گنجینه‌ی کتاب

38
از همه‌ی دوستان تقاضا دارم که عکس و آی دی صحیح داشته باشند
Sistany,,,,
32
چقدر صبر کنم به دل خوش،!!،، و صبحی روشن ... بی دلیل مثل ی شبنم شده ام،!!،، در درون چشمان ... به خدا شادی من تجربه کردم،!!،، چقدر زیبا بود ... محکمم باز سلام میگویم،!!،، شب متروکه گذشت ، آبیست آسمان ... سلام صبح بخیر چرا گوشیتو جواب نمیدی؟ مادرمه. بعدا بهش زنگ میزنم ببین. حتی اگه پیش خدا هم بود ...
63
با کتاب میشه کوبید تو سر این و اون.با کتاب میشه آتیش خاموش کرد.با کتاب میشه مگس و رو هوا له کرد.با کتاب میشه مخ زد.با کتاب میشه قد چهارپایه رو بلندتر کرد و به بالای کابینت رسید.با کتاب میشه رفت جلسه و پز داد.با کتاب میشه جوجه رو بهتر کباب کرد.با کتاب میشه کمر رو خاروند.با کتاب میشه از شر خریدن کادوی گرون خلاص شد.اما با این به قولی آچارفرانسه یه کار دیگه هم میشه کرد. پرواز ... #رسول_ادهمی
Sistany,,,,
58
چرا ؟ دیگر نمی گویی،!!،، سکوتت هیچ رضایت نیست ... خطر ناک است و نیشدار،!!،، نگفتن های امروزت ... شرافت نیست ببندی ان کلامت را،!!،، بگو هرچی که می خواهی ... تمام صحبت این بود،!!،، تو بشکن باز همان بغضت ... سلام صبح بخیر ... شنبه شروع هفته ... دعا میکنم: از همین لحظه که دوباره چشم گشودی خداوند گره از کارت بگشاید ...
63
یک بار زنی را دیدم که لباس خیلی کوتاهی پوشیده بود، نگاه آتشینی در چشمهایش بود و در دمای پنج درجه زیر صفر، در خیابانهای لیوبلیانا قدم میزد. فکر کردم باید مست باشد و رفتم تا کمکش کنم. اما حاضر نشد بالا پوشم را بپذیرد. شاید در دنیای او تابستان بود و بدنش از اشتیاق کسی که منتظرش بود، گرم میشد. حتی اگر هم آن شخص فقط در هذیان های او بود، آن زن این حق را داشت که مطابق میلش زندگی کند و بمیرد، موافق ن ...
Sistany,,,,
61
خداوندا کمک کن،!!،، دست گیریم ... نه اینک هی بپیچم،!!،، پس بگیرم ... نه با جهل و خرافاتی،!!،، ندیدیم ، ما خدا را ... درون پندار نیک،!!،، گفتار نیک کردار نیکیم ... خداوند بوده این ها گر ببینی ... خداوند کعبه و مسجد نبوده ... اگر انسان تو باشی،!!،، لبی خوش کن به لبخندان ... سلام صبحی زیبا و ... ادینه ای از ...
65
با شما تنها نشستن در کناری خوب نیست یا چنین آسان به من دل میسپاری ! خوب نیست نا مسلمان اینقدر با موی خود بازی نکن دکترم گفته برایم بی قراری خوب نیست طبق باورهای دینی با شما بودن بد است ! این تعامل های نا مشروع ٰ ،آری خوب نیست گریه هم گاهی برای چشم هایت لازم است مثل ابری منقلب باشی ٰ نباری ! خوب نیست دل شکستن در کنار دلبری ها ؛ خار را در کنار بوته ای از گل بکاری خوب نیست ! #ذوافقار_شریعت
Sistany,,,,
60
پاییز رسیده باد امده،!!،، من در قرارم بی قرارم ... تنگ نفس هایم شده بی،!!،، درد و درمان بی قرارم ... عمریست سه سال و،!!،، اندکی در خود اسیرم ... دوزخ بهشت رویا شده،!!،، من با وضو انجا نمیرم ... تو هر کجا با شمع،!!،، نچرخ دورت بگردم ... بزرگترین اشتباهی که میتوانیم انجام دهیم این است به آدمها طولان ...
68
می‌کُشد غیرت مرا، غیری اگر آهی کشد زانکه می‌ترسم که از عشق تو باشد آه او #شیخ_بهایی 📚 __________________ #گنجینه_ی_کتاب 📘 @Ganjine_Ketab 📕 📘 @My_eBooks 📕 __________________
Sistany,,,,
60
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ...
Sistany,,,,
91
مرا از رفتنت ترسانده ای،!!،، حالا کجا میری؟... برو اما بدان که اون،!!،، دلت را پیش من تو جا گذاشتی ... بریزم اب به پشتت،!!،، سلامت تو رسی مقصد ... مرا اصلا نترسان تو اون شخصی،!!،، که باید دل دهی اصلا نبودی ... سلام .* صبح بسیار زیبای خنک پاییزی بخیر ... "هیچ کاری بی معنی تر از این نیست که بخواهی برای کسی که برایش مهم ...
85
زندگی را به فصول سال تشبیه می کنم. هیچ فصلی همیشگی نیست. در زندگی نیز روزهایی برای کاشت، داشت، استراحت و تجدید حیات وجود دارد. زمستان تا ابد طول نمی کشد. اگر امروز مشکلاتی دارید بدانید که بهار هم در پیش است...! آنتونی رابینز
Sistany,,,,
87
چقدر جالب که هستی،!!،، چال گونت میشناسم ... بخندی میکشم ترسیم گونت،!!،، ی شعری وصف گونت مینویسم ... فقط بر من بخند،!!،، اون هم یواشی ... بخند هم چون ترانه،!!،، صدایت تک نوازی بوده عشقم ... "مهر" برای ما مدتهاست که اغاز شده... مهرِ انهایی که دوستشان داریم "مهر " به ماه نیست به "دل" است... مهرتان ماندگار ،عشقتان پایدار, خوشی های ...
86
R.Fekri: + تو جاى يه ادم راه افتادى يه مسلمونو وادار كنى برگرده، واسه يه يهودى شهادت بده ؟ برا يه جهود ؟ - اره ! من طرف حقم ! چيزى بهم حكم نميكنه واسه اين كه يهودى هستى طرفت نباشم. ادم باش،يهودى باش! ادم باش،مسلمون باش! ادم باش، هرچى ميخواى باش.. سرب🎞 مسعود كيميايى #دیالوگ
90
🌹🌹🌹🌹🌹
86
R.Fekri: ایران: بیژن ! یه قولی بهم میدی؟ بیژن: تا چی باشه ! ایران : اینکه هیچوقت منو فراموش نکنی ، حتی اگه تَرکم کردی... بیژن : قول لازم نداره ، وقتی یکی وارد ِ زندگی آدم بشه ، آدم بخواد نخواد اون جزئی از خاطراتشه ! ایران : حتی اگه بره ؟ بیژن : حتی اگه بره ! در چشم باد🎬 #دیالوگ
Sistany,,,,
86
من خودم احساس دارم پس نذار،!!،، مدیون احساست بشم ... شیشه این عمر تو بودی،!!،، پس نشو دلگیر زمن،!!،، گر حرف مفتی میزنم ... در دل آشفته ام،!!،، هرگز نبودی رایگان ... باورم بود که همیشه گوهری ،!!،، من هم خودم گوهر شناسم ... سلام روزت قشنگ و پر از موفقیت فکر میکردم مادرم دکمه و درز لباسهایمان ر ...
88
. اگر شهر مالِ من بود... در هر خيابانش ... يك بغل فروشى... تأسيس مي كردم ... كه اگر پاييز بود ... و نمِ باران ... و يك دنيا برگِ زردِ ريخته از درخت ... و يك دل كه پر از دلتنگي ست... جايى باشد براى دقيقه اى... در آغوش كشيده شدن ... و ثانيه اى آرامش... و لحظه اى امنيت... آرى من اگر بودم... به جاى اين همه درمانگاه و مريض خانه.. در هر خيابان ... فقط يك بغل فروشى مي زدم و تمام... . #شيما_بهزاد
89
نه در جنگ جهانیِ بعدی، نه در زمین‌لرزه احتمالیِ تهران، نه در بسترِ سختِ بیماری، من درکنار همین پنجره خواهم مُرد روزی‌‌که پس از سال‌‌ها که نگاهِ خیابان کرده‌ام، به خودم می‌گویم: «کافی‌ست دیگر!» حقیقت دارد اینکه می‌گویند: قلب، حافظۀ خودش را دارد و چشم، گاهی زودتر از آدم کم می‌آورَد حقیقت دارد اینکه نگاهِ آدم جداگانه از نفس می‌افتد و پیش از آنکه روی جنازه‌ای را بپوشانند، ناچار می‌شوند اول پلک‌هایش را ...
Sistany,,,,
86
حال که ثواب کرده ای،!!،، گل که نرویده به درد ... حرف دل است بشین ببین،!!،، عشق رها نمیکند ... خیال نکن رها شوی چشم،!!،، به درم ، انگار نگاه نمیکنی ... باز تو را قصم دهم به اون،!!،، سلام علیک مان دگر ریا نمیکند ... سلام صبح بخیر آرزوهایت راصدابزن مهربانی رابه قلبت بسپار شادی رابه خانه ات دعوت کن وقلبت راجایگاه عشق و محبت قراربده دوستیهایت ...
Sistany,,,,
90
صبر کردم با خودم،!!،، تا که صبح بیدار شوی ... کور و کر کافر نبودم،!!،، با خودم در عاشقی ... راستشو گفتم گرفتی،!!،، تو بیانم حرف دل را ... عاشقم بودی زمان،!!،، مهلت بده در عاشقی ... شایدم مهلت ندادی،!!،، عشقم و از من گرفتی ... پاییز ... و هوایی بس دل انگیز بزن صبحانه ای با چای لبریز به عمرِ ...
87
پاییز همچون خانه ی پدری می ماند آدم را به گذشته های دور میبرد به روزی که عاشق شدی .. به روزی که تنها شدی .. تو را میبرد به خاطرات تلخ و شیرینت .. پاییز حتی بادش هم که در گوشت بوزد نجواگر خاطراتت میشود .. حال درختان و بارانش بماند ... #مسلم_علادی
86
🌹🌹🌹🌹🌹
85
R.Fekri: آدم یا باید عاشق باشد ، یا یک رفیقِ ناب داشته باشد . پاییز و حال و هوای جانانه اش به کنار ، اما صدای خش خشِ برگ ها ، زیر پای دونفر که باشد ؛ معجزه می کند ! نرگس_صرافیان_طوفان
Sistany,,,,
87
صبح شاد اخر هفته به،!!،، دلت باز گره خورد ... احمق ان بود که از،!!،،، شادی تو غمگین بود ... دلشکستن هنریست بی،!!،، هوده تو نداری بهتر ... برو امروز به خدا تکیه بکن ،!!،، مرغ آمین پر زده دور سرت میگردد ... شاد باشی با همه ئ خوشبختی،!!،، آرمان در همه فکرت شادی ... لب آواز تو داری بخوان،!!،، با شادی ... س ...
Sistany,,,,
85
دل مجنون من بازم،!!،، همیشه عاشق رویت ... تو نشکن اونقدی دل را،!!،، بذار تا بال و پر گیرم برویت ... اگر هر شب ببینم خواب،!!،، گلی بودی بدون خار ... چقدر لیلی شدن سخت است،!!،، منم مجنون ان بویت ... بگم در روز اول کمی،!!،، پایم بلرزید برای قامت و رویت ... ولی امروزه مشتاقم،!!،، ب ...
86
R.Fekri: من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه ایی از این سفرِ دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می گویم، به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند. 📙 #یک_عاشقانه_ی_آرام ✍ #نادر_ابراهیمی
91
🌹🌹🌹🌹🌹
90
اگر می‌خواهیم آرام شویم باید یاد بگیریم خیلی کمتر از زندگی انتظار داشته باشیم. صد البته عزیزان‌مان ما را ناامید می‌کنند، همکاران‌مان ما را ناکام می‌گذارند و دوستان‌مان خواهی نخواهی به ما دروغ می‌گویند... هیچ یک از این موارد نباید ما را شوکه کند. آنها ما را غمگین می‌کنند، اما هرگز نباید اجازه دهیم ما را خشمگین کنند. انسان عاقل باید به جایی برسد که هیچ چیز نتواند به این راحتی‌ها آرامش او را برهم بز ...
Sistany,,,,
85
در دلم حکم کرده بودم،!!،، با وفا دل حکم کنم ... صورتت راهم بپوشانی،!!،، عدالت هم بدانم در خودم ... این همه عمر را بدادم،!!،، بلکه بازار داشته باشم با وفا ... گرگ در جای خودش،!!،، من همان،!!!،، آهو درجلد تنم ... بر هزار نا مرد خودم،!!،، یک مهر باطل میزنم ... هرچقدر خوش رو تو،!!،، ...
85
R.Fekri: تقصیردلم بود که چشمان تو را خواست این سر به هوا مثل خودم عاشق دریاست درگیر نگاهت شد و با نام تو پر زد بیچاره ندانست که این اول بلواست شاعر شد از آن روز که چشمان تو را دید این ولوله درشعر من از چشم تو برپاست چشمان تو آمیزه ای از شور و ترانه است آنجا که غزل نیز فراگیر و مهیاست ناز تو نیاز دل دیوانه ی من شد من شاعر چشم تو که بی وقفه تماشاست آنقدر مرادرنفست جای بده که این ...
88
یک روز خواهم رفت بی خبر و ناتمام یک روز در طلوع افتاب که زندگی از دیوارهای احساس بدرون انسان هاسر میکشد و کسی نخواهد دید روح مرا که چون ابری بتدریج محو در آسمان میشود. و سنگینی زندگی آنرا از هم می پاشد فقط ....ترا به که بسپارم #توران_پناهیان #یاران_گنجینه_ی_کتاب #گنجینه_ی_کتاب . 📘 @Ganjine_Ketab 📕 📘 @My_eBooks 📕
93
🌹🌹🌹🌹
85
در باور آدم های مذهبی هیچ اشتباهی... گناهی غیر قابل بخشش محسوب نمی شود مگر این که یک زن آن را مرتکب شده باشد. ✏#لیش_کلوسی
89
🌹🌹🌹🌹🌹
87
منظره ی ویرانی آدمها غم انگیزترین منظره دنیاست ببینی که کسی مثل طاوس می رفته حالا مرغ ِ نحیفی است که پرش ریخته. 📕‌ همنوایی شبانه ارکستر چوبها 👤 #رضا_قاسمی
85
87
🌹🌹🌹🌹
97
به نظرم این زشت‌ترین سوال دنیاست: این‌که «وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه‌کاره شوی؟» انگار بزرگ شدن متناهی است!‌ انگار آدم هر کاره‌ای هم که بشود، همین بس است و دیگر والسلام و نامه تمام! اما حقیقت این است که ممکن است انسان در زندگی چندین و چند کاره شود؛ مثلِ خود من که چندکاره شدم: وکیل، نائب‌رئیس بیمارستان، همسر، مادر و در نهایت بانوی اول آمریکا. انسان پیوسته در مسیر شکل گرفتن است؛ مسیری که هیچ وقت کامل ...
85
86
#داستان_کوتاه #گروه_پزشکی_63 #یاسمن_رحمانی #قسمت_دوازدهم مادرم تعریف کرد که جفتشان به کوروش پیغام خصوصی داده‌اند و طوری حرف زده‌اند که انگار خودشان مخاطب شعر بوده‌اند و حالا کوروش نمی‌داند باید چه جوابی بهشان بدهد. نه می‌توانست راستش را بگوید و نه می‌خواست بگذارد آن‌ها توی خیال اشتباهشان بمانند. مادرم با من هم مشورت کرد و من گفتم هیچ راهی به ذهنم نمی‌رسد. فردای آن روز مادرم گفت کوروش به یک شام تو ...
گنجینه‌ی کتاب
85
دوستان اگر کار تبلیغات روی عکس پروفایل..کلیپ...خواستید درخدمت هستم تبلیغ شغل وکار شما نیز به صورت عکس وکلیپ وفیلم انجام میشود
Sistany,,,,
87
روز تلخ دیگر نباشد خنده از قلبت بکن ... بوسه دادی تو به فنجان دلبری تو نذر دل کن ... دل شکسته خنده می چسبد چقدر ... حال تو میدانی که این دیوانگیست باور نکن ... سلام صبح زیبا و پر انرژیت بخیر ... من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می‌بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است... دوشنبه ای زیبا مورخه ... ۸ مهر ماه 30 Sept ...
90
#داستان_کوتاه #گروه_پزشکی_63 #یاسمن_رحمانی #قسمت_یازدهم کوروش طبق معمول یک شعر عاشقانه گفته بود و اولش هم نوشته بود: «تقدیم به کسی که از ابتدای دوران دانشجویی دل من را ربود و دیگر هیچ گاه آن را به من بازنگرداند» اما به جای مادرم، اشتباهی شعر را توی گروه فرستاده بود. هیچ کس از اعضای گروه خبر نداشت که کوروش برای مادرم شعر می‌نویسد و هنوز دوستش دارد. این اشتباه کوچک، می‌توانست خوراک چند ماه بقیه‌ی گ ...
Sistany,,,,
86
امروز دلم باز،!!،، هوای نفست کرد ... هیچ عیب ندارد،!!،، که دوباره گله ای کرد ... دوری تو این بار نه،!!،، هر بار مسئله نیست ... ای ماه همه عمر!. دلت با،!!،، خود من فاصله دارد ... سلام خیلی زیبا و عاشقانه صبح زیبایتان بخیر ... طورى صحبت كن كه ديگران عاشق اين باشن که به حرفهات گوش بِ ...
87
عزیزِ جان؛ حالا من به روی خودم نمیاورم، فکر نکنید یاد شما در فکر ما و عشقتان در قلبمان کمرنگ شده ها، نه... فقط یک وقتهایی آدم نیاز دارد دوست داشتنش را نگوید و فقط دوستت دارم بشنود... گوش هایش نیاز دارند دوستت دارم بشنوند، قلبش نیاز دارد با شنیدن آن دوستت دارم تند بزند، گونه هایش نیاز دارد با تند زدن قلبش گل بیندازند، لب هایش نیاز دارند از گل انداختن گونه هایش کش بیاید و بشود شبیه یک لبخند کمرنگ... ...
89
#داستان_کوتاه #گروه_پزشکی_63 #یاسمن_رحمانی #قسمت_دهم معلوم بود تمرین کرده تا به دوربین نگاه نکند و همه چیز خیلی طبیعی باشد. از میان تمام مردمی که داشتند این بازی را می‌دیدند، این صحنه فقط برای مادرم و دوست‌هایش اهمیت داشت و شاید، کس و کار آن بازیکنی که مصدوم شده بود. همان موقع به مادرم نگاه کردم و سعی کردم بفهمم واقعا از این آدم خوشش آمده یا نه. قضیه این بود که بعد از سال‌ها یکی بهش اهمیت داده و ...
Sistany,,,,
87
در فصل و باد پاییز،!!،، دیگر نذار نشانی ... بی پرده باش در این،!!،، سن حتما تو دلربایی ... هر لحظه از درونت،!!،، من را بکن ملاقات ... گفتی خوابی بدیدی کنج،!!،، درخت کهنه انگار با وفایی ... الهی در این صبح شنبه که نوید بخش امید و رحمت توست هر آنکه چشم گشود قلبش سرشار از امید و زندگی‌ اش سرشار از رحمت و برکت تو باد ...