گنجینه‌ی کتاب

38
از همه‌ی دوستان تقاضا دارم که عکس و آی دی صحیح داشته باشند
Sistany,,,,
45
قلب پاکت را نمیدی،!!،، بوسه ای امروز بده ... صبح زیبا باز رسیده،!!،، رنگ چشمات،!، رنگ قهوه ... لب چه شیرین ; تن کره،!!،، کلا تو کندوی عسل ... نوش آغوشت بود،!!،، غرق بوده ام در خاطره ... سلام.،!!!!،،، موفقیت همیشگی نیست! شکست هم کُشنده نیست! تنها یک چیز اهمیت دارد؛ خواستن توانستن است تلاش کن و توکلت به خدا صبحتون بخیر شنبه اولین روز هفته آغازی خوش ...
48
#داستان_کوتاه #گروه_پزشکی_63 #یاسمن_رحمانی #قسمت_دوم این دو تا عاشق هم بودند. بعضی از بچه‌های مدرسه که نسخه‌ی اصلی فیلم را دیده بودند، این قسمت‌ها را برای بقیه‌ با آب و تاب تعریف می‌کردند. البته از تلویزیون خودمان هم می‌شد همین را فهمید اما مادرم به این بخش فیلم هیچ توجهی نداشت. دلش می‌خواست زن تنهایی باشد که زیر فشار جامعه تاب می‌آورد و گلیمش را از آب می‌کشد بیرون. بقیه‌ی زندگی ما هم تا حدودی به ...
Sistany,,,,
56
در نگاه اوّلم گفتم خریدارت منم ... خاطرات با تو قشنگ است عاشقم ... گل تو بودی در میان سبزه زار ... نازنین زیبا گُلم پروانه وآر دُورِ گُلم ... ی کوچولوی دیگه مانده تا پاییز .. پاییز که آمد به قلبِ من سر بزن. شاید برای دلتنگی برگریزانِ دیگری نباشد... سلام صبح آخرین آدینه تابستان بخیر اعظم_صابر اخرین جمعه از فصل تابستان ۱۳۹۸ مورخه ... ۲۹ شهریور 20 Septemper و ۲۰ محرم علیرضا سیستا ...
گنجینه‌ی کتاب
62
پشت چشم نازک نکن،!!،، بارنگ سبز،!!!،، پاییز بزودی میرسد ... با تو باشم دلخوشم،!!،، قهوه ترکی را بریزم ؟،!!!،، فصل پاییز میرسد ... شعر بی پرده نبوده،!!،، شاعرش هم خواب نبوده ... گوشه لب را تو چه گازی میزنی؟!!،، شیطنت کردی بگو،!!،، آرامش است بازم بخند ... لپ سرخت بود هم رنگ انار،! ...
👌👌👌
Sistany,,,,
64
پشت چشم نازک نکن،!!،، بارنگ سبز،!!!،، پاییز بزودی میرسد ... با تو باشم دلخوشم،!!،، قهوه ترکی را بریزم ؟،!!!،، فصل پاییز میرسد ... شعر بی پرده نبوده،!!،، شاعرش هم خواب نبوده ... گوشه لب را تو چه گازی میزنی؟!!،، شیطنت کردی بگو،!!،، آرامش است بازم بخند ... لپ سرخت بود هم رنگ انار،! ...
گنجینه‌ی کتاب
64
کم می‌خوابم، اما رؤیا فراوان دارم، می‌دانم برای هر دقیقه‌ای که چشمان‌مان را می‌بندیم شصت ثانیه روشنایی را از دست می‌دهیم. ✍ #گابريل_گارسيا_مارکز 📙 #یادداشت‌های_روزهای_تنهایی ...
✌️
55
#داستان_کوتاه #گروه_پزشکی_63 #یاسمن_رحمانی #قسمت_اول مادر پنجاه‌ ساله‌ام داشت مثل دخترهای شانزده ساله رفتار می‌کرد: با همکلاسی سابق دوران دانشگاهش – که حالا پزشک یکی از تیم‌های فوتبال لیگ برتر ایران بود – قرار شام گذاشته بود. توی رستوران گردان برج میلاد. حالا مادرم داشت از من مشورت می‌گرفت که برای قرار چه لباسی بپوشد و من می‌دانستم که خودم، مقصر اصلی کل این ماجرا هستم. اگر برایش گوشی جدید نمی‌خری ...
168
درود لطفا از فرستادن مطالب بدون منبع جدا خودداری بفرمایید. هر گونه مطلب #بدون_منبع و #رفرنس از گروه گنجینه ی كتاب بدون هیچ اغماضی پاك خواهد شد.🙏🏻 #قوانین_گنجینه_ی_کتاب ✂️ هرگونه چت و متن از غیر از معرفی کتاب ممنوع بوده و انتشار هرگونه: 🔴 #خبر, 🔴 #جملات_زیبا,بدون منبع 🔴 #جملات_حکیمانه، 🔴 #آیا_میدانستید_ها, 🔴 #فرستادن_پیام_های_صبحگاهی 🔴 #حتی_احادیث_ائمه_اطهار وغیره... که مربوط به مع ...
58
شبی پرسیدم از دلبر، چه فن در عاشقی خوش‌تر؟ فشاند آن زلفِ چون عنبر به رخ، یعنی: "پریشانی" ✍ #قاآنی
50
🌹🌹🌹🌹
50
ای بوسه ات شراب و ، از هر شراب خوش تر ساقی اگر تو باشی ،حالم خراب خوش تر بی تو چه زندگانی ؟ گر خود همه جوانی ای با تو پیر گشتن ، از هر شباب خوش تر جز طرح چشم مستت ، بر صفحه ی امیدم خطی اگر کشیدم ، نقش بر آب خوش تر خورشید گو نخندد ، صبحی تتق نبندد ای برق خنده هایت ، از آفتاب خوش تر هر فصل از آن جهانی است ،هر برگ داستانی ای دفتر تن تو ، از هر کتاب خوش تر چون پرسم از پناهی، پشتی و تکیه گاهی آغوش ...
72
کم می‌خوابم، اما رؤیا فراوان دارم، می‌دانم برای هر دقیقه‌ای که چشمان‌مان را می‌بندیم شصت ثانیه روشنایی را از دست می‌دهیم. ✍ #گابريل_گارسيا_مارکز 📙 #یادداشت‌های_روزهای_تنهایی
گنجینه‌ی کتاب
893
💋💋 صبح یعنی؛ یک سلام سبز، که بوے زندگے میدهد صبح یعنے امید، براے شروعے زیبا طلوع صبحتان، به شادابے باران، روزتان بزیبایی، شڪوفه هاے بهاری.. و صبحتون بخیر و شادی☕️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Sistany,,,,
57
عمرم چو خزان شد،!!،، بخیر بود جوانی ... کوته بگذشت یک بار،!!،، اُن فصل جوانی ... حالا که رسید فصل،!!،، خزانم آمین خدا یا ... باز هم دلم رنگ به رنگ،!!،، داره قشنگی ... داری که کجا رفت ؟،!!،، جوانی ،!!،، ریشه شده در جانم،!!!!،، امروزه بدانم شده،!!!،، ریشه جانم ... ...
گنجینه‌ی کتاب
51
امیدم را لا به لای پیچیدگی های زندگی از دست نمیدهم به آدمها مانند گناهکاران نابخشوده نگاه نمی کنم آنها را یکی مثل خودم می بینم با ضعفها و قوت هاشان... نمیگویم زندگی آسان است و من نا شکستنی اما تا آنجا که بشود ...
✌️✌️✌️
49
امیدم را لا به لای پیچیدگی های زندگی از دست نمیدهم به آدمها مانند گناهکاران نابخشوده نگاه نمی کنم آنها را یکی مثل خودم می بینم با ضعفها و قوت هاشان... نمیگویم زندگی آسان است و من نا شکستنی اما تا آنجا که بشود می مانم شکستگی ها را بند میزنم و دوباره از نو شروع می کنم... اگرچه کمرنگ و گمشده اما نمی گویم عشق وجود ندارد در درون خود به دنبالش میگردم، و در بیرون از خود انتشارش میدهم... نمی گویم هرگز نتر ...
53
🌹🌹🌹🌹
53
بعد ها از خاکِ من درختی سبز خواهد شد که هر شاخه اش هزار پرنده را به آسمان پر خواهد داد. بس که در سینه ام آوازهایِ خاموش دارم... #معصومه_صابر برای واروژان عزیز روحش شاد🌹🌸🌹
54
51
R.Fekri: سالگرد درگذشت واروژان، موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز ِ خاطره‌ساز واروژان در شهریور سال ۱۳۵۶ در حال ضبط موسیقی فیلم «بر فراز آسمان‌ها» بود که سکته کرد و روز شنبه ۵:۳۰ صبح ۲۶ شهریورماه ۱۳۵۶ پس از ده روز بستری‌بودن در بیمارستان جم در سن ۴۱ سالگی درگذشت. واروژ هاخباندیان که با نام هنری واروژان شناخته می‌شود در ۱۳ آذرماه ۱۳۱۵ در خانواده‌ای ارمنی در قزوین متولد شد. دو ساله بود که مادرش را از دست داد ...
60
خواب رویای فراموشی هاست! خواب را دریابیم، که در آن دولت خاموشی هاست با تو در خواب مرا لذت ناب هم آغوشی هاست من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم، و ندایی که به من می گوید: گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است #حمید_مصدق 📚 __________________ #گنجینه_ی_کتاب 📘 @Ganjine_Ketab 📕 📘 @My_eBooks 📕 __________________
54
گنجینه‌ی کتاب
54
تنها گروهی ک حال ادما رو درک میکنه با این پست های عالیتون
54
باعث افتخارمه عضو گروهتون شدم 🙏
بزرگوارید
گنجینه‌ی کتاب
57
باعث افتخارمه عضو گروهتون شدم 🙏
55
پست هاتون عالین
متشکرم 🙏🌹
گنجینه‌ی کتاب
52
۱)عقل در این نیست که جلوی احساسو بگیری بلکه در اینه که همه چیز رو احساس کنی٬ هر طور که باشه. ۲)تو ۲۰سالگی میشه به سن و سال اعتنا نکرد ولی بعد از چهل سالگی دیگه نمیشه تو رؤیا زندگی کرد. یک ...
✌️
53
۱)عقل در این نیست که جلوی احساسو بگیری بلکه در اینه که همه چیز رو احساس کنی٬ هر طور که باشه. ۲)تو ۲۰سالگی میشه به سن و سال اعتنا نکرد ولی بعد از چهل سالگی دیگه نمیشه تو رؤیا زندگی کرد. یک زن وقتی به سنش پی میبره که متوجه میشه زنهای جوونتر از اون هم وجود دارن. خرده جنایت های زن و شوهری- اریک امانوئل اشمیت
53
اگر تو نتوانی بخندی ، برقصی ، آواز بخوانی، زندگیت مانند یک کویر است. زندگی باید مثل باغی شود که در آن پرندگان آواز می خوانند گل ها شکوفه می دهند و درخت ها به رقص در می‌آیند ، جایی که خورشید با شادمانی برخیزد. این یکی از بزرگترین حماقت های بشر است که در دنیا هیچ دانشگاهی هنر زندگی کردن ، هنر عشق ورزیدن و هنر شاد بودن و مراقبه کردن را به مردم آموزش نمی‌دهد. تمام چیزهایی که در دانشکده ها تدریس م ...
55
✌️
🙏🙏🙏🌹
گنجینه‌ی کتاب
54
بچه که بودم خیلی لواشک آلو دوست داشتم، برای همین تابستون که می‌شد مادرم لواشک آلو واسم درست می‌کرد، منم همیشه یه گوشه وایمیستادم و نگاه می‌کردم... سخت‌ترین مرحله،‌ مرحله‌ی خشک شدن لواشک بود... لواشک رو می‌ریختیم تو‌ سینی و ...
✌️
52
مطالعه، مرا در خلوت خود تسلی می‌بخشد، مرا از سنگینی بطالت اندوهبار آزاد می‌کند و در هر زمانی ، می‌تواند مرا از مصاحبت‌های کسالت‌بار خلاص کند. هر زمان که درد، خیلی کُشنده و شدید نباشد، مطالعه، چاقوی درد را کُند می‌کند ... برای منحرف‌‌کردن ذهنم از افکار مایوس‌کننده، صرفا نیاز دارم به کتاب‌ها پناه ببرم. #آلن_دوباتن
89
سلام دوستان عزیز،،خصوصا تازه واردین محترم بنده بدون هماهنگی هیچکس رو دعوت به گروه نمیکنم ولی به هر حال از تشریف فرمایی همگی خوشوقتم 😊😊🌹🌹
Sistany,,,,
54
درد گفتن دارم و هرگز،!!،، نگویم حرف خود ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ...
A.Rostami
52
درسته حراست م ولی نترس زیرابتو نمیزنم خخخخ که تعریف نکردی
52
بعد از ابر 📚 پرنده اگر بر شانه ات نمی نشیند پنجره اگر با نفست مات نمی شود چای اگر لبت را نمی سوزاند بوی نان اگر گرسنه ات نمی کند نگاهی اگر دلت را نمی لرزاند شب اگر بغض ات نمی گیرد بوی عطری اگر دیوانه ات نمی کند خاطره ای اگر اشکت را در نمی آورد جمعه اگر دلتنگ ات نمی کند گل اگر برایت زیبا نیست، بدان که مُرده ای... •| #بابک_زمانی
54
🌹🌹🌹🌹🌹
53
#جز_از_کل 📚 احساس میکنم یه جای زندگیم راه رو غلط رفتم ولی اینقدر جلو رفتم که دیگه انرژی برای برگشت ندارم. خواهش میکنم این یادت بمونه مارتین اگه فهمیدی مسیر رو اشتباه رفتی هیچ وقت برای برگشت دیر نیست. حتی اگه برگشتن ده سال هم طول بکشه باید برگردی.نگو راه برگشت طولانی و تاريکه. نترس از این که هیچی به دست نیاری. #استیو_تولتز
54
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
53
#بعد_از-ابر 📚 مادر گفت انتظار زیادی از تو نداره. همینکه روی پله ها راه بری و صدای پاتو بشنوه، همینکه توو آشپزخونه درِ یخچال رو وا کنی و مثل حواس پرتی های همیشگیت لیوان از دستت بیفته، همینکه سرفه کنی، یا اینکه نصفه شب کلید برق رو بزنی و لامپا رو روشن کنی، چه میدونم! همین چیزای ساده، مثه صدای ناخن گرفتنت یا ورق زدن دفترچه یادداشتت، همینا راضیش میکنه که دیگه گریه نکنه! گفتم مادر، انتظار زیادی از یه ...
51
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
51
منتقد : شما شعرتان نه دل گرم می‌کند ، نه آدم را تکان می‌دهد و نه پیامی منتقل می‌کند. مایا کوفسکی : من نه بخاری‌ام ،نه زلزله و نه سیم تلگراف! اما من خودم،خودم را درهم شکسته‌ام با قدم زدن در گلوگاه شعرم ... #مایا_کوفسکی