گنجینه‌ی کتاب

38
از همه‌ی دوستان تقاضا دارم که عکس و آی دی صحیح داشته باشند
Sistany,,,,
80
حیف شد در دل تنگم!!.. دگر جای تونیست ... حرمتی بین من تو که!!.. نبود دیگر نیست ... عکس و اهنگ به جا!!.. مانده شده برگشتی ... نه دگر جای تو اینجا!!.. که نبود ، دیگر نیست ... همه اش را تو بِبَر هیچ!!.. نمیخواهم من ... عکس و خاطره ای!!.. بود نمیخواهم من ... همه اش مال ت ...
79
مادرم عاشق شد‼️ مادرم در سن 71 سالگی عاشق شد ... در سن 71 سالگی عاشق جوانکی سی و چند ساله شد. یک روز همه فرزندانش را دعوت کرد و بعد از کلی افاضات و صغری و کبری چیدن گفت که عاشق شده، عاشق جوانکی سی و چند ساله. هر چهار عروسش تا شنیدند بلند شدند و کف زنان و سوت زنان و قهقهه زنان رفتند سمتش و بوسیدندش و تبریک گفتند. برادرم نگاهم کرد. آن یکی برادرم نگاهم کرد. خواهرم نگاهم کرد. آن یکی خواهرم نگاهم کرد ...
86
4_6003571841162020451.mp3
احسان عبدی پور داستان صوتی "ممد راجرز"
87

4_6003571841162020451.mp3

mp3
DialogueBox - Rogers
89
R.Fekri: جشن تولد چهارده سالگیم بابام دستم رو گرفت و من رو به زیر زمین خونمون برد وگفت: "حالا وقتش رسیده که چیز مهمی رو بهت نشون بدم، این یه راز بزرگه" من هیچ وقت اجازه نداشتم به زیر زمین برم، واسه همین همیشه فکر می کردم که تو زیرزمین خونمون یه نقشه گنج یا یه راه مخفی وجود داره، اما وقتی بابام در زیر زمین رو باز کرد، دیدم که اونجا کلکسیونی از پروانه های کمیاب رو جمع کرده. بابام که انگار دیدن اون پ ...
Sistany,,,,
85
چقدر تنها شدن سخت!!.. است مثال کوزه خالی ... کمی لب پَر شدم حالا!!.. تِرک هم که بگم دارم ، یِ چند تایی ... درون و داخلش خالی!!.. چقدر سخت ، مثال کوزه تنهایم ... لبی تنها ، دلی تنها ، کمی غم!!، هم ، مثال کوزه تنهایی ... کنار کوه بودم و شاهی عتیقه... بدرد امد درون سینه ام غم ها ... منم ان کوزه غم دار ... ی کنجی گوشه کوه و بیابا ...
92
در زندگی هر آدمی یکی انحصاراً باید باشد.. از آن آدم های خاص که هیچ وقت تمام نمیشوند... یکی که پایه ی شیطنت ها و بی کله بازی هایت باشد.. که هرموقع دلت گرفت دم دست باشد... که تمام اتفاقات روزمره ات را برایش تعریف کنی و چنان مات و عجیب نگاهت کند که انگار نه انگار همین دیروز وپریروز و روزهای قبل هم تمام اینها را گفته ای... یکی باید باشد...که وقتی حالت خوب نیست هرجای دنیا که باشد خودش را برساند ،دست تو ...
Sistany,,,,
86
در دلم اشوب است!!.. گوش به فرمان نیستم ... آن که دنیام و سیاه کرد!!.. گُل نبود خار دلم ... منه نادان چرا ؟ شرم کنم!!.. آتش ان لبخند بود ... من که تاراج نکنم!!.. ریشه خود می دانم ... سلام !! ... صبح روز جمعه یعنی به اشتیاق تو چشم باز کنم؛ و دستانم را در دستان تو ببینم نه دستانی که خار دارد ...
86
دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از قشنگترین احساسهای دنیاست، به شرط آنکه متقابل باشد. از سر وابستگی و بدبینی و کنترل گری و خودخواهی و حال بد نباشد. منظور دوست داشتن سالم است و نه بیمارگونه... ‍ گاهی روی حسهایمان، نام اشتباه میگذاریم... به نام عشق و دوست داشتن، کنترل میکنیم، حسادت میکنیم، وابسته و چسبنده میشویم، منفعل می شویم و همه ی زندگی مان خلاصه میشود در رابطه عاطفی و طرف مقابل. و دچار تنش و ...
Sistany,,,,
82
گمونم ابر در ابری!!.. سفیدی خشگلی هر روز ... نمیشه سر بزارم من!!.. بر آن شانت ، دمی هر روز ... نمیشه من ببینم!!.. آن طرف در پیکرت را ... گمونم مه گرفته!!.. بوده ای امروز ... نمیتونم بشینم من در اغوشت ... سلام..!!!.. پنج شنبه ای شاد و خوشی را برایت آرزومندم ... غیرت یعنی وقتی قول میدی کنارش بمونی .... بمونی ... به قولت عمل کنی یعنی ...
135
دیشب خواب چارلی پارکر رو دیدم، اون نابغه بود، توی ساکسیفون زدن کسی به گرد پاش هم نمی رسید. خواب دیدم توی کلاب نیو مورنینگ نشستم و چارلی پارکر داره یه آهنگ جاز اجرا می کنه. بهش نزدیک شدم و گفتم: هی چارلی! تو حرف نداری پسر. به نظرت یه روز من هم می تونم مثل تو توی یه گروه جاز ساکسیفون بزنم؟ چارلی آهنگ رو نگه داشت، لبخندی زد و ساکسیفونش رو بهم تعارف کرد. گفتم: نه نه، می دونی چارلی من هنوز بلد نیستم ...
Sistany,,,,
136
چی بگم عاشق و!!.. دیوانه منم تب داری ... در دلم حس کردم ، تو خودت!!.. داغ ترین حسرتمی ... بقلت کردم من ، تا!!.. فراموش کنی تاریکم ... تو در این لحظه!!.. چه میخواهی پس ، نفسی ... سلام صبح آذر ماه بارانی بخیر.... مشکل از وقتی شروع شد که هر انسانی به هر کسی رسید گفت: دوستت دارم ... و اعتبار این جمله از بین رفت. ...
133
فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد... تازه با ربه کا بهم زده بودم و حالم خیلی بد بود، توی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر بهم ریخته ام. ماجرای دعوای با ربه کا و جدا شدنمان را برایش تعریف کردم و او در جواب به من نگفت همه درد دارند، نگفت باید شرمنده باشم که چنین چیزی اذیتم می کند، نگفت جنبه ی مثبت زندگی را ببین، نگفت که تقصیر خودم است، بحث مارکوس، نقاش فلج سر کوچه آگوستین را پیش نکشید ...
130
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
136
اوه...هرزه، فاحشه، بی حیا، از این حرف ها زیاد پشت سر اون دختر لهستانی می زدن. می گفتن هر شب با یکی از کاسب های محل رابطه داشته. حتی زن های محل می گفتن اون خودش یکی از کاسب های محله. اما توقع نداشتم درباره من فکر بد کنی. بذار رک و پوست کنده بهت بگم، درسته که اون دختر لهستانی خیلی خوشگل و تو دل برو بود و با دیدنش هر مردی هورمون هاش بالا و پایین می شد و باهاش رویاپردازی می کرد. و درسته که شیطنت های خ ...
129
اول راه همه دوست داشتن ها تر و تازه است اوایل همه میخواهند قربان صدقه هم بروند همه عشقشان آتشین است اینکه اول راه بلدید عاشق باشید هنری نکردید هنرمند آن است که بیفتد وسط روزمرگی زندگی خستگی طرفش را ببیند کلافگی اش را ببیند همان موقع که از همه خسته است و حال و حوصله هیچ حرف عاشقانه ای را ندارد با تمام روزمرگی هایش باز هم بلد باشد عاشق بماند بلد باشد کدام حرف را روانه گوش هایش کند تا او را از زمین ب ...
134
‏ ... من همیشه آرزو داشتم نقاش شوم اما از آنجایی که کشور ما شبیه گورستانی است که استعدادها در آن دفن میشوند و برای جلوگیری از موفقیت انسان در زمینه‌ای که دوست دارد و میتواند موفق شود، سنگی جلوی پای او می‌اندازد، حتی فرصت امتحان خودم هم پیش نیامد. نتوانستم وارد دانشگاه شوم. به طور تصادفی نمره‌هایم با نمره‌های قبولی مدرسه‌ای مطابق شد و با سختی موفق به گرفتن دیپلم شدم. فکر میکردم زندگی، دانشجو ...
Sistany,,,,
126
دستور بدی جان به فدات میکنم ... عشق تویی مهر فدات میکنم ... جان بطلب دفع بلا کن!!.. تو در مان بکن ... خسته نباش سنگ صبورت منم ... هر چه بگی هیچ نبود!!.. عشق جفایت کنم ... سلام ... صبح روز سه شنبه بخیر ... آنکه یاری از کنارش رفته می داند که من پشتِ هر بیتی، چه میزان خون زِچشمم می رود حسین فروتن سه شنبه بارانی و برفی ،،، مورخه ... 12 آذر 3 D ...
129
زیباترین انسانی ڪه دیدم، چشم رنگی‌ نبود قد بلند، لباس چهارخانه ای معروف ، مو بور یا سیگارِ خاص به دست هیچ ڪدام اینها نبود مدل یا برند معروف تبلیغات هم نبود پول دار ، کت و شلوار مردانه شیک به تن هم نداشت زیباترین ها فقط شبیه به حرفهایشان هستند... و چقدر دوست داشتنی اند انسانهایی ڪه شبیه به حرفهایشان هستند. ساده می خندند،ساده حرف میزنند، بی ریاتر از چیزی که تو حتی فکرش را نمیکنی صمیمی میشوند و ع ...
133
🌹🌹🌹🌹🌹
129
سفرهای تنهایی همیشه بهترند کنار یک غریبه می‌‌نشینی قهوه ات را می‌‌خوری سرت را به پشتی‌ صندلی تکیه میدهی‌ تا وقت بگذرد به مقصد که رسیدی کیف و بارانی ات را بر میداری به غریبه ی کنارت سری تکان می‌‌دهی‌ و می‌‌روی همین که زخمِ آخرین آغوش را به تن‌ نمی‌کشی همین که از دردِ خداحافظی به خود نمی‌‌پیچی‌ همین که تلخی‌ یک بغض را با خودت از شهری به شهری نمیبری همین یعنی‌ سفرت سلامت #نیکی‌_فیروزکوهی
Sistany,,,,
126
چه روز پیش خودت!!.. گفتی بزرگی ... همان روزی که از!!.. خود خسته بودی ... بُریدی زوده حالا!!.. نخور غصه که زوده ... نکن فکر زیادی!!.. همینه مشکلات باید بسازی ... سلام صبح شاد شما بخیر ... روزت با برکت و پُر روزی باشه... تک بیت ماندگار !!... هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنما تا به فکرم نزند از ره تو برگردم...! شهریا ...
133
شرلوک هولمز كارآگاه معروف و معاونش دکتر واتسون به خارج از شهر رفته و شب چادری زدند و زير آن خوابيدند. نيمه های شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار كرد و گفت: نگاهی به آن بالا بينداز و به من بگو چه می بينی؟ واتسون گفت: ميليونها ستاره می بينم. هلمز گفت: چه نتيجه ميگيری؟ واتسون گفت: از لحاظ معنوی نتيجه میگيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم. از لحاظ ستاره شناسی نت ...
126
🌹🌹🌹🌹
134
آدم دلش هوس می ڪند یڪ روزهایی را در هواے بی خیالیِ مطلق سیر ڪند ! هیچ موضوعی نداشته باشد براے فڪر ڪردن ! از همان اولِ صبحش ؛ شال و ڪلاه ڪند یڪ سمتِ خیابان را بگیرد ؛ وفقط برود ! آن قدر ڪه از تمامِ دنیا و غصه هاے تحمیلی اش دور شود .. یڪ روزهایی آدم دلش فقط ؛ یڪ خیابانِ طولانی می خواهد یڪ موسیقیِ سنتی و اصیلِ ایرانی و یڪی دو فنجان فراموشی ..!! #نرگس_صرافیان_طوفان‌
Sistany,,,,
129
فیس صورت ان خمار چشم!!!... تو ، دین و ایمان را گرفت ... در دلم انگار کویری بود!!!،،، به عشقت در دلم باران گرفت ... حال که جانم را گرفتی!!!،،، در دلم تو جان شدی ... روز بارانی ، غزل ها!!!،،، خنده هایم جان گرفت ... هر چه تو خنده کنی!!!،،، مهمان دردم میشوی ... بی کسی هایم تو پر!!!،،، کردی و ...
130
راستی شبها آرام میخوابی؟ خواب من را که نه، خواب چه کسی را میبینی؟ راستی صبح ها به امید من که نه، به امید چه کسی چشم باز میکنی؟ اصلا من را چه به این حرف ها شب بخیر آنِ او... شب بخیر مالِ او... #فاطمه_جوادی
129
هـر اعتیادے را میتوان ترک ڪرد اما بیچاره مردے ڪہ بہ خواب روے شانہ‌هاے زنی عادت ڪرده .. اوج بیتابی آن هنڪَامیست ڪہ لابہ لاے بی خوابی هایش هوس نفس ڪشیدن ڪَیسوانش به سر بزند ... #علی_سلطانی
128
زیباترین حرفت را بگو شکنجه ی پنهانِ سکوتت را آشکاره کن و هراس مدار از آنکه بگویند ترانه ای بیهوده می خوانی چرا که ترانه ما ترانه بیهودگی نیست چرا که دوستی حرفی بیهوده نیست... #احمد_شاملو
136
در روزهایی که در پیش هست نخواهند گفت : روزگاری ظلمانی داشتیم . اما خواهند پرسید : شاعران چرا خاموش بودند ؟ #برتولت_برشت
Sistany,,,,
136
هیچ وقت میان سال بوده ای!!،، عاشق شوی ، خنده ندارد ... یک عمر تلاشم!!،، بی ثمر ، قابل ندارد ... گفتند که پاییز زیر!!،، باران هم قشنگ است ... اما اگر برف باشد و!!،، آدم بسازی ، دل ندارد ... دیوانه هستم عاشقم!!،، دیوانه با دیوانه که ، مشگل ندارد ... سلام!!،، اولین روز و آدینه آذر ۱۳۹۸ !!!،،،،، ...
Sistany,,,,
139
چقدر حساس شدی ترست!!، ز چی بوده که میترسی ... کنار من اگر باشی عزیزی!!،، نترس در خلوتم هستی ... در این عمر میان سالی!!،، قشگتر بوده دستانت ، بگیر دستم ... به آغوشم بکش در خلوتت!!،، هر روزه خوشگل تر چه با حالی ... سلام!!،،، صبح بخیر!،،،، شادی روزتان را با دیگران تقصیم کنید !... زندگی مثل یک کتاب است بعضی فصلها ناراحت کننده و بعضی فص ...
130
یک ماه پیدا کنیم یک خورشید یک آسمان با هم بنگریم با تو نگریستن با تو تماشا را دوست دارم یک کوچه پیدا کنیم یک خیابان در شلوغی ها گم شویم با تو گم شدن را دوست دارم یک خلوت پیدا کنیم یک اتاق یک دریچه و باهم یک پنجره بنگریم، مثل «فروغ» با تو «به ازدحام کوچه خوشبخت» نگریستن را دوست دارم... #عزیزحاجی_علیاری
135
زن هایی که در آغوشِ یک نفر بلند بلند گریه می کنند مظلوم اند و زن هایی که در تنهایی گریه می کنند مظلوم تر اما باورکنید زن هایی که هنگام ظرف شستن اشک می ریزند مظلوم ترین هایِ خودخورِ تودار اند!! #آناهیتا_محلفی
Sistany,,,,
135
دست من را می فشاری!!،، با دلم دل بود هویدا ... قصد تو بوده فریبم!!،، از سخن های تو پیدا ... لب که برمن میگشایی!!،, در دلت از من سخن بود ... دلپزیرت من که باشم!!،، صحبتم هر لحظه پیدا ... سلام صبح شنبه !... پاییزی اول هفته بخیر ... دچار شدم، بی آنکه بدانم عاشق شدم بی‌آنکه بخواهم من کجا !؟ عشق کجا !؟ دستهای تو ...
130
پیرزن که بشوم ، لباسِ جگری می پوشم با کلاهی سرخ که به هم نمی آیند و به من نمی خورَد . و مستمری اَم را خرجِ خریدِ برندی و دستکشِ تابستانی و صندل های ابریشمی می کنم ، و می گویم پولِ خریدِ کَرِه نداریم ! خسته که بشوم کفِ خیابان می نشینم و از مغازه ها مُشت مُشت اِشانتیون بر می دارم و زنگِ خطرها را فشار می دهم و عصایم را روی نرده های پیاده رو می دَوانَم و مَحضِ جوانی ، بَزَکی می کنم! تووی ...
Sistany,,,,
132
میلاد ربیع مصطفی!!،، بود سلام ... عالم که برای او!!،، مهیاست سلام ... شیطان تو برو دور!!،، شو از خانه ما .... امروزه که مونسم!!،، محمد(ص) است سلام ... امروز به ملائک و!!،، محمد (ص) صلوات ... هر روز سپاس گذار!!،، به دینت بودم .. ...
131
عشق تو مرا چو خاک ره خواهد کرد خال تو مرا حال تبه خواهد کرد زلف تو مرا به باد بر خواهد داد چشم تو مرا خانه سیه خواهد کرد #عبید_زاکانی
129
يک زن قادر است عاشق شود و در طول یکسال تمام، بیش از ده دوازده کلمه با مردی که دوستش دارد سخن نگوید. اما در گوشه ای از قلب خود حساب تعداد دفعاتی که او را دیده است نگه میدارد...! . #گلاره_جمشیدي 📚 درباره ی عشق
Sistany,,,,
128
مدیر شده یاد کنم!!،، چه گذشته بچه گیم ... بی بهانه فکر خود را میکشیدم!!،، طرف اون بچه گیم ... هر چه افسوس خورم!،، دور شوم و نگویم ای کاش ... ته دنیای همین امروزم!!،، خاطره دارم از اون بچه گیم ... سلام صبح بخیر یه روز شاد... یه روز پر از انرژی مثبت.... یه روز پراز نگاه و برکات الهی... یه روز پراز آرامش... یه روز پرازانسان ...
134
: بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو شب از فراق تو می‌نالم ای پری رخسار چو روز گردد گویی در آتشم بی تو دمی تو شربت وصلم نداده‌ای جانا همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا دو پایم از دو جهان نیز در کشم بی تو پیام دادم و گفتم بیا خوشم می‌دار جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو 🌸سعدی
Sistany,,,,
130
یکی قولی به من داده که!!، درعشق حوصله کن ... کمی احساس و هم دردی!!،، بخواهی لبانت راکمی باز کن ... به شعرم من کمی بوسه!!،، بدادم مزه مزه ... بدان ای همسفر همراه یک!!،، عمرم تو شادم کن ... سلام !. صبح بخیر !!.. رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی حا ف ...
127
R.Fekri: ✍️ به‌‌طور تناقض‌آلودی، خودداری از پاسخ دادن به توهین، یکی از موثرترین پاسخ‌های ممکن است. یک دلیلش چنان‌که سنکا یادآور می‌شود این است که خاموشی ما ممکن است برای فردی که توهین کرده است، گیج‌کننده باشد؛ به این معنی که نمی‌داند آیا توهینش را فهمیده‌ایم یا خیر؛ به‌علاوه، با این کار اجازه نمی‌دهیم از توهینش لذت ببرد و در نتیجه به احتمال زیاد پریشان می‌شود. پاسخ ندادن نشان می‌دهد که بود و نبود ...
Sistany,,,,
130
وقتی که خودم میگم!!،، دوست دارم من واقعادوست دارم ... مثلا بی خودی نیست!!، ی تقلب توی امتحان بگم ... مثل اون دوات مشگی نبوده!!،، بکشی یک گل سرخ ... در وجودم از ته دلم!!،، میگم باز خودم دوست دارم ... حوصله کن تو زمونه!!،، تا بهت ثابت کنم دوست دارم ... سلام !، صبح عاشقانه ات متبرک به محبت !، سرشار از آرامش ! ...
Sistany,,,,
135
صحبت از ماه کرده بودم!!،، روی تو بود ماه روخم ... زول زدی بر روی من چشمت!!،، چو دریاست ماه روخم ... ماهی دریا منم ، در!!،، اشک چشمان خودت ... اون بهشت در اسمان!!،، چشمان توست ای ماه روخم ... کودکم ای دخترم!!،، زیباتر از برگ گلم ... هر که باشی هرچه!!،، باشی عاشق روی تو ام ... ...
Sistany,,,,
134
شده که برا خودت ی!!،، وقت بسوزه اون دلت ... شده که برا کسی مشغول!!،، دلسوزی بشه باز اون دلت ... شده که از این کارات!!،، دوستات بهت خنده کنن ... شده که تشنه بشی غرق!!،، بشی ، با ئ دروغ ، تو اون دلت ... تو برو پاک بکن بند!!،، نفس های خودت از نفسم ... سلام!، صبح دوباره ات بخیر .... روزت قشنگ ... تو بعد از من عاشق كسى ن ...
133
R.Fekri: می دونم الان تو دلتون میگید تو دگمی و فلانی و بیساری ( تو دلتون میگید چون اگه بلند بگید که بلاکتون میکنم)، ولی به نظرم اون آشپزخانه بسته های قدیم خیلی بهتر بودن از این اپن های الان. دو روزه دارم به این فکر میکنم که اون آشپزخانه ها چه قلعه خوب و امنی بودن برای زن های خانه. برای غصه هاشون. برای خوشی های یواشکی و کوچولوی شیرینشون. برای تمرین ریاست کردن، تو شهر و کشوری که مردها توهم رییس بودن ...
Sistany,,,,
121
قلمم خوب بنویس!!،، شنبہ شده روز تصمیم به ڪار ... عاشق عشق شدم!!،، تنهایم ، رفتہ بودم دڪتر ... مگه دڪتر میتونہ!!،، عشق و ڪُنَد در مانش ... بی طبیب با تو ڪِہ تنها باشم!!، چهاره ڪنم باز همین ڪار ... بشہ در مان تنم!!.. پس طبیب من تویی ای عشقم ... سلام صبح اولین روز هفتہ را زیبا آغاز ڪنیم!!!.. دیوارای زندا ...
Sistany,,,,
125
یہ وقت هایی دلم میخواد بیام بیرون!!، فقط از بازی این زندگی مون!!، نہ اینڪه باختہ باشم!!، برنده باشم!!، از بازی بیام بیرون!!، پریشان میشوم عمداّ بہ بازم!!، برنده باشم و هر وقت!!، بیام بیرون خوشم من !!، سلام!!، صبح بخیر!... آدینه در روزهای پر شکوه و شیرینی را با سلامت در کنار خانواده خوش باشید!... قرار شد ما بریم جبهه بجنگیم، شما هم بمونید بچه های مارو تربیت کنید؛ حالا قضاوت ...