویند: «تو چطور؟» اگر جواب مثبت میدادم تعهدی برعهده میگرفتم که از حد احساسات حقیقیام بالاتر بود. اگر ...
R.F
107
دیدِگانم همچو دالانهای تار...
گونه هایم همچو مَرمرهای سرد،
ناگهان خوابی مرا خواهد رُبود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
#فروغ_فرخزاد
📘
https://T.Me/Ganjine_Ketab
---------------------------------------------
📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢
☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید!
#گنجینه_ی_کتاب
---------------------------------------------
R.F
106
فردى را تصور كنيد كه به شهرى جديد نقل مكان كرده است. او در شهرى كه قبلاً زندگى مىكرد دوستان زيادى داشت، اما در اين شهر جديد هيچ كس را نمىشناسد. بعد از چند روز اين انزوا آرام آرام روى او تأثير مىگذارد. به دوستانى كه در شهر قبلى داشت تلفن مىزند اما حالش بهتر نمىشود. جلوى تلويزيون غذا مىخورد و جرئت غذا خوردن به تنهايى و بيرون از خانه را به خود نمىدهد. چطور بايد با ديگران آشنا شود؟ تصميم مىگير ...
R.F
103
در استعاره ى چيدمان چمدان، داشتن چمدان كوچك به اين معنى است كه وارد كردن يك چيز مساوى است با بيرون ماندن چيز ديگر. كسى كه يك چمدان بزرگ را مىبندد وقتى مىخواهد دربارهى گذاشتن يك جفت كتانى تصميم بگيرد، فقط به اين فكر مىكند كه آن را مىخواهد يا نه. در مقابل كسى كه چمدان كوچك را مىبندد به اين فكر مىكند كه چه چيز را بايد خارج كند تا جا براى آن يك جفت كفش باز شود.
كميابى تفكر بده بدستان را ناگزير ...
R.F
108
ما چمدان زمان را داريم كه بايد كار، فراغت، و وقتگذرانى با خانواده را در آن جاى دهيم. چمدان پول را داريم كه بايد مسكن، پوشاك و ديگر هزينهها را در آن بگذاريم. آن طور كه اين استعاره نشان مىدهد،،زمانى كه كميابى ما را متمركز مىكند، شيوهى چيدمانمان را نيز تغيير مىدهد. شيوهى مديريت ما براى هر واحد پول، هر ساعت، يا هر كالرى را تغيير مىدهد. همچنين باعث خواهد شد چمدانهايى با چينشى متفاوت داشته باش ...
R.F
108
🔆🔸🔸🔸
👥 آدم ها...
آدم ها هدف نیستند، نمی شود تعیین شان کرد. وسیله نیستند، نمی شود از آنها استفاده کرد. طرح و برنامه نیستند، نمی شود آنها را ریخت. تصمیم نیستند، نمی شود آنها را گرفت. دارایی نیستند، نمی شود صاحبشان شد. مال و منال و ملک و املاک نیستند، نمی شود به نام زدشان.
آدم ها موسیقی اند، نواخته می شوند،
ما فقط می توانیم آنها را بشنویم.
آدم ها قصه اند، روایت می شوند، ...