گنجینه‌ی کتاب

48
از همه‌ی دوستان تقاضا دارم که عکس و آی دی صحیح داشته باشند
119
#تلخندستان / "آدم انتخاب کنید" یک روز وقتی که مدرّس از مجلس به خانه بازگشت، عدّه‌ای از مردم به منزل مدرّس ریخته با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟ خلاف مصلحت است. مدرّس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آن‌ها بپرسند که ناهار چه می‌خورید، جواب چه می‌دهند؟ همه گفتند: جو! مدرّس گفت: آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند. این وکلایی که ...
محمد
110
وقتى جوان تر هستيم، همه چيز جالب و جديد است و همه چيز مهم به نظر مى‌رسد. از اين رو هزاران دغدغه داريم؛ دغدغه‌ى هر كس و هر چيز: اين كه مردم راجع به ما چه مى گويند، اين كه ...
کاملآ درسته
116
وقتى جوان تر هستيم، همه چيز جالب و جديد است و همه چيز مهم به نظر مى‌رسد. از اين رو هزاران دغدغه داريم؛ دغدغه‌ى هر كس و هر چيز: اين كه مردم راجع به ما چه مى گويند، اين كه آن پسر يا دختر جذاب جواب تلفن ما را مى‌دهد يا نه، اين كه آيا لنگه‌ى جوراب‌هايم يكى است يا نه، و اين كه بادكنك تولدمان چه رنگى است. همين طور كه پيرتر مى شويم، به لطف تجربه ( و پشت سر گذاشتن آن همه زمان)، كم كم متوجه مى‌شويم كه بيش ...
111
من از تو مى‌مردم اما تو زندگانى من بودى تو با من مى‌رفتى تو در من مى‌خواندى وقتى كه من خيابان‌ها را بى‌هيچ مقصدى مى‌پيمودم تو با من مى‌رفتى تو در من مى‌خواندى تو از ميان نارون‌ها، گنجشك‌هاى عاشق را به صبح پنجره دعوت مى‌كردى وقتى كه شب مكرر مى‌شد وقتى كه شب تمام نمى‌شد تو از ميان نارون‌ها، گنجشك‌هاى عاشق را به صبح پنجره دعوت مى كردى تو با چراغ هايت مى‌آمدى به كوچه‌ى ما تو با چراغ هايت مى‌آمدى ...
107
دوست‌ات دارم نه به‌خاطر آن‌چه هستی، به‌خاطر آن‌چه هستم وقتی کنار توام. شاعر: #اریش_فرید [ Erich Fried | اتریش، ۱۹۸۸–۱۹۲۱ ] برگردان: #مودب_میرعلایی 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
113
واکنشی که پس از اشتباه کردن نشان می‌دهیم از خودِ اشتباه مهم‌تر است. #رودلف_درایکورس 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
116
‏به احمقانه‌ترین شکل ممکن دلتنگ کسی هستم که هیچ خیابانی را با او قدم نزده‌ام! اما او در تمام خاطرات من راه می‌رود... گروس عبدالملکیان
112
رفتن که همیشه دست تکان دادن نیست همیشه باخداحافظ گفتن همراه نیست! میشودبمانی اما رفته ای! چقدر دورمان پراست از مانده های رفته! #حامد_نیازی
117
از تو تا من هزار دره ره است من به راز شنفته می‌مانم تو به شعر نگفته می‌مانی #اسماعیل_خویی 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
112
هوشیاری در برخورد با خیالی که در «حالت خفته و سکون» قرار دارد، به تعالی می‌رسد. خیال تا آن اندازه که الهامی است، بیانی نیست. این موقعیتی خطیر است؛ فضایی که دوست داریم نمی‌خواهد محصور بماند، و آماده می‌شود به هر سویی که می‌خواهد بی‌هیچ مانعی حرکت کند، به زمان‌هایی دیگر و به سطوح گوناگون رؤیا و خاطره. #بوطيقا_ى_فضا #گاستن_باشلار #مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab ------------ ...
118
جالب است که خودِ واقعیِ ما محکم‌تر از ظاهرمان است. خودِ حساسِ من، هرگز ضعیف نبوده. او ساخته شده تا از عشق و رنج، جانِ سالم به در ببرد. حساس بودنِ من، قدرتِ من است. قدرتی که به من می‌فهماند هرگز نیاز ندارم پنهان شوم. من همیشه یک جنگجو بوده‌ام. #جنگجوی_عشق #گلنن_دویل_ملتن #سمانه_پرهیزکاری 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ ...
115
دلم از کار جهان گرفته است. آمده‌ام تا مرا بخواهی. که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد اِلّا به تو. ‏#جنید_بغدادی #عطار_نیشابوری 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
109
وقتی انسان در کام «صحرای متروک» درون خودش می‌افتد، دنیا ناگهان نا آشنا و بیگانه می‌شود. کورت راین هارت درباره‌ی این مواقع می‌گوید: چیزی مطلقاً اسرارآمیز میان او و اشیای آشنای دنیایش فاصله می‌اندازد، میان او و دوستانش، میان او و تمامی «ارزش‌هایش». همه‌ی آنچه متعلق به خود می‌دانسته، رنگ می‌بازد و تباه می‌شود، پس چیزی نمی‌مانَد که به آن متمسک شود. آنچه می‌ترسانَد، «نیستی» (هیچی) است و خود را تنها و گ ...
109
🙏🙏
111
آغوشِ یک "مــرد" دنیای امنی ست که هر زنی دوست دارد یکی برایِ خودش داشته باشد و هر بار که دلش گرفت خودش را به آنجا تبعید کند ... بازوانِ یک "مـرد" تنها حصارِ دلچسبی ست که یک زن هرگز آن را نخواهد شکست ... گرمای آغوشِ مردانه شبیه کرسیِ خانه ی مادر بزرگ آرام ترین نقطه برای خوابیدن است ... اصلا آدم غم هایش را فراموش می کند وقتی به امنیت و استحکامِ یک "مــرد" پناه می برد ... ! چه تناقضِ شیرینی ! این ...
117
ماريا برايم از جنگ مى‌گويد، از اينكه ديگر نمى‌تواند در بلگراد زندگى كند، از پسرش مى‌گويد كه براى فرار از اعزام به خدمت در جنگ عليه كرواسى، درسش را در بلگراد رها كرده و به پاريس آمده‌است. حالا ماريا دارد دنبال كار مى‌گردد. دائم پاى تلويزيون است و همه‌ى وقت آزادش را صرف اين مى‌كند كه بيشترين گزارش‌هاى خبرى ممكن را ببيند و هر روزنامه‌اى را كه گيرش مى‌آيد چه صرب و چه كروات بخواند تا شايد بتواند حقيقت ...
113
گاهى خوب است زندگى را سخت بگيريم. هميشه از جاهاى كم ارتفاع‌تر حصار نپريم. براى همين، سعى مى‌كردم براى فرزندانم توضيح دهم دليل نوشتنم درباره‌ى سكوت اين است؛ دشوار بتوان قدر و منزلت سكوت را فهميد، دشوارتر از سرو‌صدا و اين كه سكوت امر مهمى در زندگى‌ست. نمى‌توان گفت سكوت از همه چيز مهم‌تر است چرا كه سكوت تنها كمى از سر و صدا بهتر است. سر و صدا بيشتر در هيئت اصوات و صور پريشان كننده و همچون فكر و خيال ...
118
رسيد روزى كه مادربزرگ ديگر توش و توان راه رفتن نداشت. تا چند صباحى توانست به زندگى ادامه دهد، اما زانوهاى جديدش كه با جراحى برايش جاى آن از كار افتاده‌ها گذاشته بودند، از رمق افتاده بود و ديگر تاب بدنش را نداشت. اندك جانِ مانده در عضلاتش هم در روزهايى كه به بستر افتاده بود تحليل رفت. جهاز هاضمه‌اش مشكل دار شد. قلبش آرام تر زد و نبضش ناميزان شد. ريه‌هايش كمتر و كمتر اكسيژن مى‌گرفت. آخر كار هم حسرت ...
117
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد ؛ تو درباره‌ی صورتت خیالبافی می‌کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است ... و بعد وقتی چهل ساله شدی ، کسی برای اولین بار آیینه‌ای در برابرت می‌گیرد ؛ وحشت خودت را مجسم کن ! تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی : صورتِ تو ، خودِ تو نیست ... #جاودانگی #میلان_کوندرا 📘 ...
120
☀️🔸🔸🔸 ما به تمام زنان بدهکاریم .ما به آنها،لذت،شادی، رقص،امنیت،آزادی،رهایی،خنده و خیلی چیزها بدهکاریم . ما به زنان یک زندگی بدهکاریم ... ✍ #محمد_خادم_صادق
119
115
به باور من، وجدان نگهبانی است ایستاده در نهاد فرد، پاسبان قوانینی که جامعه رفته رفته آن‌ها را برای حفاظت از خود وضع کرده است، پلیسی در قلب تک‌تک ما که مراقب است قوانین جامعه را زیر پا نگذاریم، جاسوسی که در دژ مرکزی خویشتن آدمی لانه کرده است. میل انسان برای دست یافتن به تایید اطرافیان و وحشت او از عیب‌جویی آنان چنان قدرت و شدتی دارد که او به دست خویش دروازه‌های قلعه‌اش را بر دشمن خود می‌گشاید. دشم ...
118
حضورت بهشتی‌ست که گریز از جهنم را توجیه می‌کند دریایی که مرا در خود غرق می‌کند تا از همه‌ی گناهانِ دروغ شسته شوم و سپیده‌دم با دست‌هایت بیدار می‌شوم. #احمد_شاملو 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
120
حتی اگر از یک آدمِ نابکار بپرسید که آیا ترجیح می دهد با رذلی مثلِ خودش سروکار داشته باشد یا با آدمی بزرگوار و خوش قلب، بدونِ تردید پاسخ خواهد داد: با آدمی بزرگوار و خوش قلب! پیروزیِ فضیلت، در همین است ... #ابله #داستایوفسکی 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب --------------------------- ...
124
آن گاه که لیاقت دریافت خدا را در خویش داشته باشی، بدان که او به هزاران شیوه در تو تجلی خواهد کرد! #آندره_ژید 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
123
خانه‌ای که سخت در خاک ریشه کرده ، دوست می‌دارد که یا شاخه‌ای حساس در برابر باد داشته باشد، یا اتاقی زیر شیروانی که صدای خش‌خش برگ‌ها را بشنود. « بر نردبام درختان بالا می‌رویم.» خانه برای بهارخواب خویش آسمانی وسیع را ارمغان می‌آورد. #بوطيقا_ى_فضا #گاستن_باشلار #مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ ...
120
تاریخ فلسفه - ویل دورانت اگر ذهن انسان مطلبی را باور کرد، خواه به علت آنکه اکثر مردم آنرا باور کرده‌اند، و خواه به این علت که از ایمان به آن حس خوشی و لذت حاصل می‌شود، می‌خواهد از هر مطلب دیگری برای اثبات آن استفاده کند.
121
✒️یادم هست اولین باری که به او نزدیک شدم و گفتم احساس خوبی نسبت به او دارم، واکنش او برایم خیلی جالب بود. فقط یک کلمه پرسید:چرا؟در جواب گفتم شاید چون چشمانش زیباترین تصویری است که در این ۲۰ سال دیده ام! لبخندی زد و با همان لحن شیوا گفت: شروع خوبی بود! و این آغاز دوستی من با سوزان بود. دوستی که هر دوی ما خوب می‌دانستیم قرار نیست به با هم بودنمون ختم بشه سوزان ارمنی بود و پدر و مادری مسیحی و بسی ...
121
نمی‌توانید آن‌چنان به شیوه‌ی معمولی دوست‌اش بدارید زنی را که شعر می‌فهمد #آه_وهسین_اونلو 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------
121
مى‌توانم در حين رد شدن از كنار آدم‌ها چهره‌شان را وارسى كنم كه با تغييرات آب و هوا عوض مى‌شوند، پنجره‌ى كافه‌ها و دكان‌ها را نگاه كنم، يا تغييرات كف خيابان‌ها را نظاره كنم كه با زحمت فراوان با آسفالت يا قلوه سنگ فرش شده‌اند. سكوت يعنى با مكث كردن و درنگ، چيزهايى را كه موجب لذت و شادى‌مان مى‌شوند دوباره بيابيم. #پياده_روى_و_سكوت_در_زمانه_ى_هياهو #ارلينگ_كاگه #شادى_نيك_رفعت 📘 https://T.Me/Ganj ...
125
عشق برای آن‌که محقق شود باید قوانین دنیای ما را زیر پا بگذارد. عشق رسوا و خلاف قاعده است، جرمی است که دو ستاره با خارج شدن از مدار مقررشان و به هم پیوستن در میان فضا مرتکب می‌شوند. مفهوم رمانتیک عشق که متضمن گسستن و گریختن و فاجعه است یگانه مفهومی از عشق است که امروز ما می‌شناسیم چون همه چیز در جامعه‌ی ما مانع از آن است که عشق انتخابی آزاد شود. #اکتاویو_پاز دیالکتیک تنهایی 📘 https://T.Me/Ganjin ...
126
ایمان یعنی معجزه؛ ایمان یعنی نور را با قلبت ببینی و حس کنی وقتی تمام آنچه چشمات می بینن تاریکی محضه! وقتی هیچ نوری نمیبینی و افقی از تاریکی روبه روت هست فقط یک نور هست که تورو به سمت روشنایی می بره و اون "نورِایمانه"؛ یا بهتره بگم ایمان همون معجزست کافیه فقط باورش کنی! نمیدونم تا حالا معجزه براتون رخ داده یا نه؟ باید بگم برای منم رخ نداده! ولی میدونم که من و ایمانم به زودی زود باهم به معجزه میرس ...
126
همیشه فکر می‌کردم پدر و مادرها گریه نمی‌کنند و وقتی به ما زندگی می‌بخشند، چشم‌هایشان خشک می‌شود. وقتی پدرم رنجش را بیرون می‌ریخت، فضا سنگین شده بود. در روزهای خوشی، فکر می‌کردم که رفتار خشک پدرم از شرم و حیاست. حالا این شرم و حیا هم آسیب دیده‌بود. پدربزرگ مرده‌بود. #خاطرات #دیوید_فوئنکینوس #ساناز_فلاح_فرد 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ...
محمد
126
📚 نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش: * او بايد بداند كه همه مردم عادل و صادق نيستند. به پسرم بياموزيد كه به ازاي هر آدم شياد، انسان‌های درست و صديق هم وجود دارند. * به او بگوييد در ازای هر سياستمدار خودخواه، رهبر با حمیتی نيز وجود دارد. به او بياموزيد كه در ازای هر دشمن، دوستی هست. * می دانم كه وقت می گيرد، اما به او بياموزيد، اگر با كار و زحمت يک دلار كسب كند، بهتر از اين است كه پنج دلار ا ...
محمد
128
🌹 *داستان شب*🌹 دوستی میگفت: سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند... سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آنرا در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند. سپس از آنها خواست در ۵ دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد من به همراه سایرین دیوانه وار به جستجو پرداختیم و ه ...
127
اگر بخواهید دائما در مورد انسان‌ها قضاوت کنید، هرگز فرصت دوست‌داشتن آنها را نخواهید داشت! #مادر_ترزا 📚
135
پول مانند حس ششم است که در صورت نبود آن، دیگر حواس پنجگانه به خوبی کار نمی‌کنند ... #سامرست_موام 📚
133
به جای اینکه صرفاً در جستجوی شادی و خوشبختی باشیم، می‌توانیم به دنبال معنایی باشیم که زندگی پیش رویمان قرار می‌دهد. شادی به خودی خود چنین هدفی شمرده نمی‌شود. لذت به خودی خود نمی‌تواند به زندگی و وجود ما معنا بخشد؛ همانطور که فقدان لذت نیز نمی‌تواند معنا را از زندگی سلب کند. زندگی ما از کنش‌های ما، عشق ورزیدن و رنج کشیدن معنا می‌یابد. 📘 #آری_به_زندگی ✍🏻 #ویکتور_فرانکل
128
برای خودم فهرستی تهیه کردم تا هر وقت خطر افتادن در سیاه چاله را احساس کردم، روی آن تمرکز کنم: - بازی کردن با بچه هایم. - خواندن داستان هایی که درسی به آنها و به خودم بدهد، چون داستان سن و ...
🌸🌸🌸🌸
127
سپاس از امثال شما که برای اعتلای فرهنگ انسانی تلاش میکنید
متشکرم بزرگوارید 🌸🌸
142
برای خودم فهرستی تهیه کردم تا هر وقت خطر افتادن در سیاه چاله را احساس کردم، روی آن تمرکز کنم: - بازی کردن با بچه هایم. - خواندن داستان هایی که درسی به آنها و به خودم بدهد، چون داستان سن و سال نمی شناسد - نگاه کردن به آسمان - نوشیدن آب به مقدار زیاد - آشپزی... آشپزی کردن زیباترین و کامل ترین هنرهاست. آشپزی همه حواس ما را درگیر می کند. - فهرست برداشتن از گلایه ها‌ این کشفی واقعی بود هر وقت در ...
محمد
145
سپاس از امثال شما که برای اعتلای فرهنگ انسانی تلاش میکنید
115
#تلنگر 📚 ۱۱ عمل ناشایستی که بعضی افراد از آن تعبیر به “زرنگی” می‌کنند: ۱- عبور از چراغ قرمز ۲- عبور از لاین مخالف ۳- اشتباه در پس گرفتن باقی پول حتماً زیاد برخورد کرده اید زمانیکه اقدام به خرید کالایی میکنید، فروشنده به دلیل تراکم کاری در برگرداندن باقی پول شما اشتباه کرده و مبلغ بیشتری را باز میگرداند. شما متوجه میشوید، آیا اشتباه فروشنده را به او یادآوری می نمایید و وجه اضافه را به وی بر م ...
119
با هم باشید امّا بگذارید در با هم بودنِ شما فاصله‌ای باشد. و بگذارید نسیم در میان شما بورزد. یکدیگر را دوست بدارید امّا از عشق زندانی برای یکدیگر نسازید. بگذارید عشق جایی در ساحل روحتان باشد. پیمانه‌های یکدیگر را پر کنید امّا از یک پیمانه ننوشید. از نان خود به یکدیگر ارزانی کنید امّا از یک قرص نان نخورید. با هم بخوانید و برقصید و شادکام باشید امّا به حریم تنهایی یکدیگر تجاوز نکنید. همچون تارهای ...
121
behrouz
121
https://t.me/ganjine_ketab_g
🙏🙏🙏🙏☘🌹