گنجینه‌ی کتاب

37
از همه‌ی دوستان تقاضا دارم که عکس و آی دی صحیح داشته باشند
R.F
99
این یادداشت را برای مردی می‌نویسم که اسمش را نمی‌دانم! تو، مردی که توی داروخانه دیدمت، مردی که چون شبیه دایی رضا بودی نگاهم لحظه‌ای رویت مکث کرد، این یادداشت برای توست. شبی که همراه مریضی بودم و دکتر برایش سرُم نوشت. تنها بودیم، من و عزیزِ مریضم که بی‌حال خوابیده بود روی تخت و خیره شده بود به سقف، تا من سرُم را بگیرم و بیاورم. باید تا داروخانه می‌رفتم. تا اولین داروخانه‌ی شبانه‌روزی یک خیابان دراز ...
R.F
100
گپ پی وی که نیست
بله ولی چت توی گروه هم مجاز نیست
محمد
96
گپ پی وی که نیست
R.F
86
ساعت ۳ونیم نیمه شب اینجا پیام دادن ،،،،🤔🤔
R.F
85
سلام
سلام بفرمایید
R.F
90
زﻧﻰ ﻛﻪ ﮔﻠﻮﺑﻨﺪﻯ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺎﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺭﻳﺤﺎﻥ ﻭ ﻧﻌﻨﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ می کارد ﺑﺮﺍﻯ ﻗﻤﺮی‌ ها ﺩﺍﻧﻪ می پاشد ﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺣﺮﻑ می زﻧﺪ ﻧﺎخن‌ هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﻨﺎ ﺭﻧﮓ می کند ﻭ ﮔﻴﺴﻮﺍﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺑﺎن‌ های ﺭﻧﮕﻰ می بندد ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻥ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺍغ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺯﻣﺴﺘﺎن‌هاﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ می بافد ﻭ ﺑﻬﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻭ ﺯنی‌ ست ﻛﻪ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩﺵ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺯن‌ های ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻪ ﻛﺘﺎب‌ها، ﻛﻮﭺ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ... آرزو پارسی
R.F
90
در کنار آنهایی باش که نور می‌آورند و جادو می‌کنند،آنها که با چوب جادویی کلام گفتار ، نگاه ، رفتار و منشِ ویژه ی خودشان تو و جهانت را متحول می‌کنند و همه بازی‌ها را به هم می‌زنند!! کسانی که قصه‌های زیبا می‌گویند و تو را به چالش می‌کشند و تغییرت می‌دهند کسانی که به تو اجازه نمی‌دهند که خودت را دستِ کم بگیری ...و افق زندگی‌ات را کوچک بپنداری این جادوگران با قلب‌های تپنده و پر شور ... قبیله اصلی تو ...
R.F
86
مگر چه می‌خواهم از وطن؟ جز لقمه‌ای نان و خیالی آسوده. چه می‌‌خواهم؟ جز تکه‌ای آ‌فتاب و بارانی که آهسته ببارد. جز پنجره‌ای که رو به عشق و آزادی گشوده شود؟! مگر چه خواستم از وطن که از من دریغش کرد؟ #شیرکو_بیکس 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
R.F
82
تنها شاعران یا قدیسان می توانند آسفالت را آبیاری کنند و به این دلگرم باشند که روزی سوسن هایی از آن خواهند رُست و رنجشان را پاداش خواهند داد. ص ١٣٠ نسخه طاقچه #ماه_و_شش_پنی #سامرست_موآم #مترجم_شهرزاد_بیات_موحد #نشرماهی 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ----------------------------------------- ...
R.F
84
آدم باید کتاب‌هایی بخواند که گازش می‌گیرند و نیشش می‌زنند. اگر کتابی که می‌خوانیم مثل یک مُشت نخورد به جمجمه‌مان و بیدارمان نکند، پس چرا می‌خوانمیش؟ که به قول تو حال‌مان خوش بشود؟ بدون کتاب هم که می‌شود خوشحال بود. تازه لازم باشد، خودمان می‌توانیم از این کتاب‌هایی بنویسیم که حال‌مان را خوش می‌کند. ما اما نیاز به کتابخانه، نیاز به کتاب‌هایی داریم که مثل یک ناخوشحالیِ سخت دردناک متاثرمان کند؛ مثل مر ...
R.F
84
بی‌تفا‌وتی حالتی تدافعی برای پنهان کردن ملال است. ملال درواقع یعنی این که :«فایده‌اش چیست؟» و این سؤال یعنی ترس، و ترس یعنی این که در خفا نومید هستید. #راه_هنرمند_بازیابی_خلاقیت #جولیا_کامرون #گیتی_خوشدل 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
گنجینه‌ی کتاب
87
+ تو جاى يه ادم راه افتادى يه مسلمونو وادار كنى برگرده، واسه يه يهودى شهادت بده ؟ برا يه جهود ؟ - اره ! من طرف حقم ! چيزى بهم حكم نميكنه واسه اين كه يهودى هستى طرفت نباشم. ادم باش،يهودى ...
واقعا همینه👍🏻
R.F
87
زمانی حرف بزن که ارزش حرفت بیشتر از سکوتت باشد، و زمانی دوست انتخاب کن که ارزش دوستت بیش از تنهاییت باشد. فرانسیسکو_کولوآنه #گنجینه_ی_کتاب . 📘 @Ganjine_Ketab 📕 📘 @My_eBooks 📕
R.F
78
پيتروسل زفه، در رساله‌ى دكترى‌اش با عنوان كلاسيكِ "در باب امر تراژيك" از اهميت ميان بُر نزدن و كلنجار رفتن با هدف نوشته است: استفاده‌ى زياد از كمك‌هاى فنى، «دزدىِ بى محابا از ذخيره‌ى تجربه انسان است.» به واقع حرف مهمى ست. بالا رفتن از كوه با ماشين يا هليكوپتر بى‌معنى ست، چرا كه تجربه‌ى ايستادن بر قله‌ى كوه مصنوعى مى‌شود اگر با هيچ دردى همراه نباشد. زفه، كه فيلسوف هم هست، فهميد كه عادت مدام ما به ...
R.F
75
«نكن!» و «جواب نمى دهد» دو عبارتى‌اند كه در دوران بچگى اغلب مى‌شنيدم. گاهى حق با آن‌ها بود - نمى‌توانستم آن قدر كه دلم مى‌خواست راه بروم و آن زمان بود كه يكى از احمقانه‌ترين حس‌هاى انگيزه بخش را تجربه كردم. شادى رذيلانه. اگر به دختر پنج ساله‌ات بگويى بلد نيست خوب بدود، او به احتمال قوى تا آخر عمرش مطمئن خواهد بود كه خوب نمى‌دود. هيچ وقت سريع‌ترين اسكى‌باز صحرايى يا قويترين شركت‌كننده‌ى مسابقات مد ...
R.F
77
هنرمندان سایر هنرمندان را دوست دارند. هنرمندان سایه‌وار به سوی طایفه‌یی که به آن تعلق دارند کشیده می‌شوند اما نمی‌توانند مدعی حق حیات خود باشند. اغلب اوقات - جسارت - نه استعداد - یک انسان را هنرمند و انسانی دیگر را هنرمندی سایه‌وار می‌سازد؛ انسانی که در سایه‌ها پنهان می‌شود و از ترس این که مبادا تماس نور، او را از هم بپاشد و متلاشی کند، می‌هراسد گامی به پیش نهد و خود را در معرض رؤیای نور قرار دهد. ...
R.F
86
+ تو جاى يه ادم راه افتادى يه مسلمونو وادار كنى برگرده، واسه يه يهودى شهادت بده ؟ برا يه جهود ؟ - اره ! من طرف حقم ! چيزى بهم حكم نميكنه واسه اين كه يهودى هستى طرفت نباشم. ادم باش،يهودى باش! ادم باش،مسلمون باش! ادم باش، هرچى ميخواى باش.. سرب🎞 مسعود كيميايى #دیالوگ 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجین ...
R.F
78
نفرمایید 🙏🏻
بزرگوارید
76
بنده نوازی کردید 😊
نفرمایید 🙏🏻
R.F
79
بنده نوازی کردید 😊
R.F
81
سلام فکری
سلاااام جناب آقای مدیر بزرگ
82
سلام فکری
86
✅ چه کسانی به شقیقه "اعتماد اجتماعی" شلیک کردند؟ ✍️جعفر محمدی در روزهای اخیر ، دو خبر منتشر و تکذیب شدند. اولی خبر دستگیری حسین عبدالباقی، مالک و سازنده برج متروپل آبادان بود که ساعاتی پس از انتشار در صدا و سیما و خبرگزاری ها، از سوی مقامات مسوول تکذیب شد و اعلام کردند که او بازداشت نشده، بلکه زیر آوارهای متروپل کشته شده است. دومی خبر خرید کارخانه فولاد بردسیر توسط علی دایی بود که این خبر، توسط ...
87
📚📚📚📚📚📚📚📚
90
سه تن کلیدی محیط کاری خود را با دقت انتخاب کنیم. محیط حرفه‌ای ما شامل افراد زیادی است اما برخی از آن ها نقش کلیدی‌تری دارند و بسیاری از آنان نقش مخرب چرا که ما تعاملات بیش تری با آن ها داریم. سه تنی که بیش از همه در محیط کار و فعالیت حرفه‌ای با ما ارتباط دارند، بیش ترین تاثیر را در یادگیری‌های اسمزی ما دارند. انتخاب و گماشتن دقیق این سه تن، تاثیری بسیار اساسی در حرفه‌ای شدن و تغییر نگاه عوامانه ما ...
86
*اسفنج‌مان را کجا بگذاریم؟* دوستی تعریف می‌کرد، پنج سال پیش بود که برای کنفرانسی به شهر بوستون رفته بودم. به همراه یکی از دوستان قدیمی که دوره‌ی پسادکترای خودش را در آنجا می‌گذارند، داشتیم در خیابان های اطراف دانشگاه ام آی تی، دنبال یک آدرس می‌گشتیم. یک نفر از آن طرف خیابان رد می‌شد و متوجه ما شد که داریم به شکلی پرسان‌پرسان اطراف خودمان را نگاه می‌کنیم. آمد سمت ما این طرف خیابان، پرسید: دنبال جا ...
90
احسنت به شما🌿
95
به مناسبت ۲۸ مه اولین باری که رد خون را در لباس زیرمان دیدیم، بدون شک تمامی مان وحشت کردیم. بعد آمدند در گوش مان گفتند این یک راز است و هیچ مردی نباید از آن بو ببرد. دردهای یواشکی ِزیادی کشیدیم. دردهایی از ناحیه ...
احسنت به شما🌿
83
به مناسبت ۲۸ مه اولین باری که رد خون را در لباس زیرمان دیدیم، بدون شک تمامی مان وحشت کردیم. بعد آمدند در گوش مان گفتند این یک راز است و هیچ مردی نباید از آن بو ببرد. دردهای یواشکی ِزیادی کشیدیم. دردهایی از ناحیه ی کمر تا زیر شکم. حالت تهوع از شدت درد. در فصل سرما عرق کردیم. فوبیای رد خون بر پشت فرم های مدرسه داشتیم... آن هایی که مذهبی بودند ماه رمضان ها در خانه باید ادای روزه دارها را در می ...
81
دلم میخواهد جارویی به دست بگیرم وسطل آبی ودستمالی وخاک اندازی.‌.... ازشمال ایران گردگیری کنم وجارو کنم تا جنوب.. .شیشه هارا دستمال بکشم برق بیندازم از شرق تا غرب.. رودخانه هارا آب تازه بیندازم.. دریاچه هارا لایروبی کنم... کویر را بتکانم کوه هارا مرتب کنم... برتاقچه صخره ها گل بگذارم... بیشه وجنگل وباغ را آب بدهم وشاخه های خشک را درتنور بیندازم.. .برای آسمان پیراهن ابری بدوزم... گیسوی گند ...
86
81
‏ صحبت های شنیدنی پروفسور محمدقاسم مهجانی
89
از جمله کارهایی که انجام دادنش همیشه حالم را خوب می‌کند دور ریختن است. کشوها را باز می‌کنی، چنگ می‌زنی به خرده‌ریزهای قدیمی، چند لحظه‌ای تماشایشان می‌کنی و می‌بینی این همه وقت، این همه سال بی‌دلیل به اسارت گرفتی‌شان؛ فندکی که روشن نمی‌شود، ساعتی که خودش را بازنشست کرده و عقربه‌هایش دیگر نمی‌چرخد، عکس‌های رادیولوژی‌ای که دیگر قرار نیست کسی به تماشایشان بنشیند، کارت ویزیت غریبه‌ها، رژ لب‌های به ته ر ...
89
اگر پياده روى ساعت‌ها يا روزها طول بكشد، شكل متفاوتى با پياده‌روى‌هاى نيم ساعته به خود مى‌گيرد. وابستگى‌تان به محرك‌هاى بيرونى كمتر مى‌شود؛ از توقعات ديگران كنده مى‌شويد. پياده‌روى‌تان حالت درونى پيدا مى‌كند. بعد از ده روز تنها بودن در راه قطب شمال، روز يازدهم در يادداشت‌هاى روزانه‌ام نوشتم: «اين جا حس حضور داشتن در زندگى خيلى قوى‌تر از خانه است. احساس تنهايى را فكر كردن به هدف و حس يكى شدن با طب ...
90
_پیداست به آن جمله ی معروف عقیده نداری که می گوید چنان رفتار کن که هریک از کردارهایت قابلیت تبدیل به قانونی جهانی را داشته باشد. _این جمله ی قصار هرگز به گوشم نخورده بود. مزخرف محض است. _خب، این جمله از کانت است. _باشد. مزخرف محض است. ص ١۴٢_١۴٣ نسخه طاقچه #ماه_و_شش_پنی #سامرست_موآم #مترجم_شهرزاد_بیات_موحد #نشرماهی 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 ...
92
ما در روزگاری به سر می‌بریم که بیشترِ مردمِ آن، بی‌وفایی را زیرکی دانند. #نهج_البلاغه خطبه ٤١ 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
89
هر آنچه که واقعاً می‌خواهیم به انجام برسانیم، همانی است که محض خاطر آن به این جهان آمده‌ایم. به یک معنا، همه ما موجوداتی خلاقیم و زندگی‌مان به اثر هنری ما تبدیل می‌شود. #راه_هنرمند_بازیابی_خلاقیت #جولیا_کامرون #گیتی_خوشدل 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ------------------------------------ ...
89
من این رو خیلی خوب می‌دونم که آدم‌ها وقتی بزرگ میشن، اگه کسی رو دوست داشته باشن، اون دوست داشتن خیلی ارزشمند میشه. منظور من از بزرگ شدن بالا رفتن سن نیست، این فهمیدنه که آدم‌ها رو بزرگ میکنه، کسی که تنها می‌مونه و فکر می‌کنه بزرگ میشه، کسی که سفر می‌کنه و از هر جایی چیزی یاد می‌گیره بزرگ میشه، کسی که با آدم‌های مختلف حرف می‌زنه و سعی می‌کنه اون‌ها رو درک کنه بزرگ میشه. واسه همین اعتقاد دارم که کسا ...
89
دیده‌ام خورشید را در خواب تعبیرش تویی خواب دریا و شب مهتاب، تعبیرش تویی زان لب شیرین حوالت کن برایم بوسه‌ای ای که رویای شراب ناب، تعبیرش تویی گیسوانت را به گرد گردن من حلقه کن اوست! ای که خواب پیچ و تاب، تعبیرش تویی از معبّرها نمی‌پرسم که خواب صبح وصل عشق من! بی رمل و اصطرلاب تعبیرش تویی خود، نه تنها خواب‌های چشم تن بل بی‌گمان هر چه چشم جان ببیند خواب، تعبیرش تویی خوب من! خواب تو را دیدن در ا ...
96
چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام نه آشنایی ام امـــــروزی است با تو همین کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام عروسوار خیـــــــــــــــــال منی که آمده ای دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام همین نه بانوی شــــعر منی که مدحت تو به گوش می رسد از بانگ چنگ رودکی ام نسیم و نخ بده از خاک تا رهـــــــــــا بشود به یک اشــــــــــــــاره ی ...
96
زن که شاعر شود غذا میسوزد ، ظرفها نشسته می ماند، لباسها گم می شوند اما....... خانه حتما گرم خواهد ماند! حسین منزوی
93
16 اردیبهشت سالروز درگذشت سلطان غزل استاد حسین منزوی اسیر خاکم و نفرین شکسته بالی را که بسته راه به من، آسمان خالی را نهاده ایم قدم از عدم به سوی عدم حیات نام مده فصل انتقالی را🌺
90
با من خیال کن که نشستی کنار من تو قصه گفتی من قصه خواندم با من خیال کن شب از سر گذشت و رفت بیدار مانده‌یی بیدار مانده‌ام در انزوای کوچه یکی ساز می‌زند با من خیال کن که به آواز رفته‌ایم با من خیال کن که به‌پُل‌های اصفهان با من خیال کن که به شیراز رفته‌ایم با من خیال کن که به‌ گیلانِ خانه‌ات سبز و کبود و سرخ جنگل دمیده است در کوچه‌های سرد و پریشان این دیار دستی به دستِ یار رسیده است با من خیال کن ک ...
87
آرزو داشتم زبان می‌گشودم و آن را مثل پارچه‌های خیس تا می‌کردم و کلام را بر پیشانی‌ات می‌نهادم... از آن‌ها می‌خواستم زمزمه کنند: «همه چیز کاملاً خوب است» از آنها می‌خواستم تمام شب بیدارت نگه دارند آرزو داشتم زبان می‌گشودم و هر جا را که تب، به تاول رسانده بود و می‌سوزاند می‌مالیدم و تسکین می‌دادم و خنک می‌کردم هر جا که تب، تو را خصم خویشتن می‌کند. آرزو داشتم زبان می‌گشودم و کلامی را که زخمهایی بود ...
95
من برمی خیزم! چراغی در دست چراغی در دلم. زنگار روحم را صیقل می زنم آینه ای برابر آینه ات می گذارم تا از تو ابدیتی بسازم. #شاملو 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
86
درست است كه مى‌توانيد با خواندن روزنامه و كتاب و مجله، يا شركت در جلسات، يا از پنجره‌ى ماشين بيرون را نگاه كردن ... ولى همه چيز فرق مى‌كند وقتى در كوچه و خيابان راه برويد و ببينيد شهروندان ... چيز مى‌خوانند، حرف مى‌زنند و به فكر فرو مى‌روند. دنيا از دور يكدست و همگن به نظر مى‌رسد، اما تصور ذهنى‌تان هيچ گاه با دنياى واقعى همخوانى نخواهد داشت. هر چه فاصله‌ى مادى ميان تصميم گيرندگان و آن‌ها كه از ا ...